تبیان، دستیار زندگی
دوران سلوکی و اشکانی در تاریخ ایران، برابر با تمدن یونانی در غرب است. به دلیل ارتباط این تمدن ها با یکدیگر تأثیرپذیری در فرهنگ و هنر چیزی غیر قابل اجتناب است. در مقاله فوق نویسنده تلاش دارد این تأثیرات را بیان کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاثیر هلنیسم بر هنر ایرانی

دوران سلوکی و اشکانی در تاریخ ایران، برابر با تمدن یونانی در غرب است. به دلیل ارتباط این تمدن ها با یکدیگر تأثیرپذیری در فرهنگ و هنر چیزی غیر قابل اجتناب است.


تاثیر هلنیسم بر هنر عصر سلوکی و اشکانی

به كارگیری رنگ های جالب، جذاب،‌ زنده و متنوع و وجود مفرغ های كوچك و برخی تكه های سفالینه كه آراسته به برگ نخل هستند و همچنین ظاهر شدن نقش های تمام رخ در هنر عصر اشكانی همگی از نشانه های آشكار نفوذ فرهنگ و تمدن یونانی (هلنیسم) بر هنر عصر سلوكی و اشكانی است.

پس از فتوحات اسكندر در ایران، تمدن و فرهنگ یونانی در سطوح مختلف تاثیر خود را بر جای گذاشت. این تاثیر در زمینه های سیاسی،‌ مذهبی،‌ هنری، معماری و شهرسازی و ... در دوره های سلوكی و اشكانی بر جای ماند و آثاری نیز از آن دوره ها به یادگار مانده است.

شاید تاثیر فرهنگ و تمدن یونانی در ایران، در هیچ زمینه ای به اندازه هنر آشكار نباشد و حتی بازگشت به شیوه زندگی و اندیشه ایرانی را در سیر تحول هنر، بیشتر می توان یافت.

نقاشی در دوره سلوكیان:

هنر نقاشی در دوره سلوكیان استمرار هنر سنتی یونانیان باستان است. هنر نقاشی را جز با مطالعه ظروف آن دوره نمی توان شناخت. درباره نقاشی های دیواری كه بدون شك وجود داشتند، در دوره سلوكی چیزی نمی توانیم بگوییم، زیرا از آنها چیزی به دست ما نرسیده است. از هنرهای كوچك تنها قسمتی مفرغ های كوچك و برخی تكه های سفالینه كه آراسته به برگ نخل هستند، سبك یونانی دارند. به كارگیری رنگ های جالب، جذاب، زنده و متنوع ابتكار دیگری در هنر سلوكیان است كه هیچ گاه آنان این كار را از نظر دور نمی داشته اند.

نقاشی در عصر اشكانیان:

نقاشی دیواری در زمان اشكانیان، توسعه بسیار یافته بود تا آنجا كه دانشمندان عقیده دارند كه یكنواختی نقوش برجسته این زمان ممكن است انعكاسی از نفوذ نقاشی در آن باشد.

به كارگیری رنگ های جالب، جذاب،‌ زنده و متنوع و وجود مفرغ های كوچك و برخی تكه های سفالینه كه آراسته به برگ نخل هستند و همچنین ظاهر شدن نقش های تمام رخ در هنر عصر اشكانی همگی از نشانه های آشكار نفوذ فرهنگ و تمدن یونانی (هلنیسم) بر هنر عصر سلوكی و اشكانی است.

در جنوب شرقی ایران در منطقه كوه خواجه در سیستان آثاری از نقاشی های دیواری در زمان اشكانیان پیدا شده است. این نقاشی ها كه دیوارهای تالار بزرگ كاخ را تزیین می كرده است متعلق به سده نخستین میلادی است. در این نقوش، خدایان كه بخشی از پیكر هر یك از آنها پشت پیكر خدای دیگر قرار گرفته است، همه به صورت تمام رخ نقاشی شده اند. (در این دوره برخلاف دوره های گذشته كه اشخاص را از نیم رخ نشان می داد نقش های تمام رخ در هنر اشكانی ظاهر شد.) روی دیوار بالای آن،‌ نقشی از پادشاه و همسر او دیده می شود. شاه در این نقش بازویش را به گردن همسرش حلقه زده است.

تاثیر هلنیسم بر هنر عصر سلوکی و اشکانی

پیرامون پنجره های تالار، تماشاگران را بر حسب پایه و مقام به تصویر كشیده اند. در این تصاویر مجددا تاثیرات دیگری از هنر یونان به چشم می خورد. لباس خدایان، یونانی است و یكی از آنها كلاه خودی بالدار مانند هرمس (خدای سپیده دم یونان باستان Hermes) دارد. كلاه در این تصویر دارای سه بال است كه نشانی از ورثرغنه (خدای جنگ و پیروزی Veretragna) می باشد. یكی دیگر از خدایان، زوبین سه سر پوزئیدون (خدای دریا در اساطیر یونان Poseidon) را در دست دارد كه در اینجا نشانه شیوا خدای هندی است. بزرگی هیكل خدایان و نیز چهره های افراد خانواده سلطنت همه از هنر هلنی یونان گرفته شده است و همچنین صورت های نگاشته شده بر سقف نیز شیوه یونانی داشتند از جمله آنها خدای اروس (خدای عشق و شهوت Eros) را بر پشت اسب و موضوعات دیگر یونانی كشیده بودند.

در نقاشی های دوره اشكانی،‌ خصوصیات هنر اصیل ایرانی آشكار است و اگر هنر یونان در آن اثر گذاشته باشد، زیاد نیست. با توجه به آثار باقی مانده از كاخ اشكانی در كوه خواجه كه نقاشی های بسیار زیبا و جالبی را از آن دوره نشان می دهد و به نظر می رسد كه این ها ثابت می كنند كه جریان و نفوذ هنر یونانی در كشور ایران زنده بوده است ولی می توان گفت كه نفوذ هنر یونانی زودگذر و سطحی بوده است و چیزی جز تقلید نمی توان به آن نسبت داد.

نقاشی دیواری در زمان اشكانیان، توسعه بسیار یافته بود تا آنجا كه دانشمندان عقیده دارند كه یكنواختی نقوش برجسته این زمان ممكن است انعكاسی از نفوذ نقاشی در آن باشد.

هرتسفلد درباره نقاشی عهد اشكانیان تحقیقات زیادی كرده است و معتقد است كه: «نقاشی این دوره را می توان تركیب هنر نقاشی ایرانی و یونانی دانست ولی حفظ اصالت هنر ایرانی را در آثار این دوره می توان تایید كرد.»

منابع:

1- احمد تاجبخش، تاریخ مختصر تمدن و فرهنگ ایران قبل از اسلام، دانشگاه ملی، تهران، 1355.

2- اردشیر خدادادیان، تاریخ ایران باستان، اشكانیان، مجموعه پنجم، نشر به دید و قلم آشنا، تهران،‌ 1380.

3- دولاندلن،‌ تاریخ جهانی، ترجمه احمد بهمنش، جلد اول، تهران، 1347.

4- رومان گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه دكتر محمد معین، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1355.

5- احسان یارشاطر، تاریخ ایران كمبریج،‌ ترجمه حسن انوشه، جلد سوم، قسمت دوم، امیركبیر، تهران،‌ 1377.

بخش هنری تبیان


منبع : میراث خبر