تبیان، دستیار زندگی
نظامی در هفت پیکر، ضمن طرح مسایل و نمادهای عارفانه، زندگی بهرام را از آغاز شرح می‌دهد. در واقع، هفت پیکر دو بخش دارد: تاریخی و تمثیلی. بخش تاریخی آن سرگذشت بهرام، پادشاه ساسانی است، که البته تخیل شاعر در پردازش آن نقش بسزایی دارد. بخش دوم هفت پیکر، تاویلی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

7پیکر و 7رنگ و 7سیاره و 7گنبد

بخش اول


نظامی در هفت پیکر، ضمن طرح مسایل و نمادهای عارفانه، زندگی بهرام را از آغاز شرح می‌دهد. در واقع، هفت پیکر دو بخش دارد: تاریخی و تمثیلی. بخش تاریخی آن سرگذشت بهرام، پادشاه ساسانی است، که البته تخیل شاعر در پردازش آن نقش بسزایی دارد. بخش دوم هفت پیکر، تاویلی و تمثیلی است.


نظامی گنجوی

فرهنگ، ادب و هنر ایران زمین پیوندی ناگسستنی با عرفان و بینش عرفانی دارد. ایرانیان در طول هزاره‌های تاریخ خود متأثر از اندیشه‌های عرفانی بوده و هستند. یکی از جلوه گاه‌های این تأثیر و تأثر، آثار منظوم ادب پارسی است.

«هفت پیکر» نظامی گنجوی، چهارمین مثنوی از مثنوی‌های پنج گانه او، یکی از همین آثار است. از آنجا که این سروده در سال‌های پایانی عمر این شاعر گرانقدر به نظم کشیده شده، بیشتر از سایر آثار نظامی می‌توان پختگی اندیشه‌های عرفانی را در لابه لای ابیات آن دریافت. به عقیده بسیاری، حکمت نیز در این منظومه و از زاویه نگاه نظامی ظهور دیگری دارد. به همین دلیل شاید بتوان گفت هفت پیکر، شاهکار نظامی است.

نظامی در هفت پیکر، ضمن طرح مسایل و نمادهای عارفانه، زندگی بهرام را از آغاز شرح می‌دهد. در واقع، هفت پیکر دو بخش دارد: تاریخی و تمثیلی. بخش تاریخی آن سرگذشت بهرام، پادشاه ساسانی است، که البته تخیل شاعر در پردازش آن نقش بسزایی دارد. بخش دوم هفت پیکر، تاویلی و تمثیلی است.

او سرگذشت بهرام گور را از زمان تولد تا وفات از منابع تاریخ پارسی و عربی اقتباس کرده و به نظم در آورده، اما داستان هفت پیکر را همچون گوهری در میانه آن رشته گرانبها جای داده و منظومه خویش را هفت پیکر خوانده است. چرا؟

قصه به خاطر جذابیتی که دارد مفسر رازهای پنهان است. اگر نظامی قصه می‌گوید به این دلیل است که برای تفهیم معنا نیازمند ابزاری است و ابزاری او قصه است.

در هفت پیکر، آسمان و زمین با هم مأنوس می‌شوند. هفت قصر، هفت رنگ، هفت روز و هفت سیاره که برخی زمینی و بعضی آسمانی هستند. البته رنگ‌ها فقط وجه مادی خود را نمی‌گویند، بلکه هر رنگی فراتر دارد و هویتی معنوی را روایت می‌کند. هم نشینی آسمان و زمین در هفت پیکر اهمیت دارد.

به هر حال نظامی بیش از پنج هزار بیت را به خدمت گرفته است تا بگوید و نشان دهد از کیفیت راهی که سالک برای رسیدن به حقیقت باید بپیماید. به همین سبب است که نهایت این هفت قصه، کمال آدمی است.

از مشخصه‌های این اثر، تکرار عدد هفت است. حتی ناپدید شدن بهرام در غار، پایانی که نظامی برای او در نظر می‌گیرد و چندان با روایت‌های تاریخی منطبق نیست، آکنده از مفاهیم عرفانی است.

نظامی بیش از پنج هزار بیت را به خدمت گرفته است تا بگوید و نشان دهد از کیفیت راهی که سالک برای رسیدن به حقیقت باید بپیماید. به همین سبب است که نهایت این هفت قصه، کمال آدمی است.

خلاصه این داستان

نظامی زندگانی بهرام را از زمان تولد و بزرگ شدنش دور از پدر آغاز می‌کند و آن گاه مبارزه او را برای دست یابی به سلطنت و جلوسش بر تخت سلطنت شرح می‌دهد. سپس از ازدواج وی با هفت دختر هفت پادشاه (اقلیم) و جای دادن آن‌ها در هفت گنبد به هفت رنگ و رفتن بهرام در هر یک از روزهای هفته به یک گنبد و مهمان یک دختر شدن سخن می‌راند.

نظامی از نفوذ و تأثیر عدد هفت در شئون مختلف اقوام و ملل و نحل و به خصوص استعمال آن در افسانه‌ها به خوبی آگاه بوده و به همین سبب بنیاد منظومه بهرام نامه را بر هفت می‌نهد.

بخش اعظم هفت‌گانه‌ها از هفت سیاره اقتباس شده است. نظامی نیز همان را سرمشق قرار داده و چون داستان می‌بایست به ذکر عشق آراسته گردد، هفت دختر به تصور در آورده و بهتر دانسته که این هفت دختر از هفت کشور یا اقلیم گرد آیند.

بعد بهرام (قهرمان داستان) دستور می‌دهد که هفت گنبد بسازند. این هفت گنبد مناسب با رنگ هفت سیاره به هفت رنگ ساخته می‌شود. به دختران اجازه داده می‌شود که بنا به طبع خویش یکی از گنبدها را انتخاب کنند.

سپس بهرام در هر روز از روزهای هفته با لباسی به رنگ همان گنبد به نزد هر یک از دختران می‌رود. دختران نیز در حالی که لباسی به همان رنگ پوشیده‌اند مانند شهرزاد در هزار و یک شب، افسانه‌ای نغز می‌سرایند و امتیاز رنگ انتخابی خود را ضمن آن داستان بیان می‌کنند.

به این ترتیب هفت داستان از قول این هفت دختر روایت می‌شود که از شاهکارهای شعر فارسی است. از مجموعه این داستان‌ها پنجره‌ای جدید به هستی گشوده می‌شود و بهرام شاه در این سیاحت آفاتی از طریق داستان‌های هفت‌گانه، سلوکی انفسی را مشاهده می‌کند و با دنیای پیچیده و شگفت درون آشنا می‌شود.

سپس شاعر از پریشانی اوضاع ملک به سبب غفلت بهرام از ملک داری و حمله پادشاه چین به ایران و ظلم «راست روشن» وزیر و آگاه شدن بهرام از این ظلم گفتگو می‌نماید. شاه بهرام این وزیر ظالم را بازخواست می‌کند و سپس به زندان می‌افکند و دستور می‌دهد تا در شهر منادی سر دهند تا ستمدیدگان نزد شاه روند و دادخواهی کنند. اما چون تعداد ستمدیدگان بیرون از شمار است:

شاه از آن جمله هفت شخص گزید

هر یکی را ز حال خود پرسید

گفت با هر یکی گناه تو چیست

از کجایی و دودمان تو کیست

به این ترتیب یک بار دیگر نظامی با عدد هفت بازی می‌کند. پس از این ماجرا، اوضاع مملکت بسامان می‌شود و در پایان، بهرام به دنبال گورخری به درون غار می‌رود و ناپدید می‌گردد.

بسیاری معتقدند که هفت پیکر و هفت گنبد و هفت رنگ براساس هفت امشاسپندان، هفت مرحله سلوک، هفت مرحله فلک  و هفت گام تصوف و عرفان است.

ادامه دارد ...

بخش ادبیات تبیان


منبع: دُردکشان- شماره یازده