جهاد عامل استقلال
جوامع بشری به سبب جهات گوناگون به یکدیگر نیازمند هستند و نمیتوان از رشد و توسعه اقتصادی و تمدنی سخن گفت و در همان حال خواهان قطع کامل روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شد...
می دانیم که ثروتهای زمین در جغرافیای زمین پراکنده است و در هیچ منطقهای از زمین همه امکانات اقتصادی به تمام و کمال وجود ندارد؛ هر چند که در هر منطقه جغرافیایی، بیشترین امکانات ابتدایی وجود دارد و آسایش و آرامش نسبی فراهم است ولی آن چه ما از آن سخن میگوییم تحقق امکاناتی برای تمدن سازی است. از این رو لازم است تا همه امکانات زمین در همه مناطق جغرافیایی مورد استفاده قرار گیرد. این بدان معناست که نیاز به ارتباط دست کم اقتصادی برای دسترسی به امکانات و ظرفیتهای تمدنی ضرورت مییابد.
از سوی دیگر، همه چیز را همگان میدانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. این بدان معناست که علم و دانش در همه انسانها وجود دارد و نیاز است تا با ارتباط، این دانش در دسترس قرار گیرد. ارتباطات فرهنگی کمک میکند تا تجربیات و دانشهای جوامع و امتهای دیگر به یکدیگر منتقل شود و شرایط مناسب برای زایش تمدنی یا گسترش آن فراهم آید.
بنابراین، هنگامی که از جهاد اقتصادی سخن به میان میآید، به معنای جهاد دسترسی به امکانات تمدنی است تا جامعه از وابستگی اقتصادی برهد و در مسیر تحقق اهداف آفرینشی چون ربانی شدن قرار گیرد.
خودکفایی به معنای توانمندی در تحقق اهداف اقتصادی و برآورد نیازهای جامعه از طریق بهره گیری از تمام موجودیت و ظرفیت است. خودکفایی به این معنا کمک میکند تا جامعه، بسیاری از نیازهای خود را در داخل سرزمینی و فکری و فرهنگی خود تأمین نماید و در کمترین سطح وابستگی به بیرون قرار گیرد. چنین حالتی به جامعه کمک میکند تا بتواند بقیه نیازهای تمدنی خویش را به سبب غلبه اقتصادی و علمی و فرهنگی از دیگر جوامع تأمین نماید بی آن که این تأمین از دیگر مناطق و جوامع، موجب وابستگی و عدم استقلال در این عرصه یا عرصههای دیگر چون سیاسی و نظامی و فرهنگی شود.
ضرورت قطع رابطه اقتصادی با دشمنان
خداوند در آیه 28 سوره توبه، نیازمندیهای اقتصادی جامعه را عامل وابستگی اقتصادی و در نهایت وابستگی سیاسی و فرهنگی می شمارد و به مؤمنان و جامعه ایمانی هشدار میدهد تا با جهاد اقتصادی و تلاش، خود را از این وابستگی نجات بخشند و اجازه ندهند تا دشمن با سوءاستفاده از نیازهای اقتصادی و وابستگی اقتصادی، سرنوشت امت و جامعه ایمانی را در اختیار گیرد و سیاستهای نظامی و فرهنگی و سیاسی جامعه را تحت سلطه خود درآورد.
بنابراین، هنگامی که از جهاد اقتصادی سخن به میان میآید، به معنای جهاد دسترسی به امکانات تمدنی است تا جامعه از وابستگی اقتصادی برهد و در مسیر تحقق اهداف آفرینشی چون ربانی شدن قرار گیرد
البته برخی گمان میکنند که قطع ارتباط اقتصادی با دشمنان جامعه اسلامی به معنای اختلال در نظام اقتصادی و فقدان رشد و شکوفایی آن و در نتیجه از دست رفتن اهداف کلان جامعه میشود؛ در حالی که خداوند در همین آیه به مسلمانان و جامعه ایمانی وعده میدهد که اگر قطع ارتباط اقتصادی به قصد رسیدن به خودکفایی از طریق جهاد اقتصادی باشد، این قطع به سبب این که الهی و فی سبیل الله است، خداوند به طرق دیگری و با امدادهای غیبی کمک میکند تا اقتصاد جامعه از اختلال مصون بماند.
به هر حال، قطع روابط اقتصادی با دشمنان هر چند که در کوتاه مدت شوک اقتصادی وارد میکند ولی در بلندمدت موجب رهایی از وابستگی اقتصادی و در نتیجه سیاسی و فرهنگی شده و استقلال جامعه را در ابعاد گوناگون تضمین میکند.
همچنین این قطع که همراه با جهاد اقتصادی است، فرصت شکوفایی تمدنی را به جامعه میبخشد و جامعه به ظرفیتهای کلان اسمایی سرشته در ذات خویش پی میبرد و میتواند از مقام متاله (ربانی) شدن، همانند خداوند عمل کند و شگفتیها بیافریند و در علم و دانش چنان شود که از همه ظرفیت جامعه خود به بهترین شکل استفاده کند و با تغییرات مناسب در خلقت، همانند خداوند از کمترین و سادهترین مواد، پیچیدهترین مواد مورد نیاز را بسازد؛ زیرا عناصری که همه این هستی را شکل بخشیده، عناصر محدودی است و علم به عناصر و چگونگی ساخت و ساز موجودات میتواند جامعه ایمانی را در وضعیتی قرار دهد که همه نیازهای خود را در همان بخش جغرافیایی تأمین کند. البته رسیدن به این مقام نیازمند دست یابی به جامعه ایمانی مطلوب و انسانهای کاملی است که همه اسمای الهی را در خود فعلیت بخشیده یا دست کم در بخش اعظم آن موفقیت داشتهاند. این همان عنایت فضلی خداوند به جامعه ایمانی است که در آیه 28 سوره توبه پس از قطع روابط ناسالم اقتصادی میان جامعه ایمانی و جامعه دشمن اتفاق میافتد و جامعه ایمانی را به کمال میرساند.
خداوند در این آیه به مؤمنان و جامعه ایمانی هشدار میدهد که نگران قطع رابطه اقتصادی با دشمنان متجاوز و معاند و کافر نباشند؛ زیرا این قطع رابطه نه تنها موجب اختلال در حوزه اقتصادی نمیشود، بلکه زمینه و فرصتی مناسب برای جامعه فراهم میآورد تا ضمن شناخت ظرفیتهای وجودی خود، از فضل الهی بهرهامند شود و گامهای بلندی را در راه تمدن سازی بردارد و خودکفایی را در همه عرصهها تجربه کند و چیزهایی را بسازد که به نظر غیرقابل دسترس و امکان و امکانات بشری است؛ چرا که خداوند از فضل خودش جامعه ایمانی را به علم الهی بهرهامند میکند و فلسفه و حکمت بهره مندی در مسیر اهداف آفرینش را در این جامعه شکوفا میکند.(توبه، آیه 28)
به هر حال آن چه از آیات و روایات در این زمینه برمی آید، دست یابی به خودکفایی اقتصادی از طرق گوناگون چون قطع رابطه ظالمانه با دشمنان اسلام، این امکان را به جامعه ایمانی میبخشد تا بتواند در مسیر شکوفایی تمدنی گام بردارد و از امدادهای الهی برخوردار شود و خداوند استعدادهای آنان را شکوفا کرده و به آنان فرصت بهره مندی تمام و کمال از همه آن چه در زمین جغرافیایی و منابع انسانی وجود دارد، بدهد.
به هر حال، قطع روابط اقتصادی با دشمنان هر چند که در کوتاه مدت شوک اقتصادی وارد میکند ولی در بلندمدت موجب رهایی از وابستگی اقتصادی و در نتیجه سیاسی و فرهنگی شده و استقلال جامعه را در ابعاد گوناگون تضمین میکند
قطع روابط ظالمانه با مستکبران و ظالمان کافر و دشمن، نوعی تقوای الهی است که فرصت مضاعفی به جامعه ایمانی میبخشد؛ زیرا خداوند در آیه 96 سوره اعراف و 2 و 3 سوره طلاق، رعایت تقوای الهی را از عوامل دست یابی جوامع به توسعه اقتصادی و شکوفایی تمدنی برشمرده است. بی گمان، قطع رابطه اقتصادی با دشمن دین و خدا و بشریت، از مهمترین مصادیق تقوای الهی است.
خداوند در آیات اخیر به صراحت بیان میکند که تقوای الهی موجب میشود تا خداوند از طرقی که بیرون از حساب و کتاب است، به آن جامعه عنایت نماید و از فضل خاص خویش به آن ببخشد.
این بدان معناست که خداوند فرصتهای دیگری برای آن جامعه تقوا پیشه فراهم میآورد که در عقل و حساب انسانی نمیگنجد. این همان چیزی است که از آن به امدادهای غیبی خداوند برای جوامع ایمانی یاد شده است.
به سخن دیگر، استقامت در دین و پایداری بر مسایل فرهنگی و معنوی و اخروی از سوی جامعه ایمانی، طریق خاصی را برای انسان میگشاید که در چارچوب معیارهای مادی و دنیایی نمیگنجد. (جن، آیه 16 ) چنان که استغفار و مانند آن خود راهی برای توسعه و رشد اقتصادی است که به ظاهر برخلاف هر اصل عقلانی و عقلایی است ولی خداوند در آیاتی از جمله آیه 3 و 53 سوره هود، و 10 تا 12 سوره نوح، مسأله استغفار را یکی از عوامل تأثیرگذار در رشد و شکوفایی اقتصادی و فراهم آوری عوامل مادی توسعه برمی شمارد و بر آن تاکید میورزد.
به هر حال، جهاد اقتصادی در چارچوب معنویت و دین و آخرت گرایی و در سایه سار عواملی چون عدالت، تقوا و استغفار میتواند شرایط جدید و شگفت آوری برای جامعه فراهم آورد که خودکفایی واقعی را تحقق بخشد و جامعه را به استقلال همه جانبه برساند.
منبع : وبلاگ chaei
لینک های مرتبط:
چه کسانی در رشد جامعه نقش دارند؟
جهاد اقتصادی و افق 14 سال پیش رو