تبیان، دستیار زندگی
ای کاشف قلمروهای نامکشوف معرفت! شاگردانت، این نوآموزان مکتب آسمانی‏ات را به که می‏سپاری؟ ای شکافنده بی‏نظیر دانش‏ها! تنها سر انگشتان دانش تو، گره از اسرار حقیقت می‏گشاید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باز هم بقیع...

امام باقر

امروز چه قدر مدینه بوی غربت و بی‏کسی می‏دهد! انگار خاک بی‏پدری بر سرش ریخته‏اند. از هر نقطه، صدای ناله می‏آید. کوچه‏ها، خانه‏ها، دیوارها، پنجره‏ها همه و همه آرام آرام، مظلومیت کسی را می‏گریند.

صدای لا اله الا اللّه فرشتگان بلند می‏شود. صدای قدسیان که هم‏ناله با زمینیان، تابوت خورشید پنجم را به سوی بقیع به دوش می کشند.

باز هم بقیع، چه قدر این خاک قداست دارد! چه قدر این نقطه از زمین، مطهّر است! آرامگاه آسمانیان زمینی، مأمن افلاکیان خاک نشین.

وای اگر لب باز کند، چه عقده‏ها که می‏گشاید، چه رازها که فاش می‏کند و چه گنج‏های پنهانی که آشکار می‏سازد!

مولا جان!

در تابوت، آرام خفته‏ای، و هیچ کس نمی‏داند که زهر با جگرت چه کرده است!

لب فرو بسته‏ای و کسی از داغ جگر سوزت خبر ندارد.

چشم از زشتی‏ها بستی و اینک می‏روی، در حالی که دل نگران قرآنی.

می‏روی و هنوز دلواپس اسلامی که زنده ماندنش را مدیون دلسوزی‏های معلّمی چون تو بوده است.

می‏روی و می‏دانی که شیعه، هنوز تشنه آموختن است.

ای کاشف قلمروهای نامکشوف معرفت! شاگردانت، این نوآموزان مکتب آسمانی‏ات را به که می‏سپاری؟

ای شکافنده بی‏نظیر دانش‏ها! تنها سر انگشتان دانش تو، گره از اسرار حقیقت می‏گشاید.

بمان و درد نادانی بشر را، به کلمه‏ای از دانش الهی‏ات، شفا ده، و طومار نافهمی انسان را مچاله کن که بی‏حضور تو، انسان در تاریکزار جهل به عصیان می‏رسد.

صدای لا اله الا اللّه در سکوت تیغ می‏پیچد، و پیکری مطهر، سوخته از نازیبایی‏ها، میهمان بهشت می‏شود، و هنوز بعد از گذشت سال‏ها، هم‏نوا با عرفات، ضجه می‏زنیم مظلومیت امام غریب شیعه را...

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


خدیجه پنجی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.