تبیان، دستیار زندگی
سالها پیش عروس خانمی بود به اسم صنوبر كه آشپزی را خوب بلد نبود اما دوست نداشت كه كسی این موضوع را بداند و وانمود می كرد كه از تمام فوت و فن های آشپزی كاملاً اطلاع دارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرب المثلی برای خود پسند ها
یك خشت هم بگذار بر درش

یكی بود یكی نبود غیر از خدا هیچكس نبود

سالها پیش عروس خانمی بود به اسم صنوبر كه آشپزی را خوب بلد نبود اما دوست نداشت كه كسی این موضوع را بداند و وانمود می كرد كه از تمام فوت و فن های آشپزی كاملاً اطلاع دارد. اسم شوهر صنوبر مازیار بود.

مادرمازیار كوفته های خوشمزه ای می پخت و مازیار عاشق كوفته های مادرش بود. صنوبر به مادرشوهرش حسودی می كرد ودلش می خواست او هم طرز پخت این نوع كوفته را یاد بگیرد. سرانجام روزی دل به دریا زد و از مادر شوهرش پرسید: شما این كوفته ها را چطوری درست می كنید؟

مادرشوهر كه زن پرحوصله و باتجربه ای بود ، شروع كرد به توضیح دادن: اول گوشت را در هاون می اندازیم و می كوبیم.... صنوبر كه مثل همیشه می خواست خودش را  شخص مطلعی نشان بدهد میان حرف او پرید و گفت : این را كه می دانم. مادرشوهر كمی ناراحت شد ولی به روی خود نیاورد و به توضیحاتش ادامه داد: پیاز و سبزی راهم می كوبی و فلفل و نمك و ادویه  می زنی ...صنوبر دوباره گفت: خوب این را هم كه

می دانستم.  مادرشوهر گفت : و بعد آب را جوش می كنی و مایه را گلوله می كنی و گلوله ها را یكی یكی در آب جوش می اندازی و....صنوبر گفت : می دانم ، بگو بعد چكار كنم؟ مادرشوهر كه از این برخورد صنوبر خوشش نیامده بود خواست تا درسی به او بدهد. این بود كه گفت: آخر سر یك خشت خام را به جای در، رویقابلمه ات می گذاری و صبر می كنی تا كوفته ها بپزند.

صنوبر بازهم گفت این را هم می دانم وحرف مادرشوهرش را باور كرد. رفت تا با دست خودش برای مازیار كوفته بپزد. او با دقت كوفته ها را گلوله كرد و در قابلمه ریخت و یك خشت خام هم از داخل كوچه پیدا كرد و روی در قابلمه گذاشت. وقتی بخارآب داخل قابلمه زیر خشت پیچید ، خشت متلاشی شد و در قابلمه ریخت و غذا خراب شد. آن وقت صنوبر فهمید كه با این می دانم ، می دانم گفتنهایش باعث شده كه مادرشوهرش ناراحت شود واینگونه تنبیهش نماید.

از آن روز به بعد این ماجرا یك ضرب المثل شده است. اگر كسی از روی خودپسندی ادعای دانستن و مهارت در كاری را نماید ، به كنایه می گویند: یك خشت هم بگذار بر درش.

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:ترانه های کودکان

مطالب مرتبط:

خسته نشو، خمیازه نکش!

پسرکی که خیلی زود عصبانی می‌شد

مهربانی به حیوانات

نان اول

نمک گیر شدن

سخنانی از رسول نور

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.