تبیان، دستیار زندگی
مکّه، کنعانِ اهل ایمان است و کعبه، یوسفِ این دیار. حجاز، وطن معنوی و اعتقادی هر مسلمان است و مکّه، حرا، کعبه و صفا زادگاه و خاستگاه باورهای مقدّس ماست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیعت با کعبه

کعبه

با کعبه، بیعت می کنیم که پاسدار حریم دین باشیم، به آرمانهای پیامبر، وفادار بمانیم، در مسیر پاکی و تقوا، گام برداریم، عزت و کرامت امّت اسلام را نگهبان باشیم، بر شکوه و عظمت قبله بیفزاییم، ولایت را، محور همه حرکتهای اجتماعی و سیاسی خویش قرار دهیم، دین مدار و خدا محور باشیم و از دنیامداری و خودمحوری بپرهیزیم.

بیعت با کعبه و حجر الاسود، بیعت با خداست و... بیعت با خدا یعنی میثاق با دین خدا، آن هم نه تنها در زبان و لفظ و نگارش، بلکه در متن عمل فردی و تعهد اجتماعی.

در مسجدی نماز می خوانیم که برترین پرستشگاه روی زمین است.

گِرد کعبه ای طواف می کنیم که مطاف فرشتگان است و هزاران پیامبر و وصیّ و ولیّ خدا بیت الله را دیدار کرده و کنارش عبادت کرده اند.

این زیارت و عبادت، تعهداتی را بر دوش انسان می گذارد. زیارت کردن خانه ای که ابراهیم، بنیادش را بر افراشته است، رسالت دفاع از توحید و مبارزه با شرک را بر عهده ما می نهد. دیدار سرزمینی که مخلصان و پاکان عالم، عاشقانه زیارتش کرده اند، خلوص و طهارت را از زائر، توقع دارد.

کعبه، بوسه گاه هزاران مجنون است که در پی دیدار لیلی، رنج بادیه بر دوش کشیده و بار هجران را تحمّل کرده اند، تا به این مَطاف و مَسعی برسند

فروتنی و خاکساری و کبر زدایی، از درسهای عظیم این سفر و فریضه است. این درس، از همان آغاز پوشیدن جامه احرام، در گوش دل و جان خوانده می شود، تا طواف و سعی و هروله وحضور در عرفات و منا و مشعر و رمی جمرات و حلق موی سر و... . اگر لباسهای عادی نشان تشخّص است، اینجا دو جامه احرام، آن را از انسان می گیرد و همه مثل هم می شوند. اگر خود محوری نشانه تکبّر و خودبزرگ بینی است، اینجا خود را در جمع فانی ساختن و قطره وار به دریا پیوستن و خود را ندیدن و مطرح نکردن در کار است و خاکی بودن و خاکی زیستن. سعی بین صفا و مروه گامی دیگر در این راه است و هروله تکاندن خود از غرورها و کبرهاست.

کعبه

وقتی انسان خود را در دریای خلایق گم می کند و چون قطره ای به این اقیانوس می پیوندد، در این خود فراموشی و خدا جویی است که هویّت بندگی خویش را می یابد. در آمدن از پوسته و قشر زندگی روز مرّه، عمقِ مفهوم حیات را ترسیم می کند. بناست که حاجی همچو ابراهیم خلیل، در اینجا بت شکنی کند و شیطان را رجم و سنگسار کند. امّا بت او، همان نفس است و شیطانش همان خود .

وقتی حجّ حاجی تمام است که توانسته باشد نفسانیّات را در مذبح ایمان ذبح کند و خود رادر قربانگاه منا، زیر پا بنهد و تیغ بر حلق نفس امّاره بگذارد...

راستی... چه تعداد از این انبوه زائران خانه خدا، به عمق معارف حج و درسهای این سفر شگفت، پی برده اند و در عالم روحی آن به سر می برند؟ و چه تعداد، بر خوردی سطحی و نگاههای بی عمق و بی نفوذ دارند و شکل گرایانی هستند، گریزان یا بی خبر از محتوا؟...

ما اکثر الضّجیجَ وَ اقلّ الحَجیج!

دوباره به فکر راز جاذبه کعبه می افتی، و اکسیری که خدا در این بیت نهاده است و انسان را مجذوب می سازد.

اگر مغناطیسی باشد که دلها را جذب کند،

اگر مرکزیّتی باشد که جهت گیریها و حرکتها را محور باشد،

اگر نشانه ای برای وحدتها و آشناییها، رمز و کلید باشد، همین کعبه است.

میلیونها دل شوریده، هر پگاه و شامگاه، به این کانون متوجّه است. در زندگی و مرگ، هنگام خواب و بیداری، در نیایش و نماز، همه جا و همیشه کعبه مرکزیّت این نگاه است.

مکّه، کنعانِ اهل ایمان است و کعبه، یوسفِ این دیار. حجاز، وطن معنوی و اعتقادی هر مسلمان است و مکّه، حرا، کعبه و صفا زادگاه و خاستگاه باورهای مقدّس ماست

اگر جانهای ما کاه باشد، کعبه کهربا ست. اگر دلهای ما رمیده باشد، قبله، عامل اُنس است، حرم ایمان است و صحن عبودیّت و آستانه بندگی و سقف یقین و پنجره ای رو به بهشت و روزنه ای گشوده رو به خدا و سکویی برای پرواز تا به ابدیّت.

اینهاست راز و رمز قداست و جاذبه کعبه، اینهاست سرّ جذبه قبله.

مکّه، کنعانِ اهل ایمان است و کعبه، یوسفِ این دیار. حجاز، وطن معنوی و اعتقادی هر مسلمان است و مکّه، حرا، کعبه و صفا زادگاه و خاستگاه باورهای مقدّس ماست.

کعبه، بوسه گاه هزاران مجنون است که در پی لیلای دیدار، رنج بادیه بر دوش کشیده و بار هجران را تحمّل کرده اند، تا به این مَطاف و مَسعی برسند.

کعبه ، راهی است که گامهای پوینده صفاجویان را به مقصد معرفت وبه وطن عشق می رساند.

کعبه، عرش زمین است و فرش آسمان. کعبه، نگینِ حلقه چشم بصیرت است.

کعبه، مُهر صداقت آیین و سند اعتبار این مکتب است و حجر الأسود بر رکن این کعبه، نشان بیعت خدا با انسان است و بوسیدن و استلام و اشاره ما تجدید بیعت با خدای فطرت آفرین و فطرتِ خداباور.

کعبه، دل و جان ماست، ایمان و باور ماست، کعبه همه چیز ماست، تا هست، آیینمان پا برجاست و تا هستیم، زیارت کعبه فرض الهی بر دوش ماست. 

بخش عترت و سیره تبیان


منبع:

روح حـجّ؛ جـواد محدّثی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.