جنگ از نگاه نسلهای مختلف
به بهانه استقبال از سریال "وضعیت سفید"
كریستوفر بالس یكی از متفكران حوزه مطالعات ادبی و فرهنگی است كه روی مفهوم ذهنیت نسلی تمركز كرده و به عنوان یكی از حوزههای مورد علاقهاش به پژوهش در این زمینه پرداخته است. او معتقد است نویسندگان، فیلمسازان و هنرمندان دستاندركار آنند كه هویت ناخودآگاه یك نسل را به نحوی بسیار جدی و همه جانبه به خودآگاهی تبدیل كنند.
او همچنین هر نسلی را دارای یك سری «ابژههای نسلی» متمایز از دیگر نسلها میداند و مفهوم اُبژه نسلی را عبارت از شخص، مكان، شیء یا رویدادی تعریف میكند كه از نظر فرد تبیینكننده نسل اوست و به یادآوردنش احساسی از نسل خود او را در ذهنش زنده میكند. این اُبژههای نسلی همچنین به نحوی ناخودآگاهانه به ایجاد احساس همبستگی نسلی منجر میشوند. بالس به عنوان نمونه اشاره میكند كه: «من جنگ جهانی دوم را چندان به یاد نمیآورم و نسل متولد 1953 هیچ خاطرهای از آن ندارد. آنان زمانی به دنیا آمدند كه این جنگ به پایان رسیده بود. با این همه، جنگ جهانی دوم یگانهاُبژه بسیار مهم و مشترك جوانانی است كه در زمان رخ دادن آن بیست و چند ساله شدند و شخصیتشان شكل گرفت.»
او در بخش دیگری از تبیین این نظریه به مفهوم هویت نسلی نیز اشاره میكند و مینویسد كه هر نسلی ظرف 10 سال به هویت خود نائل میشود، یعنی زمانی كه آحاد آن نسل تقریبا 20 تا 30 سالهاند. میتوان با نگاهی به نظریات بالس جنگ تحمیلی و حمله نیروهای بعثی به خاك ایران را به عنوان یك رویداد تاریخی در زمره اُبژههای نسلی، دو نسل تلقی كرد؛ یك نسل آنهایی كه حوالی 30 سالگی قدم میزنند و خاطرات كودكیشان از اتفاقات جنگ پر است؛ یك نسل هم آنهایی كه 40 تا 45 سالگی خود را سپری میكنند و به نوعی كنشگر زمان جنگ بودهاند.
خانواده بزرگ وضعیت سفید را میتوان نمادی از یك جامعه بزرگ دانست كه افراد آن هم در نوع جهانبینی و هم در نوع سبك زندگی تفاوتهای زیادی با یكدیگر دارند اما به واسطه یك تهدید بیرونی میتوانند در نهایت این اختلاف سلیقهها را در خود هضم كنند و با یكدیگر به هر نحوی كه شده كنار بیایند.
حمید نعمتالله نیز در سریالی كه چند وقتی است تحت عنوان وضعیت سفید روانه آنتن شبكه سه سیما كرده است، با این دو نسل بیشتر كار دارد؛ هرچند قصد نداریم مخاطبان او را محدود به این دو نسل كنیم اما با نگاهی به اطرافیان خودمان درخواهیم یافت این مجموعه بیش از همه با این دوگروه سنی ارتباط برقرار كرده است. نعمتالله با این دسته از مخاطبان كه اتفاقا تعدادشان هم كم نیست، از لحظاتی میگوید كه هنوز هم بعد از گذشت این همه سال برایشان زنده و ملموس است. او با نشاندادن نشانههایی دقیق و نزدیك به واقعیت قصد دارد در هر سكانس از سریالش برای آنها خاطرهای را زنده كند.
خاطرههایی از نحوه مواجهه افراد با وضعیتی مشابه آنچه با تكتك سلولهایشان طی آن سالها تجربه كردهاند و همچنین خاطرههایی از یادآوری اشیایی كه آن روزها همه ما از آنها استفاده میكردیم و چه بسا در گوشه و كنار خانههای بسیاری از ما نمونههایی از آنها هنوز هم وجود داشته باشد. با این اوصاف، ثبت نمایشی رخداد تاریخی موشكباران شهرها در سالهای دفاع مقدس و بازگویی خاطرات آنروزها شاید اولین و مهمترین هدف مجموعه وضعیت سفید باشد اما پیامهایی در بطن این سریال نیز نهفته است كه فارغ از هرگونه شعارزدگی و بهگونهای ریزبینانه در لحظه لحظه داستان گنجانده شده و به صورتی كاملا غیرمستقیم برای مخاطبان درونی میشود. مخاطب این مجموعه در هیچ یك از بخشهای آن شعار نمیشنود بلكه پیامهای این فیلم را با احساسش درك میكند.
بازنمایی جذابیتهای داشتن یك خانواده بزرگ نیز یكی دیگر از نكات مورد توجه این سریال است. خانواده بزرگ وضعیت سفید را میتوان نمادی از یك جامعه بزرگ دانست كه افراد آن هم در نوع جهانبینی و هم در نوع سبك زندگی تفاوتهای زیادی با یكدیگر دارند اما به واسطه یك تهدید بیرونی میتوانند در نهایت این اختلاف سلیقهها را در خود هضم كنند و با یكدیگر به هر نحوی كه شده كنار بیایند. نمایش چگونگی اختلاف افكنی افراد سودجو در میان افراد یك خانواده، همچنین بلوغ تدریجی شخصیت یك نوجوان در مسیری كه از بیهودگی و سرسری گرفتن به سمت توجه و جدیت به زندگی سوق پیدا میكند از جمله مواردیاست كه در لایههای پنهانی این سریال به آن پرداخته شده و درواقع در پسزمینه حوادثی كه شاهد آن هستیم اتفاقات عمیقتری در حال رخ دادن است.
در وضعیت سفید همچنین سبك زندگی آدمهایی نشان داده شده است كه فرسنگها از جبهههای جنگ دور بودهاند اما این پدیده، زندگی آنها را نیز به میزان زیادی تحتالشعاع قرار داد.
این آدمها تا به حال در مجموعه تولیداتی كه با مضمون دفاع مقدس ساخته شده است حضور چندانی نداشتهاند و میتوان گفت حمید نعمتالله به بهترین شكل آنها را از سایه به بیرون كشیده و هر شب نشانمان میدهد. او با بازنمایی این قشر از جامعه نشان داد كه تاثیرات جنگ تحمیلی به وسعت جغرافیای خاك ایران متفاوت است و هرگوشه از آن هنوز هم میتواند دستمایه تولید یك اثر هنری باشد. باید بپذیریم جنگ به عنوان تجربه زیسته مشترك ایرانیان تنها مختص كسانی كه در جبههها جنگیدهاند نبوده و جنگ تحمیلی تنها در جبههها خلاصه نمیشد بلكه در پشت جبهه نیز آدمهای بسیاری را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم درگیر خود كرد بود. تاثیرات پیدا و پنهان جنگ تحمیلی در زندگی تك تك افراد سرزمینمان به نوعی تجلی داشته و همه در این ایام نوعی از زندگی را تجربه كردهاند كه لحظههای مشابه بسیاری دارد و خاطرات جمعی زیادی از آن روزها در ذهنها باقی مانده است؛ با این وجود اما تا به حال بازنمایی این تاثیرات در تولیدات رسانهای بسیار اندك بوده است.
حمید نعمتالله و دستاندركاران مجموعه تلویزیونی وضعیت سفید آغازگر خوبی برای این راه بودهاند و بازخورد رسانهای این اثر هم نشان میدهد با آغازی قوی مواجهیم. درواقع وضعیت سفید اهمیتش را از همین پرداختن به جزئیات و بازنمایی همین خاطرات جمعی مشترك پیدا كرده است و به عنوان سندی ارزشمند از مردم نگاری آدمهای زمان جنگ باقی خواهد ماند. وضعیت سفید به خوبی توانسته اُبژههای نسلی ما را به یادمان بیاورد و حتی خیلی بهتر از آنچه كه به خاطر میآوریم تجربه زیسته ما را به تصویر كشیده؛ استقبال خوبی هم كه از این اثر صورت گرفته از همین حالا نشان میدهد به عنوان تجربه موفقی در كارنامه كاری كارگردانش ثبت شده است.
منبع:جام جم / مبینا بنیاسدی