تبیان، دستیار زندگی
زخم‏ها بر سینه دارم ای ماه، امشب آخرین درخشش چشمم را می‏بینی. حرف‏ها در گلویم مانده است که اجازه فریاد شدن ندارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زخمیِ کربلا

امام باقر

زخم‏ها بر سینه دارم ای ماه، امشب آخرین درخشش چشمم را می‏بینی. حرف‏ها در گلویم مانده است که اجازه فریاد شدن ندارند.

من، زخمی کربلایم. من ادامه زخم کربلایم و وارث زخم‏های جدم حسین علیه‏السلام و پدرم سجاد علیه‏السلام . پدرم، جای غل و زنجیرش را برای من و جماعت شیعه به ارث گذاشت و یک مدینه غربت و خانه‏ای که از در و دیوارش، بوی عشق سوخته بوتراب می‏آمد و جگر آتش گرفته مجتبی.

مپندار از جگر آتش گرفته‏ام می‏نالم، من از کودکی با جگر سوخته می‏زیستم.

من کودک کربلایم، راز غربت فرزندان علی علیه‏السلام را از کربلا بر دل دارم،سینه‏ام زخمی ناله‏های زینب است.

من زخم‏خورده کربلایم و زخمی قومی که سنگ بر فرزندان علی زدند.

خسته‏ام، خسته پیامی که در دل دارم و شاگردانی که به هزار رنج، پای حرف‏هایم می‏نشینند.

ای ماه خسته! تو شاهد باش که مردم زمانه با فرزند فاطمه علیهاالسلام نیکی نکردند و با جهالتشان، زخمش زدند.

خداحافظ ای دنیای تاریک مردم مدینه...

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


حسین امیری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.