تبیان، دستیار زندگی
اما قلب علم یعنی حسن نیت که ما در این میان بر آنیم از آن سخن کنیم : قلب که چه بسا آنرا دل و یا نفس هم می خوانند بسیار در آیات و روایات از آن یاد شده و در واقع مرکز احساسات و شعور آدمی است. و مگر در مقابل روح و نفس آدمی چیزی را هم می شود جایگزین کرد،
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره زهروی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه به قلبمان صفا بدهیم؟


خداوندا فقط کافی است تو را بخوانیم و نیتمان برای تو باشد و عنایت فرمایی، اگر در دل کسی را دوست داشته باشیم، اگر آرزو کنیم کاش در فلان مکان و یا زمان بودیم و یا ای کاش آن کار خوب را می کردیم، تو برایمان ثبت و ضبط و اجر عنایت می کنی و تو آگاه و مهربانی. پس با دل و جان بگوییم: الهی! من برای تکامل مادی و معنوی در این دوران آماده شده ام.


حضرت علی
از امیرالمؤمنیین (علیه السلام) است که فرمودند:

«ای طالب علم! به راستی که علم فضیلت های بسیاری دارد: سرش فروتنی، چشمش بیزاری از حسد، گوشش فهم، زبانش راستی، حافظه اش جست وجو، قلبش نیت خوب، عقلش شناخت چیزها و کارها، دستش رحمت، پایش دیدار علما، همتش سلامت، حکمتش پارسایی، قرارگاهش نجات، رهبرش عافیت، مرکبش وفا، جنگ افزارش نرم سخنی، شمشیرش خشنودی، کمانش مدارا، سپاهش گفتگو با علما، مال و دارایی اش ادب، پس اندازش دوری از گناهان، توشه اش کار پسندیده، مسکنش سازگاری، راهنمایش هدایت و رفیقش دوستی نیکان است.»(2)

اما "قلب علم " یعنی "حسن نیت" که ما در این میان بر آنیم از آن سخن کنیم : قلب که چه بسا آن را دل و یا نفس هم می خوانند بسیار در آیات و روایات از آن یاد شده و در واقع مرکز احساسات و شعور آدمی است. و  مگر در مقابل روح و نفس آدمی چیزی را هم می شود جایگزین کرد، همه دارایی آدمی دل اوست که در قفس جسم و بدنش جا گرفته:

 مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک                چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

چه بسا با توجهی به خداوند متعال و فقط یک نیت صادق چقدر پاداش و رتبه می توان کسب کرد و اگر از این نیت ساده که نه وقت و نه هزینه زیادی می خواهد، غفلت کنیم چقدر خسران زده هستیم

لطافت دل

نیت خیر چیست که مولایمان علی (علیه السلام) آن را قلب علم و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز از آن به عنوان وسیله ای برای ورود به رضوان الهی یاد میکند:

"النیه الحسنه تدخل صاحبها الجنه" ؛ نیت خوب صاحب خویش را به بهشت می برد. (2)

شاید بتوانیم از این حدیث گرانبهای پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) تا حدودی نیت خوب و اثرات آن را بشناسیم و بدانیم که چه بسا با توجهی به خداوند متعال و فقط یک نیت صادق چقدر پاداش و رتبه می توان کسب کرد و اگر از این نیت ساده که نه وقت و نه هزینه زیادی می خواهد، غفلت کنیم چقدر خسران زده هستیم: رسول اکرم (صلی الله علیه و له) می فرمایند: "واحدثکم حدیثاً فاحفظوه ؛ سخنی با شما می گویم که آن را به خاطر بسپارید: مردم دنیا 4 دسته اند: یکی خدا به او مال  و دانش داده است و او در مال داری جانب خدا را رعایت کند و خویشاوندان را دستگیرد و داند که خدا را در مال او حقی است و او مقامی برجسته دارد. یکی دیگر خداوند به او دانش داده و مال نداده نیتی صادق دارد گوید اگر مال داشتم مانند فلانی رفتار می کردم او پیرو نیت خویش است و پاداش آنها باهم برابر است. دیگری خداوند به او مال داده و دانش نداده در مال خود بدون دانش تصرف کند، جانب خدا را رعایت نکند و خویشاوندان را دست نگیرد ودر مال خویش برای خدا حقی قائل نیست وی مقامی پست دارد. و یکی دیگر خدا نه مال به او داده و نه دانش، گوید اگر مال داشتم مانند فلانی رفتار می کردم، او پیرو نیت خویش است و گناهشان مساوی است ."(3)

هدف

خداوندا فقط کافی است تو را بخوانیم و نیتمان برای تو باشد و عنایت فرمایی، اگر در دل کسی را دوست داشته باشیم، اگر آرزو کنیم کاش در فلان مکان و یا زمان بودیم و یا ای کاش آن کار خوب را می کردیم، تو برایمان ثبت و ضبط و اجر عنایت می کنی و تو آگاه و مهربانی. پس با دل و جان بگوییم: الهی! من برای تکامل مادی و معنوی در این دوران آماده شده ام. برای من آگاهی عطا فرما تا بتوانم علل محاسبه نشده را که از هر سو به طرف من سرازیر می گردند به حساب در آورم و هرچه بیشتر بتوانم موانع را از پیش پا بردارم و ظایفم آشنا شده و عمل کنم. و اگر نتوانم از محاسبه علل ناشناخته برآیم، عنایتی فرما و تسلیم به مشیت را چراغ راهم نما تا در زندگانی خلأی احساس نکنم. آنگاه است که انسان آرامش و لذت حیات را می چشد و در پرتو این نگاه درست، همه زندگی انسان سمت و سویی رو به کمال و رشد و تعالی به خود می گیرد و چقدر عالمانه وسنجیده و حکیمانه پیشوای ششم حضرت صادق (علیه السلام) سخن فرموده که به حق دل آدمی را آرام و مطمئن و در سکوی سکینه و متانت می نشاند و البته مسلماً از کسی که دل و روان آدمی را می شناسد این بهترین درمان هم بر می آید؛ می فرمایند:« وقتی خداوند بنده اش را به این سه امر (از حقیقت بندگی که در ذیل می آید( گرامی بدارد، دنیا و ابلیس‌ و خلائق‌ بر وی‌ سهل‌ و آسان‌ میگردد؛ و دنبال‌ دنیا به‌ جهت‌ زیاده‌اندوزی‌ و فخریه‌ و مباهات‌ با مردم‌ نمی رود، و آنچه‌ را كه‌ از جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌ در دست‌ مردم‌ می‌نگرد، آنها را به‌ جهت‌ عزّت‌ و علوّ درجه‌ خویشتن‌ طلب‌ نمی‌نماید، و روزهای‌ خود را به‌ بطالت‌ و بیهوده‌ رها نمی‌كند.»

اگر بنده خدا برای‌ خودش‌ مِلكیتی‌ را در آنچه‌ كه‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبیند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالی‌ بدان‌ امر كرده‌ است‌ بر او آسان‌ می‌شود. و چون‌ بنده‌ خدا تدبیر امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشكلات‌ دنیا بر وی‌ آسان‌ میگردد

و تصور کن اگر آدمی دنیا و خلق و ابلیس در نظرش خوار و ناچیز شود و جز خداوند چیزی در نیت نداشته باشد، به چه آرامش و سکینه ای دست می یابد . اما آن سه چیز که به وسیله آن به این مقصد می رسیم در بیان امام (علیه السلام) عبارتنداز:

«نخست این که بنده خدا، برای خودش درباره ی آنچه را که خدا به وی سپرده است‌ مِلكیتی‌ نبیند؛ چرا كه‌ بندگان‌ دارای‌ مِلک نمی‌باشند، همه‌ اموال‌ را مال‌ خدا می‌بینند، و در آنجائی كه‌ خداوند ایشان‌ را امر نموده‌ است‌ كه‌ بنهند، میگذارند. دوم اینكه‌ بنده‌ خدا برای‌ خودش‌ مصلحت‌ اندیشی‌ و تدبیر نكند؛ و سوم این که تمام‌ مشغولیاتش‌ در آن‌ منحصر شود كه‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و یا از آن‌ نهی‌ فرموده‌ است‌.»

سخن آخر:

و حضرت در ادامه نتیجه این بینش عمیق را بیان می فرماید: "بنابراین‌، اگر بنده خدا برای‌ خودش‌ مِلكیتی‌ را در آنچه‌ كه‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبیند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالی‌ بدان‌ امر كرده‌ است‌ بر او آسان‌ می‌شود. و چون‌ بنده‌ خدا تدبیر امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشكلات‌ دنیا بر وی‌ آسان‌ میگردد. و زمانی‌ كه‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را كه‌ خداوند به‌ وی‌ امر كرده‌ و نهی‌ نموده‌ است‌، دیگر فراغتی‌ از آن‌ دو امر نمی‌یابد تا مجال‌ و فرصتی‌ برای‌ خودنمائی‌ و فخریه‌ نمودن‌ با مردم‌ پیدا نماید.»(4)

اگر انسان به حقیقت دنیا، که همان متاع اندک است برسد و بداند که قلیل است، جان خود را که کالای ابدی است، فدای لذت اندک نمی کند و برای متاع اندک حسابی باز نمی کند. یکی از مهمترین عوامل محرومیت انسان های و امانده، آن است که باطن دنیا را ندیده و به سبب پندار ناروای " پایداری دنیا " آن را هدف انگاشته اند و چون حقیقت آخرت را که "دارالقرار" است نیز نیافته اند، به دنیا گرایش پیدا کرده اند: امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: "دوستان خدا همانانند که به درون دنیا نگریستند، هنگامی که مردم برون آنرا دیدند."(5)

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق      غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

پی نوشت ها

(1) اصول کافی؛ ج 1،کتاب فضل العلم، باب النوادر.

(2) نهج الفصاحه حدیث 3163

(3)همان حدیث 1216

(4) بحار الانوار؛ج1 ص 224

(5) نهج البلاغه حکمت 432

زهره زهروی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:  کتاب نیایش امام حسین (علیه السلام)، علامه جعفری (ره)

کتاب ادب و حکمت،از آموزش و پرورش

کتاب نهج الفصاحه، مرتضی تنکابنی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.