تبیان، دستیار زندگی
شایستگی از نظر شهید مصادیق متعددی دارد و ایشان در این رابطه از شجاعت، نفوذ معنوی یا نفوذ سخن، صاحب نظر بودن، قدرت هدایت و داشتن كفایت نام می‌برد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شایسته سالاری

حکومت دینی

شایسته سالاری

شایستگی از نظر شهید مصادیق متعددی دارد و ایشان در این رابطه از شجاعت، نفوذ معنوی یا نفوذ سخن، صاحب نظر بودن، قدرت هدایت و داشتن كفایت نام می‌برد. ولی آنچه كه توجه جدی شهید را به خود جلب كرده و در موارد مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است، دو ویژگی است كه دستیابی به آنها تلاش طاقت‌فرسایی را می‌طلبد. آن موارد عبارتند از:

الف) دین‌شناسی

فقیه، مفتی، حاكم و قاضی عنوان كسانی است كه مسیر دین‌شناسی را پیموده و با كسب و تسلط لازم نسبت به دانش‌هایی كه نقش پیش‌نیاز را دارند، زمینه دستیابی به خواسته‌های دین در زمینه‌های مختلف و مورد نیاز را در خود فراهم آورده‌اند.

شهید، ضرورت دستیابی به این نوع شایستگی را در راستای تربیت فقیه جامع شرایط فتوا مورد مطالعه قرار می‌دهد و با تأكید بر وجوب دین‌شناسی، نظر بعضی فقهای قدیم و فقهای حلب را كه فهم استدلالی دستورات دین را حتی بر عوام واجب می‌دانسته‌اند، مشقت‌زا، دشواری آفرین و مخالف دیدگاه كلی قرآن می‌شمارد (ذکری الشیعه، 2/42) كه در آن، نبود تكالیف مشقت‌زا در متن دین مورد تأكید قرار گرفته است.

(وَمَا جَعَلَ عَلَیْكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ) (حج/78)

«و خداوند برای شما در دین، مشقت‌زایی و تنگنایی ننهاده است.»

شهید پس از نقد دلایل مدعیان وجوب عینی، وجوب تفقّه در دین را وجوب كفایی قلمداد می‌كند و آن را دیدگاه اكثر فقهای امامیه و مطابق قرآن می‌شناسد (همان، /41) كه می‌گوید:

(فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طَائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ) (توبه/122)

«چرا از هر گروهی، دسته‌ای رهسپار نمی‌شوند تا به صورت ریشه‌ای، به شناخت دین دست یابند و قوم خود را ـ وقتی به سویشان بازگشتند ـ بیم دهند، باشد كه آنان بترسند.»

گویا استدلال شهید به آیه «نفر» بازگو کننده این است كه ایشان از توسعه و همگانی شدن دین‌شناسی با راهكاری كه آیه ارائه می‌دهد، حمایت می‌كند تا شرط و ویژگی دین‌شناسی در كارگزاران تمام سطوح و رده‌های پرسنلی دولت قابل تحقق باشد. بر اساس این تلقی و راهكار نهفته در آیه، جامعه به بخش‌های متعدد تقسیم می‌شود. از هر بخش، گروهی به پژوهش دین‌شناختی می‌پردازند و سپس به بقیه افراد جامعه، دین را آموزش می‌دهند تا دین‌شناسی همگانی شود و در نتیجه احساس كمبود پرسنل و كارگزار شایسته، جامعه را ـ‌موقع تشكیل دولت‌ـ نیازارد.

شهید پیش‌نیازهای فقیه را ـ‌كه در امر شناخت هر چه بهتر دین به وی مدد می‌رساند‌‌ـ عبارت می‌داند از دو بخش وارستگی‌ ـ‌شامل ایمان و عدالت‌‌‌ـ و معرفتی كه خود به قرآنی و غیرقرآنی قابل تقسیم است. معارف و دانش‌های غیرقرآنی عبارت است از:‌ علم كلام، علم اصول، لغت‌شناسی، علم نحو، علم صرف، علم منطق، سنت‌شناسی و علم رجال. و در بخش معارف قرآنی، شهید دانستن سه علم را برای فقیه ضروری می‌داند:

یك: علم به قرآن كه مقصود از آن ظاهراً آشنایی با معنا و تفسیر آیات است.

دو: آشنایی با علوم قرآنی از قبیل ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، مجمل و مبین و عام و خاص.

سه: دانش معناشناختی و زبان‌شناختی كه در آن معانی واژه‌ها و گونه‌های به كارگیری آنها مورد مطالعه قرار می‌گیرد كه عبارت است از: حقیقت، مجاز، مضمر، مشترك، منفرد (غیر مشترك)، منقول، امر، نهی، مطلق، مقید، نص، ظاهر و مؤوّل. (ذكری الشیعه، 1/47-42)

طرح معرفت سه‌گانه قرآنی به عنوان بخش عمده پیش‌نیازهای معرفتی فقیه و مسئول تشكیل حكومت در عصر غیبت، دلیل دیگری است بر نقش قرآن در تفكر سیاسی شهید و عنایت ایشان به محوریت قرآن در فلسفه سیاسی دین.

ب) عدالت‌گرایی

عدالت در تفكر سیاسی شهید معنا و جایگاه ویژه‌ای دارد و گویا مشروعیت قبول مسئولیت در تمام پست‌های حكومتی، مشروط به داشتن عدالت شناخته شده است. از نظر شهید همان‌گونه كه تكیه بر مقام رهبری و پیشوایی جامعه بدون داشتن صفت عدالت ناروا می‌باشد، (القواعد و الفوائد، 1/219) والی و سرپرست حجاج (الدروس الشرعیه، 1/495) و جمع‌آوری‌كننده مالیات (القواعد و الفوائد، 1/219) نیز باید عادل باشد، وگرنه لایق این مقام نخواهد بود.

بنابراین پذیرش كارگزار برای پست‌های حكومتی كه از نظر رتبه، بین دو پست یاد شده قرار دارند نیز باید مشروط به این شرط باشد، چونان كه شهید در مورد فقیه، (الدروس الشرعیه، 1/263) قاضی تحكیم، قاضی، وصی، ناظر وقف و مفتی (القواعد و الفوائد، 1/219) و امام جمعه، فراهم بودن این شرط را اجتناب‌ناپذیر می‌داند.

شهید، عادل را نقطه مخالف ظالم می‌شناسد و بر این باور است كه انتخاب ظالم به عنوان مسئول پست‌های اجتماعی و اعتماد بر او، از نظر قرآن دردناك‌ترین كیفر الهی را در پی دارد. بر پایه چنین باوری، در مواردی (ذكری الشیعه، 4/101و388) برای اثبات شرطیت عدالت به این آیه استدلال می‌كند:

(وَلا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ) (هود/113)

«با تمایل تكیه بر ستمگر مكنید، وگرنه آتش جهنم به شما آسیب می‌زند.»

گرچه شهید در مورد ضرورت عدالت امام جمعه و جماعت به این آیه استدلال كرده است، ولی ملاك استدلال كه عبارت است از اعتماد، پیروی و سرپرستی ظالم، در تمام اقسام سرپرستی وجود دارد و این مسلتزم فراگیری استدلال خواهد بود، بلكه در پست‌های حكومتی كه ارتباط به حقوق الناس دارد، استدلال فوق بیشترین زمینه را دارد، چونان كه خود شهید نیز به این مطلب اشاره دارد. وقتی كه عدالت مفتی، قاضی و جمع‌آوری‌كننده مالیات را به عنوان یك ضرورت مطرح می‌كند، می‌گوید: حراست از احكام، خون، مال، ناموس و آبروی مردم، اقتضای این شرط را دارد و اعتماد بر فاسق در این موارد ضرر بزرگی را در پی خواهد داشت. (القواعد و الفوائد، 1/219)


منبع: سایت معارف قرآن

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه