تبیان، دستیار زندگی
فیلم‌هایی هستند که حوصله آدم را سر می‌برند و حتی در بهترین سالن‌های نمایش و مطلوب‌ترین وضعیت،‌ بیننده کلافه می‌شود و مدام این پا و آن پا می‌کند که فیلم زودتر تمام شود. فیلم‌هایی هم هستند که در نامطلوب‌ترین وضعیت حواس بیننده را معطوف خود می‌کنند طوری که غی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جشنواره رنگ‌‌‌‌های فراموش شده

نگاهی به فیلم«یه حبه قند»


فیلم‌هایی هستند که حوصله آدم را سر می‌برند و حتی در بهترین سالن‌های نمایش و مطلوب‌ترین وضعیت،‌ بیننده کلافه می‌شود و مدام این پا و آن پا می‌کند که فیلم زودتر تمام شود. فیلم‌هایی هم هستند که در نامطلوب‌ترین وضعیت حواس بیننده را معطوف خود می‌کنند طوری که غیر از فیلم به چیزی توجه نمی‌کند.


یه حبه قند»

«یه حبه قند» از دسته دوم است. فیلمی که حتی اگر در شرایط نامطلوب ازدحام و گرمای سالن و گاه سردرد باشید قابل دیدن است و شرایط بد را رو به فراموشی می برد. یکی از موارد تفکیک قوت و ضعف یک فیلم می‌تواند همین مورد نیز باشد که فیلم خوب در هر شرایطی دیدنی است. «یه حبه قند» جشنواره‌ای از رنگ‌های فراموش شده و زندگی خوب ایرانی در سال‌های گذشته است که دیگر اثری از آن نمی‌بینیم. همنشینی با طبیعتی که مدرنیسم آن را از بین برده و ماشینیسم از آن خاطره‌ای محو باقی گذاشته است. لباس های زیبای ایرانی با آن رنگهای اصیل در فضای طبیعی یک باغ پرطراوت و معطر از گل و درخت و گیاه تذکری به نسل امروز ایران برای حفظ سنتهای صحیح و دور ریختن رسوم غلط گذشته است که در فیلم به دفعات زیاد به آن اشاره شده است.

«یه حبه قند» از بازی‌های یکدست و خوبی برخوردار است و این یکدستی آنقدر رعایت شده که همه بازیگران – که از قضا همگی تئاتری هستند – در یک سطح قرار می‌گیرند و در اصل همین بازی‌هاست که جای لوکیشن محدودی که معمولا باغث کندی ضزباهنگ فیلم می‌شود را می‌گیرد.

یه حبه قند»

فیلم داستان مشخصی ندارد. می‌توان گفت از روایتی خطی بهره‌مند است که در دو بخش اصلی شادی و اندوه، به مرگ و فلسفه آن می‌پردازد؛ مسئله‌ای که در فیلم‌های قبلی میرکریمی نیز شاهد آن بوده‌ایم. البته به دلیل نمادین بودن عمده متن فیلم این نوع ساختار فیلمنامه تناسب خوبی با فضای فیلم دارد. برای مثال شخصیت ها و مشکلات مربوط به آنها هر یک نماد یکی از اقشار جامعه و موارد مربوطه شخصی یا اجتماعی آنهاست که تماشاگر به خوبی با آنها ارتباط برقرار می کند. برای مثال بیماری سرطان روحانی فیلم (با بازی عالی اصلانی) نمادی از کمرنگ شدن معنویت در جامعه ای است که مردم آن فقط به مادیات فکر می کنند( جویندگان زیرخاکی در فیلم). یا عروس فیلم(نگار جواهریان) وطنی است که در صورت غفلت به دست بیگانگان خواهد افتاد(دامادی که خارج از کشور است). پدربزرگ(با بازی پرویز پورصمیمی) نیز نماد سنتی است که زمان مرگش فرا رسیده و تا زمان غسل دادنش همه فکر می کنند یک آدم خیالاتی و بلوف زن است که برای بزرگ کردن خودش دم از شکار پلنگ می زند اما وقتی که جای پنجه های پلنگ را بر زخمهای قدیمی بدن وی می بینند تازه به حقیقت آگاهی پیدا می کنند. «یه حبه قند» از بازی‌های یکدست و خوبی برخوردار است و این یکدستی آنقدر رعایت شده که همه بازیگران – که از قضا همگی تئاتری هستند – در یک سطح قرار می‌گیرند و در اصل همین بازی‌هاست که جای لوکیشن محدودی که معمولا باغث کندی ضزباهنگ فیلم می‌شود را می‌گیرد.

فیلم ویژگی دیگری دارد که پرداخت به جزییات در پس زمینه است موردی که در سینمای ایران کمتر به آن پرداخته شده و می‌شود در حالی که بسیاری از آثار مطرح جهان این ویژگی را در خود دارند. مورد دیگری که اشاره به آن لازم است زمان فیلم در قسمت دوم روایت که سوگواری است که کوتاه‌تر شدن آن کمک بیشتری به جذابیت آن می‌کرد چرا که اندوه به خودی خود کندی می‌آفریند و برای تساوی با بخش اول باید از زمان آن کاست.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:سینمای ایران / عباس کریمی