تبیان، دستیار زندگی
سید رضى به خوبى مى دانست كه رسالت بدون امامت ناقص است و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بر ساحل نهج البلاغه

نهج البلاغه

رسالت بزرگ

مطالب مرتبط با این مقاله در شمارههای یک ، دو  و سه را نیز مطالعه فرمایید.

هر روز كه سپرى مى شد برگ زرینى به دست تواناى سید رضى بر تاریخ تابناك اسلام افزوده مى گشت . او با قلمى روان و علمى فراوان خدمات ارزنده اى ارائه كرد.

براى كتاب وحى تفسیر نوشت ، احكام فقهى تدوین كرد، با اشعار نغز و قصیده هاى بلند خود سیل معارف روان ساخت و مسئولیت هاى طاقت فرساى دینى ، سیاسى ، اجتماعى را بر عهده گرفت ، و... با همه اینها خلاء و كمبود مى كرد كه گویى براى رسالتى بس بزرگ .

وى مى بایست از فضاى آزاد به وجود آمده كمال استفاده را مى برد و با شناساندن اصالت شیعه ، اسلام واقعى را به جهانیان معرفى مى كرد.

سید رضى به خوبى مى دانست كه رسالت بدون امامت ناقص است و شهر علم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بدون وجود على علیه السلام شهرى بى دروازه مى ماند و بدون معصوم قرآن بدون مفسر خواهد بود. مى بایست قدم به میدان گذاشت و اقدامى كرد و كارى را كه انجام آن براى گذشتگان میسر نگشته است به سر منزل مقصود رساند.

شریف رضى با این تفكر الهى كار بزرگى را آغازید. همان كارى كه ثمره شیرینش در كلام بلند مولا على علیه السلام به بار نشست و كتاب همیشه جاودان نهج البلاغه را به ارمغان آورده ، نام و یاد سید رضى را براى همیشه زنده نگه داشت . در حقیقت او اولین عالمى است كه كلمات و خطبه هاى سراسر بلاغت امیرالمومنان على علیه السلام را گردآورى و تدوین كرد.

از دیدگاه دانشمندان اهل تسنن

سید رضى از نظر مقامات بلند علمى و فضیلتهاى ارزشمند اخلاقى خود را به مرحله اى رساند كه گوى سبقت از دیگران ربود تا بدان حد كه خاص و عام ، دوست و دشمن و عالم و عامى به دیده احترامش مى نگریستند و زبان به تعریف و تمجیدش مى گشودند. دانشمندان و بزرگان اهل سنت درباره عظمت همیشه درخشان سید رضى سخنان جالب توجهى دارند. كه در ذیل به پاره اى از آنها اشاره مى كنیم .

عبدالملك ثعالبى ، شاعر معاصر سید رضى در كتاب تحقیقى و ادبى خویش ((یتیمة الدهر)) در وصف سید مى نویسد:

((تازه وارد ده سالگى شده بود كه به سرودن شعر پرداخت . او امروز سرآمد شعراى عصر ما و نجیب ترین سروران عراق و داراى شرافت نسب و افتخار حسب ، و ادبى ظاهر و فضلى باهر و خود داراى همه خوبى هاست .)) (90)

خطیب بغدادى در كتابش موسوم به ((تاریخ بغداد)) مى گوید: ((... رضى كتابهایى در معانى قرآن نگاشته است كه مانند آن كمتر یافته مى شود.)) (91)

جمال الدین ابى المحاسن یوسف بن تغرى بردى اتابكى در كتاب ((النجوم الزاهره فى ملوك مصر و القاهره )) مى نویسد:

((سید رضى موسوى ، عارف به لغت و احكام و فقه و نحو و شاعرى فصیح بود. او و پدرش و برادرش پیشواى شیعیان بودند.))(92)

غروبى نابهنگام

آن روز شهر بغداد در تب و تاب و هیجان بود. نگاههاى نگران و معنا دار مردم حاكى از اضطرابى بود كه كسى نمى خواست و نمى توانست باور كند. هرگز به ذهن كسى نمى رسید كه به این زودى شاهد چنین حادثه غم انگیز و جانسوزى خواهد شد... اما هرچه بود تمام شده بود و دیگر گریزى جز پذیرفتن آن نبود. هركس به دیگرى مى گفت : شریف رضى درگذشت . ((انالله و انا الیه راجعون )).

سید رضى در ماه محرم سال 406 ق . در سن 47 سالگى چشم از جهان فرو بست و جهان علم و عالم تشیع را در غم و ماتم فرو برد...

نوشته اند سید رضى استوانه علم و تقوا و سیاست ، از در گذشت مرموز و ناگهانى برادرش چنان متاثر و متاسف شد كه در تاب دیدن جنازه او را نیاورد و از شدت حزن و اندوه به حرم مقدس كاظمین علیه السلام پناه برد.

از انبوه مردم جنازه سید رضى را تشییع كردند و فخرالملك وزیر بر جنازه وى نماز خواند پیكر پاكش را در خانه خود به امانت دفن و بعدها به حرم امام حسین علیه السلام منتقل كردند.

غم فراق برادر بر سید مرتضى بس سنگین بود.

تنها و داغدیده سر به زانوى غم نهاده ، آه جانسوز از دل آتشین بر مى كشید و مرثیه فراق مى سرود: اى یاران ! داد از این فاجعه ناگوار كه بازوى مرا شكست ! كاش جان مرا هم مى گرفت !


منبع : گلشن ابرار

تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان