تبیان، دستیار زندگی
وقتی به من زور می گویند، احساس می کنم زخمی شده ام، ترسیده ام، کوچک شده ام، وقتی به من زور می گویند دل پیچه می گیرم، شب خوابم نمی برد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به حق خودم می رسم

به حق خودم می رسم

وقتی به من زور می گویند، احساس می کنم زخمی شده ام، ترسیده ام، کوچک شده ام، وقتی به من زور می گویند دل پیچه می گیرم، شب خوابم نمی برد. احساس می کنم تنها ترین آدم روی زمینم و کسی نیست که با او حرف بزنم. بی  اشتها می شوم .وقتی بچه های بزرگتر از خودم به من زور می گویند و موهایم را می کشند، به سرعت داد و فریاد راه می اندازم و همه می فهمند که چه شده است و من حقم را پس می گیرم.

وقتی بچه ها به عینک من می خندند و رویم اسم می گذارند احساس می کنم کوچک شده ام اما خانم معلم سر می رسد و جلو مسخره بازی آنها را می گیرد. وقتی بچه های بد دوستم را مسخره می کنند، او هم احساس مرا پیدا می کند. اما پیش من می آید تا با هم بازی کنیم. بعضی از بزرگتر ها می گویند: جواب زور را باید با زور داد. اما این طوری بعضی وقت ها کارها خراب تر می شود. برای اینکه در مقابل آدم های قلدر و زورگو خودم را نبازم به چیزهای خوب یا کارهای که خوب بلدم فکر می کنم. وقتی نشان می دهم که از زورگوها نمی ترسم، آدم قلدر هم راهش را می گیرد و می رود. گاهی هم با جرئت در مقابل آدم های زورگو می ایستم و به آنها می گویم که دست از زورگویی بردارند، بعد راه می افتم و می روم.

وقتی  کسی به من زور می گوید، بهترین کار این است که ماجرا را به یک نفر بزرگتر از خودم بگویم. فرقی نمی کند که چه کسی باشد، مامان، بابا، معلم یا یکی دیگر.خانم معلم می گوید هیچ کس حق ندارد به کس دیگر زور بگوید.

مهدیه زمردکار

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

زود آروم می شم

منم می خوام کمک کنم!

می توانم بهترین باشم

حالم خیلی خوبه!

من بچه ی خوبی ام!

نباید از چیزی بترسم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.