تبیان، دستیار زندگی
فیلم سینمایی «آل» پس از مدت‌ها بالاخره راهی شبکه نمایش خانگی شد، فیلمی که برداشتی ناقص و عجیب از ساخته تحسین شده رومن پلانسکی(بچه رزماری) است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد صابری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«بچه رزماری» قلابی!


فیلم سینمایی «آل» پس از مدت‌ها بالاخره راهی شبکه نمایش خانگی شد، فیلمی که برداشتی ناقص و عجیب از ساخته تحسین شده رومن پلانسکی(بچه رزماری) است.


فیلم سینمایی «آل

دوربینی لرزان در دست یک گزارشگر به میان اهالی روستایی نامعلوم می‌رود تا از باورهای محلی و جزئیات هر آنچه درباره پدیده‌ای تا به امروز ناشناخته شنیده‌اند، سخن بگویند؛ درباره آل.

این همان تیزر تبلیغاتی‌ای بود که به‌عنوان نخستین تمهید تبلیغاتی علی معلم و تیم همراهش، پیش از آغاز فیلم‌برداری «آل» بر روی سایت‌ها قرار گرفت و از لحاظ رسانه‌ای توانست موفق عمل کرده و بسیاری را چشم به راه یک فیلم «متفاوت» کند. با گذشت زمان، انتشار جزئیات بیشتری از نخستین فیلم سینمایی بهرام بهرامیان (که پیش‌تر در تلویزیون با ساخت «ساعت شنی» تصویری به شدت سینمایی از خود ارائه کرده بود)، علاقه‌مندان را بیشتر و بیشتر مشتاق مواجهه با «آل» می‌کرد؛ از انتشار خبر فیلم‌برداری بخش‌های اصلی فیلم در ارمنستان گرفته تا خبر اقتباس سینمایی از «بچه رزماری» ساخته تحسین‌برانگیز رومن پولانسکی و سرانجام هم حضور مصطفی زمانی در نقش اول فیلم (به‌عنوان نخستین حضور سینمایی او پس از دیده شدن در نقش یوسف پیامبر(ع)). همه این‌ها بود تا جشنواره بیست‌وهشتم فیلم فجر.

نمی‌دانم از کدام مرحله تولید، اما طرح اولیه علی معلم که به گواه همان تیزر تبلیغاتی نخست قرار بود بر پایه باورهای بومی و خرده روایت‌‌های محلی ایرانیان تصویری شود، در مقطعی دچار انحراف شده و با در غلتیدن به ورطه کپی‌برداری (و نه اقتباس) از فیلم تحسین شده رومن پولانسکی در رسیدن به مقصود ناکام مانده است.

جای خالی داستان

همه آماده رونمایی از یک فیلم «متفاوت» بودیم. از برخی جسته گریخته شنیده بودیم که «آل» آنچه باید نشده است، اما باز می‌خواستیم حاصل پرسروصداترین فیلم احتمالاً ترسناک سینمای ایران را خود بر پرده سینما ببینیم. بازی و انتخاب بازیگران فیلم خوب بود، کارگردانی فیلم نشانه‌‌هایی از همان توانمندی‌های پیش‌تر ثابت شده بهرامیان در «ساعت شنی» را داشت و فضاها قابل قبول بود، اما یک جای کار به شدت لنگ می‌زد؛ داستان فیلم. سکانس ورودیه فیلم با صدای سینمایی معلم بر شرایطی ویژه دلالت دارد. شرایطی که احتمالاً تا پایان فیلم قرار است نفس مخاطبان را در سینه محبوس کند. اما خرده گره‌های داستانی در دل نخستین فیلم‌نامه بهرام عظیمی (که البته با گذشتن از فیلتر امیر پوریا، منتقدی به شدت علاقه‌مند به سینمای رومن پولانسکی، به‌دست بهرام بهرامیان رسید) چنان دم‌دستی و در مواردی حتی نخ‌نما بود که بیشتر موجبات لبخند و خمیازه توأمان را فراهم می‌آورد تا حبس نفس را ! «آل» همه چیز برای خوب شدن در اختیار داشت، جز داستان و کیست که نداند سینما ابزاری برای روایت یک داستان است.

فیلم سینمایی «آل
فاصله گیری از نگاه بومی

نمی‌دانم از کدام مرحله تولید، اما طرح اولیه علی معلم که به گواه همان تیزر تبلیغاتی نخست قرار بود بر پایه باورهای بومی و خرده روایت‌‌های محلی ایرانیان تصویری شود، در مقطعی دچار انحراف شده و با درغلتیدن به ورطه کپی‌برداری (و نه اقتباس) از فیلم تحسین شده رومن پولانسکی در رسیدن به مقصود ناکام مانده است. داستان «آل» در شباهتی غریب به «بچه رزماری» پولانسکی روایت زن و شوهری جوان (سینا و فریبا به‌جای گای و رزماری) است که قدم به خانه‌ای مرموز می‌گذارند و به‌رغم هراس و وحشت برآمده از القائات زن همسایه، تصمیم به ماندن می‌گیرند و اتفاقاً چشم به‌راه بچه هم هستند. البته توجیه اتفاقات دلهره‌آور داستان در نسخه اصلی، یک واقعیت وحشتناک (فعالیت گروه‌های شیطان‌پرستی) است و در نسخه ایرانی یک خواب (یک خواب معمولی)! فیلمنامه‌نویسان «آل» در گرته‌برداری از «بچه رزماری» چنان پیش پا افتاده عمل کرده‌اند که با تمام تلاش قابل تقدیر گروه سازنده، بازهم فیلم زیر سایه سنگین کپی‌برداری دست و پا زده و بیش از تحسین، افسوس برانگیز از آب درآمده است؛ اتفاقی در پیش نبود!

محمد صابری

بخش سینما و تلویزیون تبیان