هدایت قرآن ویژه پرهیزگاران است؟!
زمین شورهزار هرگز سنبل بر نیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد، باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده كننده باران بهره گیرد. سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاك نشود، بذر هدایت را نمىپذیرد. تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد محال است انسان از هدایت كتابهاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد. و لذا خداوند مىفرماید:" قرآن هادى و راهنماى متقیان است".
هدایت قرآن ویژه پرهیزكاران است!!
ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ (بقره، 2)
آن كتاب (با عظمت كه) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدى راه ندارد، راهنماى پرهیزگاران است.
«لا رَیْبَ فِیهِ» یعنى در اینكه قرآن از سوى خداست، شكّى نیست. زیرا مطالب آن به گونهاى است كه جایى براى این شكّ و تردید باقى نمىگذارد و اگر شكّى در كار باشد، بخاطر سوء ظن و روحیّه لجاجت افراد است. چنان كه قرآن مىفرماید: «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» (توبه، 45)
آنان در شكّى كه خود ایجاد مىكنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلى از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و گیاهان و حیوانات و ... اشاره كرده به خاطر آن است كه توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حكمت خداوند گردد. (در قرآن به موضوعات طبیعى، كیهانى، تاریخى، فلسفى، سیاسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدایت است.)
قرآن وسیله هدایت همه مردم است «هُدىً لِلنَّاسِ» (بقره، 185) همانند خورشید بر همه مىتابد، ولى تنها كسانى از آن بهره مىجویند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» هم چنان كه نور خورشید، تنها از شیشهى تمیز عبور مىكند، نه از خشت و گِل. لذا فاسقان («لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ» توبه، 80)، ظالمان («لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» مائده، 51. 4. ( «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرِینَ» مائده، 67)، كافران، دلمردگان . «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ» زمر، 3. ( «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» غافر، 28.)، مسرفان و تكذیب كنندگان از هدایت قرآن بهرهمند نمىشوند.
سؤال:
این آیه درباره قرآن و مطالب آن مىفرماید: «لا رَیْبَ فِیه» شكّى در آن نیست ، در حالى كه خود قرآن شكّ و تردید مخالفان را در این باره بیان مىدارد: یك جا مىفرماید: «إِنَّنا لَفِی شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» (هود، 62) ما درباره آنچه ما را به آن مىخوانى، در شكّ هستیم.
و در مورد شكّ در وحى و نبوّت نیز مىخوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ مِنْ ذِكْرِی» (ص، 8) دربارهى قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَكٍّ» (سبá 21) بنا بر این چگونه مىفرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شكّى در قرآن و محتواى آن نیست؟
پاسخ:
مراد از جمله«لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست كه كسى در آن شكّ نكرده و یا شكّ نمىكند، بلكه منظور آن است كه حقّانیت قرآن به قدرى محكم است كه جاى شكّ ندارد و اگر كسى شكّ كند به خاطر كور دلى خود اوست. چنان كه در آیه 66 سوره نمل مىفرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ». (نخبة التفاسیر به نقل از آیة اللَّه جوادى.)
چرا اشاره به دور؟ (ذلك)
مىدانیم كلمه" ذلك" در لغت عرب اسم اشاره دور است، بنا بر این ذلِكَ الْكِتابُ مفهومش" آن كتاب" است، در حالى كه در اینجا باید از اشاره به نزدیك استفاده مىشد، و" هذا الكتاب" مىگفت چرا كه قرآن در دسترسى مردم قرار گرفته بود.
این به خاطر آن است كه گاهى از اسم اشاره دور براى بیان عظمت چیز یا شخصى استفاده مىشود، یعنى آن قدر مقام آن بالا است كه گویى در نقطه دور دستى در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبیرات فارسى نیز نظیر آن را داریم مثلا در حضور افراد بزرگ مىگوئیم:" اگر آن سرور اجازه دهند چنین كار را مىكنیم". در حالى كه باید این سرور گفته شود، این تنها براى بیان عظمت و بلندى مقام است.
در بعضى دیگر از آیات قرآن تعبیر به" تلك" شده كه آنهم اشاره دور است مانند تِلْكَ آیاتُ الْكِتابِ الْحَكِیمِ". (لقمان آیه 2)
چرا هدایت قرآن ویژه پرهیزكاران است؟
مسلما قرآن براى هدایت همه جهانیان نازل شده، ولى چرا در آیه فوق هدایت قرآن مخصوص پرهیزكاران معرفى گردیده؟
علت آن این است كه تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدایت كتابهاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد.
به تعبیر دیگر: افراد فاقد ایمان دو گروهند: گروهى هستند كه در جستجوى حقند و این مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد كه هر جا حق را ببینند پذیرا مىشوند.
گروه دیگرى افراد لجوج و متعصب و هوا پرستى هستند كه نه تنها در جستجوى حق نیستند بلكه هر جا آن را بیابند براى خاموشكردنش تلاش مىكنند.
مسلما قرآن و هر كتاب آسمانى دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهرهاى نخواهند گرفت.
زمین شورهزار هرگز سنبل بر نیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد، بلكه باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده كننده باران بهره گیرد.
سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاك نشود، بذر هدایت را نمىپذیرد، و لذا خداوند مىفرماید:" قرآن هادى و راهنماى متقیان است".
پیامهای آیه:
1ـ قرآن در عظمت، مقامى بس والا دارد. «ذلِكَ» ( درادبیات عرب، «ذلك» اسم اشاره به دور است. در اینجا به قرآن كه در پیش روى ماست، با «ذلك» اشاره مىكند كه حكایت از عظمتِ دست نایافتنى قرآن مىكند.)
2ـ قرآن در زمان حیات پیامبر جمعآورى و به صورت كتاب شده است. «الْكِتابُ»
3ـ راهنما باید در روش دعوت و محتواى برنامه خود، قاطع و استوار باشد. جملهى «لا رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استوارى و استحكام قرآن است.
4ـ توانِ قرآن بر هدایت پرهیزكاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیت آن است. «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»
5ـ قرآن، مایه هدایت خالص و بدون هیچگونه ضلالت و سردرگمى است. «لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً»
6ـ تنها افراد پاك و پرهیزكار، از هدایت قرآن بهرهمند مىشوند.«هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» هر كس كه ظرف دلش پاكتر باشد، بهرهمندى و نورگیرى او بیشتر است. (هدایت داراى مراحل و قابل كم و زیاد شدن است. «و الذین اهتدوا زادهم هدى» )
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ، ج1
2- تفسیر نمونه ، ج1