6عامل ایجاد تکبّر در انسان
بعضی با چند عمل عبادی چنان مغرور و متوقّع میشوند که انتظار دارند هر چه از خدا خواستند، خداوند به آنها عطا فرماید غافل از این که خداوند هیچ احتیاجی به عبادت ایشان ندارد و بنده است که با عبادت خداوند، پلههای نردبان ترقّی و کمال انسانی را طی میکند.
1) عقدهی حقارت
یکی از عوامل ایجاد تکبّر، عقدهی حقارت و احساس کمبود مادی و معنوی فرد است که با تکبّر قصد جبران آن کاستیها را دارد این عقدهی حقارت میتواند: 1.از درون خانه (مثل زندگی فقیرانه، تحقیر پدر و مادر) 2.یا از درون مدرسه و جامعه (تحقیر معلّمین و اطرافیان)3.یا مشکلات فردی از قبیل کم هوشی و کم استعدادی، زشتی قیافه و صورت و... نشأت گرفته باشد.
ـ امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
«هیچ مردی تکبّر نمیکند، مگر به خاطر ذلّت و حقارتی که در نفس خود میبیند. »(1)
ـ امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: «تکبّر و گردنکشی، آشکارکنندهی پستی و حقارت است.»(2)
نکته: بعضی به خاطر فقر خانواده و پدر و مادر از جهت علمی یا مادی، آنها را کوچک و پست شمرده و به همین دلیل احساس حقارت میکنند در حالی که این اشتباه بسیار بزرگی است و پدر و مادر حق بزرگی به گردن انسان دارند. مگر آن دسته پدر و مادرانی که فرزندان نامشروع خود را رها کرده و فرزند به خاطر معلوم نبودن هویت پدر و مادرش، احساس حقارت میکند که در اینجا وظیفهی خیرین و نیکوکـاران روشـن میشود. طبق اخبار،
سالیانه در انگلستان نیم میلـیون فرزند نامشروع به دنیا میآید
که اکثر قتلها و سرقتها از ناحیهی ایشان صورت میپذیرد.(3)
2) عدم شناخت جهان هستی و خالق آن (نمونههایی از عظمت جهان)
به راستی اگر میدانستیم مـا در کجای این جـهان هستی، به سـر میبریم و چقدر کوچک و ناچیز هستیم، هیچ گونه جایی برای کبر و تفاخر وجود نداشت.
قرآن میفرماید:
«وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طوُلاً» ؛ با تکبّر روی زمین راه مرو، نه میتوانی زمین را بشکافی و نه طول قامتت به کوهها میرسد.(4)
ـ یعنی اگر با پایت به زمین بکوبی تا آن را بشکافی، نمیتوانی، تو همانند مورچهای هستی که پای خود را به زمین میکوبد و صخره، به حماقت او میخندد.
یا همانند پشهای که روی درختی تنومند بنشیند و وقت بلند شدن، به درخت بگوید: «خودت را محکم بگیر، میخواهم بلند شوم !»
ـ میگوید قدّت به اندازهی کوهها نمیرسد، اگـر هـم برسد، بزرگترین کوه بیش از 8000 هزار متر ارتفاع دارد و به قول حضـرت آیـت اللّـه مـکـارم ایـن کوهها در روی زمیـن مانـنـد
برجستگیهای روی پوست پرتقال است.
ـ کرهی زمین با همهی عظمت آن (کمربند چهل میلیون متری)، جاذبه و دافعه، حرکت آن به دورخودش و دور خورشید، کوهها، دریاها، دشتها و آن قشر هوای اطراف زمین و... در مقایسه با خورشید، بسیار کوچک و ناچیز است.
ـ خورشید، یک میلیون و دویست هزار برابر زمین است وزن خورشید 2 بیلون بیلون (5) تـن است. خورشیدهایی هستند کـه دهها میلیون برابر این خورشید هستند.
ـ در همین کهکشان کوچک ما که یکصد و شصت و پنج هزار میلیون برابر خورشید است، صد میلیارد (صد هزارمیلیون) ستاره شمارش شده که خورشید، یک ستارهی متوسطی است در میان این ستارههای کهکشان راه شیری، تعداد کهکشانها حداقل به یک میلیارد بالغ است. فاصله میان دو کهکشان گاهی به اندازه 2 میلیون سال نوری است.(6)
منجّمین میگویند: تلسکوپهای ما به جایی میرسد که دیگر تاریک نشان میدهد و عوالم دیگری هست که هنوز دید تلسکوپهای ما به آن راه پیدا نکرده است.
ـ قطـر عدسیها کـه سـال به سال بـر آنها افـزوده میشود، صحنههای دورتر و شگفت انگیزتری را توانسته ایت پشت دستگاهها منعکس نماید.
ـ سفینهی فضایی 3 روزه به ماه میرود، اگربخواهد به کرات دیگربرود 11 ماه و بعضی60 سال و بعضی 300 سال، فاصلهی ما تا اوّلین ستاره خارج از منظومه 48 ماه نوری (4 سال) راه است که نورآن به زمین برسد، (سرعت نور در هر ثانیه 000/300 کیلومتر) بعـضی از آنها 000/500/1 هـزار سـال طول
میکشد. (7)
حال این انسان در برابر این دستگاه با عظمت هستی، چه کاره است؟ چه محلّی از اعراب دارد؟! تکبّر او برای چیست؟!
انسانی که به قول امیرالمؤمنین(علیه السلام) در ابتدا آب گندیده بود و در انتها هم مردار و گندیده خواهد شد، چه تکبّری است که دارد و ما بین این دو گندیدگی نیز، حامل کثافات گندیده میباشد.
«ما لابن آدَمَ و لِلعُجبِ اَوَّلُهُ نُطفَهُ قَذِرَةُ، وآخِرُهُ جیفَةٌ مَذِرَةٌ و هُوَ بَینَ ذلِکَ یحمِلُ العَذَرِةٌ » (8)
3) بهره مندی از مواهب مادی
گاهی انسان از داشتن علم تکنولوژی، قدرت تسلیحاتی یا ثروت و یا مقام و یا هوش فوق العاده و یا زیبایی قدرت بدنی، اندام زیبا، صدای خوش، به خود مغرورشده (و غافل از اینکه همهی این مواهب مادی هم از جانب خدا، و گذرا و فانی است) در نتیجه به دیگران به دیدهی تحقیر می نگرد و یا تفاخر میکند.
مکن به مال تفاخر، مناز بسیار به مال
به نعمتی که مصون نیست از فنا و زوال
چــنــد غروری دغــل خـاکـدان
چنـد مـنی، ای دو سـه مـن استخـوان
پیشتر از تـو دگــران بودهاند
کـز طــلـب جــاه نـیـا سـوده انــد
حـاصـل آن جـاه بـبیـن تـا چـه بـود
سـود بـد امـّا، به زیـان شـد چـه سود
این چه نشـاط است کـز آن خوشـدلی
غـافـلـی از خـود کـه ز خـود غـافـلـی
4) نسبت داشتن با بزرگان و اشراف
یکی از عوامل ایجاد تکبّر در بعضی انسانها، منسوب بودن به افراد بزرگ است و این دو حالت دارد:
ـ یا آن افراد و اجداد، حقیقتاً بزرگ بودهاند مثل نسبت سادات به ائمه اطهار علیهم السلام یا فرزندان علما و دانشمندان و عرفا به پدران خود، که البتّه باید در جواب ایشان همان بیت شعر معروف سعدی را سرود که:
ـ و یا آن افراد از حکّام و ثروتمندان بودهاند که باید به آنها هم گفت که همهی دنیا چیست که انسان بخواهد به مال و منال پدرانش بنازد و تفاخر کند؟!
شیطان هم دچار چنین اشتباه بزرگی شد، قرآن میفرماید: وقتی که به او گفته شد: که به آدم سجده کن ! گفت:
«قَالَ أَنَاْ خَیرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ » ؛ من بهتر از آدم هستم زیرا من از آتشم و انسان، از خاک خلق شده است.(9)
گیـرم پـدر تـو بود فـاضل از فضل پدر، تو را چه حاصل
چند ایراد به استدلال شیطان
این استدلال شیطان که آگاهانه یا ناآگاهانه به محضر خداوند عرض میکند درست نیست زیرا:
1 خاک، سرچشمهی منـابع حیات و زنـدگی است در حـالی که آتش بعضی مواقع ویرانگر است و زمین هم که از خورشید جدا شد، قابل سکونت نبود، و مواد آتش زا، درختان، سنگ چخماق، مواد نفتی هم از زمین است.
2 اشرفیت انسان بر سایر موجودات، به جهت بعد مادّی و خاکی او نیست بلکه به واسطه ی روح اعظم یا روح انسانی است که خداوند در عظمت این روح، آن را به خود نسبت میدهد و تشریفاً میفرماید: «وَ نَفَختُ فیهِ مِن روُحی» ما از روح خودمان در بدن آدم دمیدیم.(10)
5) خود را بر دیگران مقدم دانستن
پنجمین عامل از عوامل روحیهی استکباری، خود خواهی یا به عبارت دیگر، خود را مقدم بر دیگران دانستن است. یک نمونهی بارز آن را میتوان حکومتهای ظالم و استکباری نام برد که نژاد پرستانه خود را بر دیگران، اولی دانسته و به شکلهای مختلف افکار و نیات پلید خود را بر کشورها و افراد ضعیف تحمیل میکنند. نمونهی فوق الذّکر در سطح وسیع اجتماعی بود و نمونه فردی آن را هم میتوان از افرادی نام برد که با همین روحیه، دیگران را از خودشان گریزان میکنند.
در حالی که در روایات داریم: کسی که سن او از شما بالاتر است
را از خود برتر ببینید، زیرا او شاید عبادت بیشترکرده است و اگر سن او کمتر است، باز هم او را برتر ببینید شاید گناه کمتری مرتکب شده و اگر مساوی با شما هستند بگویید شاید عبادتش بیشتر و گناهانش، کمتر از من باشد.(11)
6) عبادت جاهلانه و ریاکارانه
یکی دیگر از عوامل ایجاد تکبّر، حتّی میتواند عبادت باشد، امّا چه عبادتی؟ عبادتی که برای رضای خدا نباشد و شخص به کارهای خیرخود، به نمازها و سجده و رکوعهای طولانی خود، مغرور شود یا ریاکارانه و برای جلب توّجه دیگران و خودنمایی انجام دهد.
ـ به خود بگوید: من که این همه عبادت و دعا و توسّلات داشتم، من که این همه توفیق خدمت به خلق خدا داشتهام برکسانی که کوله بار اعمالشان از این گونه عبادات تهی است، برتر و بالاترم و به خدا نیز مقربتر هستم.
در روایات داریم که شیطان هم 6 هزار سال عبادت خداوند را انجام داد و حتّی در بعضی روایات داریم که امام جماعت ملایکه هم بوده است، اما عاقبت کار شیطان چه شد و نتیجهی آن همه عبادت جاهلانهاش، با تکبّر و غروری که او را فرا گرفت، به کجا انجامید؟!
بعضی با چند عمل عبادی چنان مغرور و متوقّع میشوند که انتظار دارند هر چه از خدا خواستند، خداوند به آنها عطا فرماید غافل از این که خداوند هیچ احتیاجی به عبادت ایشان ندارد و بنده است که با عبادت خداوند، پلههای نردبان ترقّی و کمال انسانی را طی میکند.(12)
پی نوشت ها
1 - بحارالانوار، ج73 ـ فرشیم های تکبّر به نقل از اصول کافی، ص48
2 - همان مدرک
3 - شرح خطبه متّقین، استاد مکارم شیرازی
4 - سوره اسراء، آیه 37
5 - بیلون: یک میلیون میلیارد
6 - شرح دعای کمیل، استاد حسین انصاریان، ص 112 به نقل از اسلام و هیئت
7 - همان مدرک و شرح خطبه متّقین ص 150 ـ استاد مکارم شیرازی
8 - غررالحکم و دررالکلم
9 - سوره ص، آیه76
10 - مراجعه کنید به بحث روح انسانی یا روح اعظم، در مقدمه همین کتاب
11 - متن حدیث در همین کتاب در بحث تواضع آمده است .
12 - تفصیل این موضوع در بحث غنی و مصونیت خداوند از عبادت بندگان، در همین کتاب آمده است.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام حاتم پوری کرمانی