تبیان، دستیار زندگی
برجسته ترین نکته ای که در این گفتگو به چشم می خورد رعایت ادبی است که موسی(علیه السلام) در برابر استادش ، حضرت خضر(علیه السلام) ، داشته است . باید گفت سخنان حضرت موسی از همان آغاز تا پایان ، سرشار از ادب و تواضع است . با وجود اینكه مى دانیم كه موسى (علیه ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخلاق دانش جویی را از حضرت موسی(علیه السلام) بیاموز

از جمله داستانهای قرآنی که بسیاری از ما آن را شنیده ایم ؛داستان همراهی حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت خضر(علیه السلام) است . در این گفتار كوتاه در قرآن ، گزیده اى از آداب نیکوی تعامل با استاد از زبان حضرت موسی(علیه السلام)  بیان شده که قابل تأمل و بررسی است .


حضرت موسی

برجسته ترین نکته ای که در این گفتگو به چشم می خورد رعایت ادبی است که موسی(علیه السلام) در برابر استادش ، حضرت خضر(علیه السلام) ، داشته است . باید گفت سخنان حضرت موسی از همان آغاز تا پایان ، سرشار از ادب و تواضع است . با وجود اینكه مى دانیم كه موسى (علیه السلام ) پیامبرى عظیم الشأن ، و داراى جلالت قدر و منزلت ، و یكى از پیامبران اولوالعزم بوده است، عظمت شخصیت این چنینى او مانع از آن نبوده است كه او آداب برخورد یك دانشجو با استاد را در نظر نگیرد. اگرچه شاگرد مورد نظر، یعنى موسى (علیه السلام ) به جهاتى دیگر - غیر از مقام شاگردى - از معلم و استاد خویش ، كامل تر و لایق تر بوده است .

این بخش از آیات که مورد بررسی قرار می گیرد مربوط به در خواست حضرت موسی از خضر(علیه السلام) است که حضرت خضر درخواست او را می پذیرد به یک شرط که چنین است : « قال فَإنِ اتَّبَعتَنی فَلا تَسئَلَنی عَن شَیءٍ حَتّی أُحدِثَ لَکَ مِنهُ ذِکراً : گفت : اگر می خواهی بدنبال من بیایی،ازمن چیزی نپرس تاخودم-بموقع-آن را برای تو بازگو کنم .»سوره مبارکه کهف/ آیه 70  . اعمالی که خضر انجام میدهد وموسی را متعهّد می کند تادرباره آنها سؤالی از استادش نپرسد عبارتند از : سوراخ کردن کشتی ، کشتن پسر بچه و بازسازی دیوار فرو ریخته .

اگر بخواهیم تمام نكات ظریفی كه در لابلاى گفتگوى موسى و خضر (علیهماالسلام ) به چشم مى خورد، مورد بحث و بررسی قرار دهیم ، سخن بسیاری طولانی می شود ، به همین جهت بطور خلاصه به بررسی این گفتار می پردازیم .

در آیه 66 از سوره مبارکه کهف ، موسی در خواست طلب علم از استادش حضرت خضر را چنین بیان می کند :  (قالَ لَهُ موسی هَل أ تَّبِعُكَ عَلى أن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمتَ رُشداً : موسی به او گفت:آیااجازه می دهی ازتو پیروی کنم تاازآنچه به تو تعلیم داده شده ومایه رشدوصلاح است،به من بیاموزی؟)

حضرت موسی (علیه السلام) ، علم استاد خود را تعظیم نموده و آن را با کلمه (رشداً) مدح نموده است. و این چنین است که موسی(علیه السلام) علم حضرت خضر (علیه السلام) را برای خود عامل رشد و آگاهی می داند نه جهل مرکب

نکات سودمند تربیتی در بیان رابطه استاد و دانشجو در این آیات چنین است :

1- طلب اجازه در علم آموزی از استاد :

موسى (علیه السلام) با واژه (هَل : آیا)، از خضر (علیه السلام) اجازه و رخصت می طلبد. یعنى آیا اجازه میدهى كه در پى توآیم ؟چنین مطلبى نمایانگرمبالغه عظیمى درتواضع مى باشد كه بایدشاگردنسبت به استاد خویش نهایت تواضع و فروتنی راداشته باشد .

2- پیروی از استاد در علم و دانش :

فعل (أتَّبِعُکَ) بیانگر این نکته است که موسى(علیه السلام) خویشتن را تابع و پیرو استاد خود معرفى كرده است.آری،وی همراهی باخضر رابصورت مجالست و مصاحبت نخواند ، بلکه آن را به تبعیت و پیروی تعبیر نمود .

حضرت موسی

3- رعایت ادب در مکالمه با استاد :

حضرت موسی در گفتگو با استادخود ، هیچگاه بااو بصورت امر سخن نگفت و پیروی خود را مشروط به تعلیم نکرد و نفرمود من تو را پیروی می کنم به شرطی که مرا پیروی کنی ، بلکه چنین فرمود: « تو را پیروی می کنم باشد که مرا تعلیم دهی .»

4- بزرگداشت مقام علمی استاد :

حضرت موسی (علیه السلام) ، علم استاد خود را تعظیم نموده و آن را با کلمه (رشداً) مدح نموده است. و این چنین است که موسی(علیه السلام) علم حضرت خضر (علیه السلام) را برای خود عامل رشد و آگاهی می داند نه جهل مرکب .

5- اعتراف به شدت نیاز به علم استاد :

كلمه (رُشداً) حاكى از آنست كه موسى از خضر، درخواست ارشاد و راهنمائى كرده است به گونه اى كه اگر موسى (علیه السلام) از بركات ارشاد خضر (علیه السلام) بهره مند نمى گردید ، سرگشته و گمراه مى شد. همین نكته به ما مى فهماند كه موساى شاگرد به مسأله ی شدت نیاز خود به علم آموختن اعتراف نموده است و همین احساس نیازبه علم ، سبب شکسته نفسی و تواضع این پیامبر اولوالعزم در برابر حضرت خضر(علیه السلام) است .

موسى (علیه السلام ) مى خواهد به خضر بگوید: من جویاى برابرى و هماوردى با تو در علم نیستم ، و نمى خواهم همه آنچه را كه از خدا آموخته اى فراگیرم ؛ بلكه مى خواهم به بخشى از معلومات تو دست یابم ؛ زیرا تو براى همیشه از من ، گرامی تر و گرانقدرتر مى باشى

6- عدم علم آموزی با هدف کسب مال و مقام :

معنى و منظور جمله (هَل أ تَّبِعُكَ عَلى أن تُعَلِّمَنِ) این است كه من بر اساس این پیروی از تو - جز آموختن علم - هدف دیگرى ندارم . گویا موسى (علیه السلام ) به خضر (علیه السلام ) چنین گفته باشد: من از رهگذر متابعت از تو، خواستار مال و جاه و مقام نیستم . همین موضوع به ما هشدار مى دهد كه دانشجو نباید در همراهى با استاد - جز علم و دانش - پویاى هدفهاى دیگرى باشد .

7- اعتراف به بالاتر بودن علم استاد نسبت به دانشجو :

عبارت (مِمّا عُلِّمتَ ) اشاره به بخشى از معلومات خضر است كه خداوند متعال به وى آموخته بود، و در حقیقت موسى (علیه السلام ) مى خواهد به خضر بگوید: من جویاى برابرى و هماوردى با تو در علم نیستم ، و نمى خواهم همه آنچه را كه از خدا آموخته اى فراگیرم ؛ بلكه مى خواهم به بخشى از معلومات تو دست یابم ؛ زیرا تو براى همیشه از من ، گرامی تر و گرانقدرتر مى باشى . « یعنى همیشه مقام و منزلت استاد نسبت به شاگردش  (هر چند آن شاگرد عظیم القدر باشد ) ، به مراتب  برتر و والاتر است .»

نتیجه گیری :

در آیه مذكور در مورد وظیفه دانشجو نسبت به استاد، این جهات به ترتیب گوشزد شده است : پیروى ، تعلیم ، خدمت ، و تعلّم و دانش جوئى .

در این آیه ، نظم و ترتیبى راجع به نكاتى چند به چشم مى خورد كه بسیار جالب مى باشد؛ به این معنى كه باید دانشجودر گام نخست ، تابع و پیرو استاد بوده ، و سپس استاد ، او را تعلیم داده ، و در سومین مرحله ، خویشتن را در خدمت به استاد قرار دهد تا سرانجام در نهائى ترین مرحله ، از علم و دانش او برخوردار گردد و به علم آموزى نزد وى بپردازد.

    مهدیه ابراهیمی

بخش قرآن تبیان


منابع :

تفسیر المیزان /ج 13

تعلیم و تعلّم در اسلام/ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی