تبیان، دستیار زندگی
انسانی که به دنبال کمال است در مقابل چه اموری باید شاد و خوشحال باشد و در مقابل چه چیزهایی غمناک گردد؛ حضرت علی علیه السلام در نامه ای به ابن عباس چنین می فرمایند: (نامه 22) «اما بعد فان المرء قد یسره درک ما لم یکن لیفوته و یسوء فوت ما لم یکن لیدرکه ف
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهناز وکیلی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ملاک ارزش گذاری غم و شادی


آنچه در متون اسلامی درباره غم و شادی وجود دارد به راستی شگفت آور است و این حقیقت را آشکار می‌کند که دستورات دینی چگونه به صورت منسجم در راستای کمال انسانی صادر شده و برای رسیدن، سعادت حقیقتی چگونه تمام زوایای وجود و زندگی انسان را مورد توجه قرار داده و این دو حالت روانی؛ غم و شادی را به کمال و سعادت انسان پیوند زده است.

اشتیاق به کمال و حیات تکاملی انسان

ملاک ارزش گذاری غم و شادی

انسانی که به دنبال کمال است در مقابل چه اموری باید شاد و خوشحال باشد و در مقابل چه چیزهایی غمناک گردد؛ حضرت علی علیه‌السلام در نامه‌ای به ابن عباس چنین می‌فرمایند: (نامه 22)

«اما بعد فان المرء قد یسره درک ما لم یکن لیفوته و یسوء فوت ما لم یکن لیدرکه فلیکن سرورک بما نلت من آخرتک و لیکن اسفک علی ما فاتک منها و ما نلت من دنیاک فلا تکثر به فرحاً و ما فاتک منها فلات تأس علیه جزعاً ولیکن همّک فیما بعد الموت.» اما بعد، گاه باشد که مرد از به دست آوردن چیزهایی شاد می‌شود که از دستش نمی‌رفته و در عین حال غم از دست دادن چیزهایی را می‌خورد که دست یافتن به آن‌ها محال بوده است. چنان باید که شادی و سرور تنها به سبب بهره‌هایی باشد که از آخرت خویش به دست آورده‌ای و دریغت بر ارزش‌های اخروی باشد که از دست می‌دهی. اما از بهره‌های که از دنیای خویش به چنگ می‌آوری شاد مباش  از ارزش‌های دنیوی و مادی که از دست می‌دهی اندوهگین مشو رحمت خویش را به تمامی صرف دنیای پس از مرگ کن.(1)

«فلا یکن افضل ما نلت فی نفسک من دنیاک بلوغ لذت اوشفاء غیظ و لکن اطفاء باطل و احیاء حق ولیکن سرورک بما قدمت و اسفک علی ما خلقت و همّک فیما بعدالموت.»  ؛ پس چنین مباد در نگاه تو دست یافتن به لذتی یا فرو نشانیدن آتش خشمی، برترین دست آورد باشد که در نگاه چون تویی برترین ارزش‌های می‌باید کشتن یا زنده کردن حقی باشد و نیز بایسته است که بر آن چه پیش می‌فرستی شادمان شوی و بر آن چه برجای می‌نهی افسوس بخوری و فراسوی زندگی این جهان را همت گماری.(2)

چه بسیار تن‌های عزیز و خوش آب و رنگی که به کام زمین فرو رفته‌اند حال آنکه در دنیا با ناز و نعمت تغذیه می‌شده اند و در دامن آبرو و شرف پرورش یافته‌اند. لحظه‌های اندوهشان را با تفریح درمان می‌کردند و هر گاه مصیبتی دچار می‌آمدند به بی تفاوتی پناه می‌بردند تا مبادا لحظه خرّمی زندگی و بازی پوچ و سرگرمی‌هایشان را از دست بدهد

این کلام مصداق آیه «لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ(3)؛ تا بر آنچه از دستتان می رود اندوهگین نباشید و بدانچه به دستتان می آیدشادمانی نکنید. »می‌باشد.

بنابراین هر یک از غم و شادی جایگاه خاص خود را دارد و انسان به هر دو به عنوان یک شئ ارزشمند نیازمند است زیرا همان طور که شادی باعث نشاط روح می‌گردد غم نیز انسان را برای فعالیت بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد. اگر فشاری بر انسان وارد نشود شرایط موجود را مطلوب می‌پندارد و در نتیجه دست به تلاش و کوشش نمی‌زند. این امر باعث رخوت و رکود می‌گردد. مانند شخصی که به بیماری سرطان مبتلاست و در ابتدای بیماری چون خود فرد اطلاعی از بیماریش ندارد به دنبال درمان نیست تا زمانی که علایم بیماری بروز کند در آن زمان به تکاپو می افتد و درصدد رفع معظل می‌باشد.

بباید داد تن کار قضا را                               پذیرفتن همه حکم خدا را

به حق چون و چرا هرگز نشاید                    ز تقدیرش غمین بودن نباید

به چیزی گر که مردی شادمان است            مر آن شادی به چیزی ز آن جهان است

وگر ناچار باید خوردن غم                            بباید خورد غم گر شد ز دین کم

غم و شادی سزای این سرا نیست              برای آن سرا باید به غم زیست

جهان گر پشت کرد و بِستَدَت زر                  مده آه جگر را بر فلک سر

وگر که باز ایمان از کَفَت جست                   سزد ز افسوس سائی دست بر دست

غم دین خور که دنیا غم نیرزد                     که طفل یک شبه ماتم نیرزد(4)

منشأ شادی دنیوی

شادی برای امور دنیوی و به دست آوردن لذات، از جنس غفلت است. ولی حزن و اندوه از جنس هشیاری. زیرا وجود اندوه وابسته به دو شرط است:

1- وقوع حادثه ناگوار

2- فهم و برداشت انسان از مسأله ایی که بر او حادث شده است.

هر یک از غم و شادی جایگاه خاص خود را دارد و انسان به هر دو به عنوان یک شئ ارزشمند نیازمند است زیرا همان طور که شادی باعث نشاط روح می‌گردد غم نیز انسان را برای فعالیت بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد. اگر فشاری بر انسان وارد نشود شرایط موجود را مطلوب می‌پندارد و در نتیجه دست به تلاش و کوشش نمی‌زند

حضرت علی علیه اسلام وضعیت غفلت زدگان دنیا را که به شادی‌های تحذیری (بدون بصیرت غرق شدن) روی آورده‌اند و به آن دل خوش کرده‌اند را چنین توصیف می‌نماید:

«وَ لم اکلت الارض من عزیز جسد وانبق اون ...»

چه بسیار تن‌های عزیز و خوش آب و رنگی که به کام زمین فرو رفته‌اند حال آنکه در دنیا با ناز و نعمت تغذیه می‌شده اند و در دامن آبرو و شرف پرورش یافته‌اند. لحظه‌های اندوهشان را با تفریح درمان می‌کردند و هر گاه مصیبتی دچار می‌آمدند به بی تفاوتی پناه می‌بردند تا مبادا لحظه خرّمی زندگی و بازی پوچ و سرگرمی‌هایشان را از دست بدهد. آری درست در همان گرما گرم عیش و نوش و در فضای آن زندگی غفلت آلود که دنیا و عاشق ناز پروده اش به هم لبخند می‌زنند ناگهان روزگار با خار جان گزایش او را می‌گزد و در گردش روزها و شب‌ها نیروهایش را در هم می‌شکند و هیولای مرگ از نزدیک بر او چیره می‌شود.

نتیجه گیری

1- شادی اگر در جهت عبادت پروردگار و رسیدن به کمالات معنوی باشد نه تنها اشکالی ندارد بلکه مورد تایید اسلام نیز هست. چرا که چنین شادی محرک تعالی بخش و پلکانی برای رسیدن به کمالات خواهد بود. اما شادی‌های غفلت انگیز بی توجهی به واقعیت‌های موجود زندگی و خصوصاً سرنوشت خود انسان است که مورد نکوهش قرار گرفته.

2- غمی که انسان را آزرده خاطر می‌کند و به ظاهر فشار جسمی یا روحی به ارمغان می‌آورد، او را به سوی کمال سوق دهد (همانند غم حیات پس از مرگ؛ اگر مردم ره توشه ایی که از قبل فرستاده‌ام کمک و یاورم می‌باشد؟ با حیات ابدی چه کنم؟ و...) و غمی که، روح عدالت خواهی و حقیقت طلبی را در فرد به قلیان در آورد و در مقابل ظلم و بی عدالتی بشوراند (مانند عزاداری برای شهدا) مورد توصیه و سفارش اسلام است. امّا ... غمی که ناشی از ناکامی های دنیا، زیبایی دنیا، ثروت دنیوی، قدرت و... باشد آشفتگی خاطر و افسردگی را به دنبال خواهد داشت که به هیچ وجه مقبول عقل سلیم و دین مبین نیست.

اگر ناچار غم بایست خوردن                        غمش باشد برای بعد مُردن

که انسان گر ز چیزی شادمان است             که آن چیز از ازل قسمت بر آن است

پی نوشت ها :

1- شرح ترجمه نهج‌البلاغه – زمانی – ج 2 ص 200

2- شرح – شرح نهج‌البلاغه ابن میثم – مترجم محمدی مقدم – ج 4 ص 692

3- سوره حدید آیه 22

4- شرح منظوم نصاری – ج 7

مهناز وکیلی

                                                                                                                                                بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.