لذّت های هفت گانه ی دنیوی
سفارش جناب لقمان (علیه السّلام) به فرزندش : فرزندم! دنیا دریای عمیقی است که خلق زیادی در آن هلاک شدهاند. پس کشتی خود را در این دریای ایمان به خداوند و بادبان آن را توکل به خداوند و توشهات را تقوای الهی قرار ده. اگر نجات یافتی که به رحمت پروردگارت است و اگر از بین رفتی به جهت گناهان خودت بوده است .
ـ روزی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) جابربن عبدالله را دید که آهی میکشد، فرمود:
آیا برای دنیا آه میکشی؟
عرض کرد: آری!
حضرت فرمودند: ای جابر! لذّتهای دنیا در هفت چیز است:
1- المأکولُ (خوردنی) 2- وَ المَشروبُ (آشامیدنی) 3- و المَلبوس (پوشیدنی)4- وَ المَنکوح (آمیزشی) 5- وَ المَرکوبُ (سوارشدنی) 6- وَ المَشمومُ (بوئیدنی)7ـ و المسموع (شنیدنی).
1ـ فَألَذّ المَأکولاتِ العَسَلُ وَ هُوَ بَصقٌ مِنْ ذُبابهٍ لذیذترین خوردنیها عسل است و آن آب دهان مگسی(زنبور) است.
2ـ وَ أحْلَی المَشروباتِ الماءُ وَ کفی بإباحَتِهِ و سِباحَتِهِ
گواراترین آشامیدنیها آب است که بر خاک روا و روان باشد.
3ـ وأعلَی المَلبوساتِ الدِّیباجُ وَ هُوَ مِن لُعابُ دُودَهٍ
و بهتریـن پوشیدنـیها ابریشـم است و آن از آب دهـان کرمی است.
4ـ و أعلی المَنکوحاتِ النِّساءُ وَ هُوَ مَبالٌ فی مَبالٍ و مِثالُ لِمثالٍ وَ انَّما یرادُ أحسَنُ ما فِی المَرأهِ لِأقْبَحِ ما فیها
بهترین همبستر زنانند و ... نزدیکی دو عضو همانند (دو محل ادرار) است... .
5ـ وَ أعَلی المَرکوباتِ الخَیلُ وُ هُوَ قواتِلُ
و بهترین سوار شدنیها و مرکبها، اسب است (که حتّی هنوز هم با وجود بهترین ماشینها، از بزرگترین تفریحات بشر به ویژه ثروتمندان اسب سواری است) که آن هم کشنده است.
6ـ وَ أجَلُّ المَشْمُوماتِ ألْمِسْک وَ هُوَدَمٌ مِنْ سُرَّهِ دابّهٍ
و ارزشمندترین بوییدنیها مُشک است و آن خون ناف حیوانی (آهو) میباشد.
7ـ وَ أجَلُّ المَسْمُوعاتِ اَلْغِناءُ وَ التَّرنُّمُ وَ هُوَ اِثمٌ
و بهترین شنیدنیها غنا و آواز است که آن هم معصیت و گناه است (که موجب هلاکت انسان خواهد شد)
و با این اوصاف، انسان عاقل و خردمند برای چنین چیزهایی هرگز آه نمیکشد.
جابر بن عبدالله میگوید:
فَوَاللهِ ما خَطَرَتِ الدُنیا بَعْدَها عَلی قَلبی
به خداوند سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد.[1]
ـ همان حضرت (علیه السّلام) در وصف دنیا پرستانی که به ظاهر دنیا به آنها رو کرده و با غرور و سرمستی به آن دل بستند و برای آخرت آماده نشدند می فرمایند:
به دنیا مشغول شدند تا اینکه:
اُخِذَ بِکظْمِهِمْ وَ رَحَلُوا اِلی دارِ قَوْمٍ لَمْ یبْقَ مِنْ أکثَرِهِمْ خَبَرٌ وَلا اَثَرٌ...
(چنگال مرگ) گلویشان را گرفت و به سرای مردمی کوچ داده شدند که از بیشتر آن مردم خبر و نشانی نمانده است...[2]
ـ حضرت حسیـن بن علـی (علیه السّلام) بسیار به این بیـت شعـر تمثّل میجست:
یا اَهْلَ لَذّاتِ الدُنیا لابِقاءَ لَها
اِنَّ اغتِراراً بِظِلِّ زائـلِ حُمْـقٌ
ای اهل خوشیها و لذّتهای دنیا، این لذّت را بقایی نیست، فریفته شدن به سایهای گذرا نادانی است.[3]اگـر لـذّت تـرک لـذّت بـدانــی
دگـر شـهوت نفـس، لـذّت ندانی
هزاران در از خلق بر خـود ببندی
گـرت بـاز بـاشـد درِ آسـمـانـی
تو این صورت خـود، چنان می پرستـی
کـه تـا زندهای ره، به معنی ندانـی
سفرهای علوی کند، مرغ جانـت
گــر از چـنبـر آز، بـارش رهــانـی
ولیکـن تـو را صبـر عنقـا نبـاشـد
که در دام شهوت، به گنجشک مانی
چنان میروی ساکن و خواب در سر
که میترسـم از کـاروان باز مـانـی
وصیت همیـن اسـت، جـان بـرادر
که اوقـات، ضـایـع مکـن تا توانـی
همه عمر تلخی کشیده است سعدی
که نامش بر آمد به شیــرین زبانـی
ـ سفارش جناب لقمان (علیه السّلام) به فرزندش:
«یا بُنَّی اِنّ الدُنیا بَحْرُ عَمیق قَدْ هَلَک فیها عالَمٌ کثیرٌ فَاجعَلْ سَفینَتَک فیها الایمانَ، وَ اجْعَلِ شِراعَها التَوّکلَ، وَ أجْعَلْ زادَک فیها تَقوی اللهِ» ؛ فرزندم! دنیا دریای عمیقی است که خلق زیادی در آن هلاک شدهاند. پس کشتی خود را در این دریای ایمان به خداوند و بادبان آن را توکل به خداوند و توشهات را تقوای الهی قرار ده.اگر نجات یافتی که به رحمت پروردگارت است و اگر از بین رفتی به جهت گناهان خودت بوده است.[4]
ـ در همان کتاب روایت مشابهی آمده که این چند جمله را هم جناب لقمان به فرزندش پند میدهد:
پسرم! سُکان این کشتی صبر است و پاروهای آن روزه، نماز، زکات میباشد.
و بدانکه! هر کسی که بیکشتی به دریا برود، عاقبت غرق خواهد شد.
ـ مرحوم شیخ مفید(ره) در امالی نقل میکند: امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در خواب، جناب خضر نبی علی نبینا و آله علیه السّلام را دید و از او تقاضای نصیحت کرد.
خضر هم کف دست خود را به او نشان داد و حضرت دید که در کف دست خضر با خط سبز این رباعی نوشته شده است که:
قَـدْ کنْـتَ مَیتاً فَصِـرْتَ حَـیاً
فَـاِنّ المـوتَ قَـدْ یـأتی
فَـابْـنِ لِـدارِ الْبَقـاءِ بَـیـتـاً
وَدَعْ لِـدار الفَـنـاءِ بَـیـتـاً
تو مرده بودی، زنده گشتی، بعد از مدّت کوتاهی، بار دیگری میمیری.
پس برای دار جاوید (آخرت) خانه بساز و خانه سازی برای این دارفانی (دنیا) را واگذار.[5]
پی نوشت ها :
1ـ میزان الحکمه، ج4، ص1714بحارالانوار، ج78، ص11
2-همان مدرک
3- تنبیه الخواطر، ج1، ص69
4- میزان الحکمه، ج4، ص 1754
5- منازل الآخره، ص104
بخش نهج البلاغه تبیان
برگرفته از کتاب در محضر امیرالمؤمنین(علیه السّلام) - جلد5/حجة الاسلام والمسلمین محمدرضا حاتم پوری کرمانی