خودکشی و دگر کشی جایز است؟!
اوتانازی یا «یوتانازی» (Euthanasia) در زبان لاتین به معنی «مرگ راحت» است. اوتانازی در اصطلاح، شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. این شرایط معمولاً در بیماریهای سخت یا دردناک یا درمانهای طولانی مدت و ناامید کننده پدید میآید. در فارسی به آن «هومرگ»، «مرگ آسان»، «قتل ترحمی» یا «به مرگی» نیز گفته شده است.
گاهی ارزشها و ضد ارزشها را به اشتباه در جای همدیگر قرار میدهیم و به آنها پایبند میشویم. مثلاً به جای پایبندی به اخلاقیات و معنویت آنچه منافی اینهاست را مبنای رفتار خود قرار میدهیم مثل وقتهایی که صبر و از خود گذشتگی و امید جای خود را به بی صبری، خودخواهی و یأس میدهد .
جا دارد برای روشن شدن مطلب برای شما عزیزان مثالی بیاورم تا کمی بیشتر در داوریهایمان در مواقع خاص دقت داشته باشیم .
در همسایگی ما یک خانواده زندگی میکردند با شرایطی متفاوت از دیگران پدر خانواده و پسر بزرگش هر دو دچار ضایعهی نخاعی شده بودند پدر از گردن به پایین فلج شده بود و پسر بزرگش از کمر به پایین ،صدای نالههای گاه و بیگاه مرد چنان در محل میپیچید که گویی در زیر سختترین شکنجهها در حال جان دادن است و گاه این صدای رقت انگیز با صدای فریادهای بی وقفه پسر نوجوان در هم میآمیخت و هق هق گریه مادر، سمفونی غم انگیزی ایجاد میکرد روزی به پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتیم به دیدار ایشان برویم اهل محل گاه برای تسکین و همدردی سری به ایشان میزدند وقتی وارد شدیم دو تخت در یک اتاق کوچک بود و پدر و پسر هر کدام روی تختی خوابیده بودند مرد به نظرم حدود سیصد چهارصد کیلویی وزن داشت و پسر نوجوان خشمگین و عصبانی به پدرش خیره شده بود و مادر خانواده با رنگی زرد و رنجور و دستانی زخم شده مدام در حال سرویس دهی به آنان بود پسر وقتی مادرش را میدید سعی میکرد به صورتش چنگ بیندازد و پدر با آهی از سر ناتوانی فقط نظاره گر بود .
از خانم همسایه خواهش کردیم لحظهای با ما همصحبت شود متوجه نگاه ما به دستانش شد گفت هر دوی اینها زخم بستر گرفتهاند و روزی چند بار مجبورم به آنها رسیدگی کنم و لباسهایشان را عوض کنم. چون تنها هستم و وزنشان خیلی زیاد است برای تعویض ملافهها و شستشوی مداوم به این حالت افتاده است که دکتر مرا از هر گونه شستشویی نهی کرده به دلیل ابتلا به یک بیماری پوستی. اشک در چشمانش حلقه زد گفت ولی کی حاضر است به من کمک کند همسر و پسر من کنترلی بر بدن خود ندارند و در طول روز چندین و چند بار باید جایشان را عوض کنم ،دلیل رفتار پسرش را اینگونه شرح داد که تا چندی پیش امید به معالجه داشت اما آلان که فهمیده هرگز معالجه نمیشود مرا مقصر میداند دچار اختلال روانی شده است .
حرفی برای گفتن نداشتیم هرگز نمیتوانستم قولی برای مساعدت به وی بدهم تحمل چند دقیقهای خانه آنها مثل کابوس بود برایم گاهی وقتها که نالههای رقت آور آن مرد در فضا میپیچید از خودم میپرسیدم که چرا زودتر نمیمیرد؟ بودن یا نبودن این شخص در دنیا چه تفاوتی دارد؟ گاه با آن خانم همراه میشدم و با هم صحبتی داشتیم همیشه میخندید و از خوبیها میگفت رفتارش برایم غیر قابل باور بود بالأخره سؤالی را که مدتها ذهنم را مشغول کرده بود را پرسیدم که :
هرگز آرزو کردهای کاش شوهرت میمرد و راحت شوی؟ آهی سرد کشید گفت این نفرینی است که دیگران در حق من میکنند در صورتی که من خدا را شاکرم که حداقل چشمانش توان حرکت دارد و گاه ناله میکند تا مطمئن شوم که زنده است این برایم بزرگترین نعمت است .
برایم قابل باور نبود میخواستم چیز دیگری بشنوم با تعجب نگاهش کردم باز هم لبخندی زد و گفت اگر میدانستی به خاطر این کارهای پیش پا افتاده من چه چیزهایی به دست آوردهام آرزو میکردی لحظهای جای من باشی باز خندید و گفت آرزوی مرگ یک انسان زشت است مخصوصاً برای ما که مسلمانیم خدا را داریم و قرآن را و اهل بیت را آنها به من کمک میکنند ،گفتم چرا پس سلامتیشان را از آنها نمیگیری؟ چرا شعار میدهی؟ گفت من این جسارت را ندارم که طلبکار باشم در مقابل این همه نعمت چیز دیگری هم بخواهم آرزوی سلامتیشان را هم دارم دعا هم میکنم اما آخر سر هم میگویم که من عقلم نمیرسد هر چه خدا خودش بهتر میداند انجام دهد.
هنوز هم باور نمیکردم کجای درد کشیدن و ناله کردن و آن زندگی (البته به نظر بنده) اسفناک میتوانست نعمت باشد؟
هنوز هم وقتی که بیمارانی را میبینم که به شدت در رنج هستند و عذاب میکشند باز آن سؤال ذهنم به خود مشغول میکند، همه که به اندازه آن زن ایمان ندارند چرا باید این همه درد بکشند مثل کسانی که دچار سوختگیهای شدید و عمیق میشوند،یا به هر دلیل دیگری متحمل دردهای استخوان سوز هستند،واقعا چرا پزشکان اینها را رها نمیکنند تا بمیرند و آسوده شوند در حالی که خودشان از شدت درد و ناراحتی در هر ساعت هزاران بار آرزوی مرگ میکنند ؟
این پرسشها به یقین در طول تاریخ، ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول داشته است و افراد مختلف که در چنین شرایطی بودهاند راهکارهایی را برای تسکین خود انتخاب کردهاند مثل خودکشی و انتخاب مرگ خود خواسته با همکاری اطرافیان و پزشک معالج که در تاریخ مصادیق بسیاری داشته است اینک با بیان تاریخچهای کوتاه این جریان را معرفی میکنیم.
تاریخچهای از هومرگ(اتانازی)
در 22 سپتامبر 1996 یک بیمار مبتلا به سرطان در شمال استرالیا اولین کسی بود که با کمک پزشک و به صورت قانونی خودکشی کرد. هم اکنون نیز مطالعات نشان میدهد که در کانادا بیش از 75 درصد مردم در مواردی که احتمال بهبودیشان نمیرود از اتانازی داوطلبانه حمایت میکنند. تقریباً همین میزان از مردم با اتانازی در بیماریهای قابل برگشت (78 درصد) و نیز با اتانازی در مورد افراد مسن و ناتوانی که احساس میکنند سربار دیگران میباشند (75 درصد) و افراد مسن با ناتوانیهای جزئی (83 درصد) مخالف هستند.
همانطور که بیان شد؛ اوتانازی یا «یوتانازی» (Euthanasia) در زبان لاتین به معنی «مرگ راحت» است. اوتانازی در اصطلاح، شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. این شرایط معمولاً در بیماریهای سخت یا دردناک یا درمانهای طولانی مدت و ناامید کننده پدید میآید. در فارسی به آن «هومرگ»، «مرگ آسان»، «قتل ترحمی» یا «به مرگی» نیز گفته شده است.
برداشتهای متفاوت از مفهوم هومرگ(اوتانازی)، وجود دارد؛ مثلاً در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم میکند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری میشود. اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جدا کردن بیمار از دستگاههای حمایتی، مثالهایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام میشوند. بدین ترتیب جدا کردن بیمار مرگ مغزی از دستگاههای حمایتی نیز از نظر بسیاری «اتانازی غیر داوطلبانه، غیر فعال» به شمار میآید.
در برخی کشورها مانند هلند، سوئد، بلژیک و یکی از ایالات آمریکا، اوتانازی به روش غیرمستقیم قانونی صورت میپذیرد، البته قبل از آن کمیسیون پزشکی باید وضعیت بیمار را کامل بررسی کند. در سوئد هم کلینیکی وجود دارد که بیماران سراسر اروپا از مدتها قبل وقت میگیرند تا به آنجا بروند و اقدام به اتانازی کنند. در استرالیا هم که هومرگ(اوتانازی) غیرقانونی است، یک بیمارستان دریایی مجهز روی یک کشتی، هومرگ(اوتانازی) را انجام میدهد. موافقان هومرگ(اوتانازی) از آن با تعابیر مرگ تسهیل شده، مرگ با شرافت، مرگ در آرامش و... نام میبرند.
موافقان و مخالفان:
کشورهای مختلف جهان،موضع گیری متفاوتی به مسئله اتانازی دارند، به عنوان مثال کانون جنایی کانادا آن را در زمره خودکشی قرار داده و راهنمایی یا کمک به یک فرد برای آنرا اقدامی شایسته سزاوار کیفری دانسته است. نهاد انجمن پزشکی سوئیس و کمیته ملی اخلاقیات این کشور،اتانازی را در موارد خاص مجاز میداند.در بلژیک نیز اتانازی مجاز شمرده میشود.هلند این عمل را در صورتی مجاز میداند که امیدی به بهبودی نباشد و ضمناً خود بیمار این درخواست را داشته باشد.
از نظر دین اسلام، اتانازی مورد قبول نیست. جسم انسان،امانتی در دست انسان است و او باید هرکاری برای حفظ این بدن انجام دهد و حتی در صورت امتناع،پزشک نمیتواند به زور او را درمان کند. در یهودیت و مسیحیت نیز این عمل پذیرفته نیست و تنها در ادیان آسیاییای چون بودائیسم، شینتوئیسم و کنفسیویسم پذیرفته شده است.
از نظر طرفداران آزادی، اتانازی، انتخاب زمان و نحوه مرگ همه از جمله حقوق انسانی است و باعث کاهش رنج بیماران رو به مرگ نیز میشود. مخالفین اتانازی این گونه استدلال میکنند که خودمختاری و آزادی فردی محدود بوده و حق تصمیم گیری فردی نباید ملاک اتانازی به جامعه تعمیم داده شود چرا که پذیرش این مسئله ممکن است موجب افزایش قتلهای سفارشی در جامعه شود.همه از روی دلسوزی این کار را انجام نمیدهند و تنها گروهی داوطلبانه انجام آن را میپذیرند.
همچنین مخالفان اخلاقی هومرگ(اوتانازی)، با قانونی شدن هومرگ(اوتانازی) و رواج آن، انگیزه درمان برخی بیماریها از بین خواهد رفت و جلوی پیشرفت علم پزشکی گرفته خواهد شد، از همه مهمتر نگهداری سالمندان برای افراد و بستگان آنها مشکل شده و از همه مهمتر، اعتماد بیمار به پزشک به علت ترس بیمار از قطع درمان توسط پزشک و انجام اوتانازی، از بین خواهد رفت. بنابراین دیگر نمیتوان با خیال راحت به هیچ بیمارستانی پا گذاشت.
عقیده مشترک بسیاری از ملل و مذاهب مختلف از جمله مسیحیت، اسلام و یهودیان این است که زندگی، هدیه خداوند است و باید با تمام توان در حفاظت آن کوشید و بیماری و سختیهای آن جزئی از زندگی و سرنوشت آدمی است که باید به طور طبیعی طی شود و هیچکس حق ندارد جان انسانی را بگیرد.
حرمت خودکشی در اسلام
خودکشی در فرهنگ اسلامی به معنای عقب نشینی از نیل به غایت کمال و سقوط به وادی حسرت و ناکامی است بدین جهت این عمل از نظر اسلام حرام و محکوم است. چنانکه در قرآن کریم میفرماید: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه َ کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یَفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا»؛( سوره نساء آیات 29 و 30) «و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.»
روایات در مورد خودکشی
أبی ولاّد میگوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّدا فَهُوَ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها؛ (شیخ أبی یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج7، ص45،) هر کس عمدا خودکشی بکند، همیشه در آتش دوزخ خواهد بود.»
ابوسعید خدری میگوید: ما در جنگها و غزوات به صورت کاروانهای نوزده نفری بیرون میرفتیم و کارها را در میان خود تقسیم میکردیم. یکی در چادر میماند، یکی برای یارانش کار میکرد؛ غذایشان را درست مینمود و شترانشان را آب میداد. عدهای هم پیش پیامبر صلی الله علیه و آله میرفتند. اتفاقاً در کاروان ما مردی بود که کار سه نفر را انجام میداد؛ هم هیزم جمع میکرد، هم آب میآورد و هم غذا پخت میکرد. این موضوع، به عرض پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید. حضرت فرمودند: «ذلکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ النّارِ؛ او اهل دوزخ است.» ما تعجب کردیم. وقتی که با دشمن روبرو شدیم و به جنگ پرداختیم، آن مرد مجروح شد، تیری برداشت و خودش را با آن کشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «گواهی میدهم که من رسول خدا و بنده او هستم.»( الخرائج والجوارح، قطب الدین راوندی ، ج1، ص61،)
اجر و ثواب بیماری در اسلام
در بینش اسلام همه سختیها و مشکلات دارای پیامدها و آثار مثبتی هستند. مثلاً درد کشیدن و بیماری به نوعی کفاره گناهان بندگان شمرده شدهاند و از دیگر آثار آنها راحت جان دادن برای افراد و دل کندن از دنیاست. این بیماریها و مشکلات باعث کاهش عذابهای اخروی و سبک شدن بار گناهان است با این نگرش به بیماریها و دردهای جسمی است که آنها را به مثابه نعمتهای بی بدیل خواهیم یافت و صبر پیشه خواهیم کرد .
همچنین انسان تحت هیچ شرایطی نباید از رحمت خداوند نا امید باشد باید نعمت حیات را قدر بداند و در هر حال سلامتی خود را از خداوند متعال بخواهد و امید داشته باشد که بزودی سلامتی دوباره خواهد یافت.
لازم به تذکر است که یک مرگ خود خواسته تفاوت دارد با مرگی که شخص در آن هیچ نقشی ندارد مثل بیماران مرگ مغزی که امیدی به بازگشت آنها به زندگی نیست اینان خود قادر به تصمیم گیری نیستند و رضایت دادن نزدیکان به مرگ ایشان را نمیتوان جزو مقوله مذکور به شمار آورد .
فراوری: محمدی
گروه دین تبیان
منبع : خبرگزاری تابناک