هفت تابلو، هفت روایت
نمایش «ورود آقایان ممنوع»، نوشته آرش عباسی، که با دراماتورژی حسین کیانی و کارگردانی کتایون فیضمرندی این روزها در تالار قشقایی روی صحنه است، نمایشی که رویکردی به زنان و مشکلات آنها دارد که در بطن نمایش، زن محوری اثر به چشم میخورد، با نگاهی از درون و بیرون، وضعیت زنان طبقه فرودست –که روایت آن در تهران امروز رخ می دهد زبان نمایش زبانی با ساختاری غیرخطی (که در واقع نوعی نمایش مستند روایی است) دارد که در یک آرایشگاه زنانه اتفاق میافتد. نمایش "ورود آقایان ممنوع" با هدفی برای بیان وضعیت زنان در جامعه ایرانی ساخته و نوشته شده است، زنان به دلیل موقعیت ویژه خود همواره از موضوعات اساسی و مورد بحث در جامعه امروز به شمار میآید.
نمایش اثری تراژدیک و با محوری اجتماعی- انتقادی است که از طریق بازنمایی موانع و محدودیتهای اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی در این روزگارکه بخش عظیمی از جمعیت کشور را زنان شامل میشوند روایت میکند. تمرکز نمایشنامه البته بیشتر بر زنان پایتختنشین است که میتوان آن را نمونه از دغدغههای کل زنان کشور دانست، نمایش در قالب هفت تابلوی منفصل و به گونهای داستان کوتاه دست به افشاگریهایی از ناهنجاریهای پنهان مانده در دوران امروز میزند. انتقاد اثر به دنیای معاصر زنان نکته بسیار آشکار این اثر است. نمایش تلاشی است برای تصویر سازی از بخشهایی از زندگی یک زن آرایشگر و مسائل زنان در جامعهای که آنها زیست میکنند.
داستان، ناحیهای از تهران (جنوب شهر) است که جمعیت زیاد آن بستری برای بیان مسائل روز زنان در غالب درد و دلهای آنها در محیط آرایشگاه شدهاست و تفکرغالب آن سنتیتر از سایر نقاط پایتخت است. در نمایش ورود آقایان ممنوع «سرور» شخصیت اصلی و محوری است و تمامی روایتهای شخصیتهای دیگر که در قالب مشتری در صحنه ظاهر میشوند حول این نقش میچرخد و نمایش سرور را زنی دانشگاه رفته و تحصیل کرده در بطن جامعه به مخطب خود معرفی میکند.
تمرکز نمایشنامه البته بیشتر بر زنان پایتختنشین است که میتوان آن را نمونه از دغدغههای کل زنان کشور دانست، نمایش در قالب هفت تابلوی منفصل و به گونهای داستان کوتاه دست به افشاگریهایی از ناهنجاریهای پنهان مانده در دوران امروز میزند.
"سرور"(بازی آن به عهده نگار عابدی است)، زن میانسال بیوهای است که مادر مریض و از کار افتاده وی باعث شده است تا سرور تمام درامدش را صرف نگهداری از او بکند و برای امرار معاش، در آرایشگاه زنانه بسیار مستعملی، واقع در کوچهای بن بست، در محلهای فقیرنشین، که زمانی محل کسب و کار و زندگی مادر خود او بوده است، کار میکند.
شروع نمایش، با تلفن ناشر (که او هم زن است) و سپس، تماس مردی آغاز میشود که ظاهرا خواستگار "سرور" است و بعد از آن ما شاهد بیان روایی نمایش در قالب هفت داستان جدا از هم هستیم. داستان اول روایت دردهای نازی (با بازی فرزانه سهیلی) است. که پیشخدمت پیرمرد 90 سالهای است که در نهایت تن به ازدواج با او میدهد؛ دومین داستان، بیان دردناک گرفتاریهای یک مادر پیر (با بازی ناهید مسلمی) و دختر دانشجوی او (با بازی سارا الله یاری) آغاز مییابد، دختری که میخواهد مادر خود را آرایش کند تا بدین بهانه کی از دردهای او بکاهد. این داستانها در طول اجرا از پی هم میآیند و هر کدام پایانی دارند و نکته ابهامزای نمایش را شاید بتوان در خنثی دانستن هر کدام از این روایتها بر نقش محوری داستان یعنی «سرور» دانست، اتفاقاتی که برای مخاطب میآیند ولی اثر یا تغییری در نوع روایت و نمایش نمیگذارند.
و در پایان، هفتمین داستان که میتوان آن را صحنه اوج نمایش دانست با ورود جوانی که خود راعاشق «سرور» میخواند در قالب دیالوگهایی طنزگونه و تلخ آنها صحنه پایانی کار کتایون فیض مرندی را به عنوان کارگردان اثر میسازد. پایانی که برای سرور نجات بخش قلم داد میشود.
نمایشی با هفت روایت کاملا متفاوت که، تنها عنصر پیوند دهنده آن آرایشگاه زنانه و آشنایی راویان با "سرور" است. بستر مناسبی برای خلق روابط حاکم در جامعه بین زنان با هم و زنان با مردان است، شاید طولانی بودن داستان نمایش باعث شود تا آن مقصود دلخواد به مخاطب انتقال داده نشود. از نکات مثبت و در خور نمایش "ورود آقایان ممنوع" میتوان به گروه بازیگری آن دانست، ترکیبی از بازیگران جوان و غیرحرفهای در کنار حرفهایهای نمایش، به طوری که بازیها را کاملا یک دست و طبیعی جلوه دادهاند. در نهایت باید این نمایش را که با نگاهی زن محور در فضای امروز اجرا شده است را اثری مغتنم شمرد که میکوشد تمام زوایای پنهان در جامعه زنان امروزی را بازگو کند.
بابک طالقانی
بخش سینما و تلویزیون تبیان