تبیان، دستیار زندگی
هنر وسیله است برای رسیدن به اصل خلقت و ایجاد رابطه خالق و مخلوق و پی بردن به زیبایی های که خداوند متعال در درون انسان به ودیعه گذاشته است و این گوهر گرانبها را نباید با تفسیرهای حیوانی و پست آلوده کرد. شناخت صحیح از انسان می تواند در دست یافتن به تعریف صح
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنری که ما می خواهیم

هنر وسیله است برای رسیدن به اصل خلقت و ایجاد رابطه خالق و مخلوق و پی بردن به زیبایی های که خداوند متعال در درون انسان به ودیعه گذاشته است و این گوهر گرانبها را نباید با تفسیرهای حیوانی و پست آلوده کرد. شناخت صحیح از انسان می تواند در دست یافتن به تعریف صحیحی از هنر، نقش اساسی داشته باشد

هنر واقعی را بشناسیم

هنر از آن دست مفاهیمی است که بر خلاف شکل ساده فهم آن، به این سادگی هم نمی توان به عمق وجودی آن دست یافت. چراکه هنر برخواسته از وجود آدمی است و این خود بر پیچیدگی آن می افزاید. شاهد این مدعا تعریف های مختلفی است که برای این کلمه سه حرفی شده است. البته تعریف که نه، بلکه تلاش شده است که تعریفی برای هنر ارائه شود. هنر از مفاهیم انتزاعی است و به طور کامل به تعریفی که از انسان و انسانیت می شود وابسته است. و از آنجایی که تعریف انسان در مکاتب و اندیشه های انسان شناسانه به اختلاف مطرح است، برای هنر هم تعاریف مختلفی بر اساس شناخت از انسان طرح گردیده است.

جنبه حیوانی هنر

به تعریف اسپنسر انگلیسی توجه کنید: «هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است.»

توصیف اسپنسر از هنر، انسان را به یاد نظریه پوپنهاور می اندازد که هنر و منشأ آن را در لذت‌گرایی حسی، می‌داند و در واقع، هنر را از جنبه آسمانی به مرتبه زمینی تنزل می‌دهد، (1)

اسپنسر با الهام از زیست‌شناسی و نظریات داروین فکر «تطور اندام واره ای» را به‌عنوان پیشرفت تدریجی زندگی اجتماعی از اشکال ساده به‌سوی اشکال پیچیده، از همسانی ابتدائی به طرح ناهمسانی فزاینده مطرح ساخت و قصد داشت که قوانین «تکامل» را بر جامعه های بشری منطبق سازد.(2) وی معتقد بود که جامعه ها براساس قوانین طبیعی تکامل و تطور مییابند و همین جریان تطور است که منجر به بقای عنصر قویتر می‌شود(3)

تعریف اسپنسر از هنر، مبتنی بر درک غلط انسان شناختی وی از انسان استوار است و بهتر است بگوییم که وی از انسان فقط جنبه حیوانی او را دیده و مفاهیم غیر حیوانی را هم حیوانی دانسته است. از نظرات او هیچ برداشت والای انسانی که وابسته به نیروی الهی باشد انتزاع نمی گردد و انسان هم پایه حیوانات تصور شده است. و بدیهی است در دیدگاه اسپنسر «از انسان(حیوان) آن می تراود که در اوست» و بر اساس همین دیدگاه، هنر نیز می بایست وسیله ای باشد برای تامین نیازهای حیوانی و با کمال معذرت، در جهت امیال جنسی.

تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندة اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله و سلم، اسلام ائمه هدی علیهم السلام، اسلام فقراء دردمند، اسلام پا برهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد

اگر جنبه حیوانی انسان را تمام وجود انسان بدانیم و انسان را همسان با حیوانات بپنداریم، شاید تعریف اسپنسر، تعریف خوبی باشد ولی ذکر این نکته بسیار مهم و حیاتی لازم است که انسان از دو وجه حیوانی و الهی تشکیل یافته است و دارای روحی خدایی است.

تعریف اسپنسر از هنر، مبتنی بر درک غلط انسان شناختی وی از انسان استوار است و بهتر است بگوییم که وی از انسان فقط جنبه حیوانی او را دیده و مفاهیم غیر حیوانی را هم حیوانی دانسته است

هنر و اقبال لاهوری

و بر اساس این نکته، تعریف مشهوری از علامه اقبال لاهوری برجای مانده است که بیانگر صورت واقعی انسان است. وی در تعریف هنر می گوید: «مقصود از هنر، اکتساب حرارت و نشاط ابدی است. ملت‌ها نمی‌توانند بدون معجزه قیام کنند. هنری که خاصیت عصای موسی(ع) و یا دم عیسی(ع) در آن نباشد چه فایده‌ای بر آن مترتب خواهد بود. مقصود از علم، کشف حقیقت و غرض از هنر، مصور ساختن و مجسم کردن حقیقت می‌باشد.»

در تعریف اقبال توجه به چند کلمه و جمله حائز اهمیت است. عبارت ترکیبی « اکتساب حرارت و نشاط ابدی» قلب تعریف وی از هنر است و شاید عبارتی زیباتر و جامع تر از آن نتوان در توصیف هنر بیان کرد. اقبال می خواهد بگوید که هنر خود هدف نیست و تنها یک وسیله است، وسیله ای برای رسیدن به سرچشمه عشق و هستی. انسان امروزی از سرمنشاء خلقت خود دور افتاده است و باید راه بیداری را یافته و به دنبال امانت دهنده روح خود باشد. زنگار دل بشوید و حرارت عشق و محبت را در وجود خود روشن کند. و برای دستیابی به این منظور، هنر زیباترین ابزاری خواهد بود که انسان میتواند به یاری آن به ابدیت و الهی شدن بپیوندد.

چه خوب توصیف کرده است هنر را، آن که این چنین گفته است: «هنر دعوتی است به سوی سعادت.»(4)

هنر واقعی را بشناسیم

در تعریف علامه اقبال لاهوری به هنر تنها به جنبه فردی آن نگاه نشده است و با صراحت و وضوح به جنبه کاربردی هنر که همان تاثیرگذاری هنر در جامعه است اشاره شده است. عصای سحرشکن حضرت موسی(ع) و دم شفابخش حضرت عیسی(ع) معجزه هایی بودند که از سوی پروردگار جهت مقابله با عوام فریبی دشمن و از سوی دیگر جهت احیای قلوب مردم با هدف یکتاپرستی و ترک بت پرستی به این دو پیامبر والا مکان واگذار شد.

در این تعریف ضمن هدف گذاری برای هنر، به وجه کاربردی هنر نیز پرداخته است. هنری که نتواند در تحقق نشاط ابدی و زنده شدن جان آدمی و سرزندگی جامعه دستی بر آتش داشته باشد، باید در هنر بودن آن شک کرد و آن را از مجموعه اقسام هنر خارج کرد. هنری که در بهبود اوضاع اجتماع سودی نداشته باشد و در ابقاء ارزش ها و حذف ضد ارزش ها به کار نیاید، این هنر، هنر واقعی نیست و شاید هنرنمایی باشد برای فریب ساده دلان.

ما زنده از آنیم که آرام نگیریم              موجیم که آسودگی ما عدم ماست (5)

هنری که نتواند در تحقق نشاط ابدی و زنده شدن جان آدمی و سرزندگی جامعه دستی بر آتش داشته باشد، باید در هنر بودن آن شک کرد و آن را از مجموعه اقسام هنر خارج کرد

هنر از دیدگاه تولستوی

تولستوی، متفکر روسی در توصیف هنر این چنین گفته است: «هنر وسیله کسب لذت نیست بلکه وسیله ارتباط با انسان‌ها جهت سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی است.»

در تعریف تولستوی از هنر به سه نکته اساسی اشاره شده است:

الف. عامل خودآگاهی

ب. عامل انسانیت

ج. عامل هدفمند بودن

از مجموعه اندیشه‌های تولستوی درباره هنر، این گونه به دست می‌آید که وی نفس هنر حقیقی را الهی و انسانی می‌داند، هر چند توصیف وی از هنر، صورت متعالی و قدسی از آن ترسیم نمی‌کند.(6)

هرچند نویسنده بزرگ روسی هنر را وسیله ای انسانی دانسته و از تمایلات حیوانی دور کرده است و از سوی دیگر جنبه انسان دوستانه و اجتماعی هنر را برای نیل به سعادت تبیین کرده است، اما سعادتی که به یکتاپرستی و خداجویی نائل نیاید، تلاشی بی سرانجام خواهد بود. هنری که ارتباط انسان ها را ایجاد کرده و پس از آن انسان ها را بلاتکلیف و بدون دست یابی به هدفی مقدس و پاک رها نماید، هنری ناقص به ارمغان می آورد.

هنری که نتواند در تحقق نشاط ابدی و زنده شدن جان آدمی و سرزندگی جامعه دستی بر آتش داشته باشد، باید در هنر بودن آن شک کرد و آن را از مجموعه اقسام هنر خارج کرد

تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندة اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله و سلم، اسلام ائمه هدی علیهم السلام، اسلام فقراء دردمند، اسلام پا برهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد

هنر ایده آل

تعریف صحیح هنر را باید از زبان و فکر افرادی مطالبه کرد که خود انسانی کامل و جامعه شناس و انسان دوست باشند. کسانی که به راز خلقت انسان دست یافته اند و معیار ایشان عشق الهی است.

امام راحل(ره) در توصیف هنر فرموده اند: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندة اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله و سلم، اسلام ائمه هدی علیهم السلام، اسلام فقراء دردمند، اسلام پا برهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیزم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی و اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد. هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم و معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است، هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخ کامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است.»(7)

بكوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش

كه بنده را نخرد كس به عیب بی هنری

روندگان حقیقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن كس كه از هنر عاری است(8)

مهدی سیف جمالی

بخش هنری تبیان


پانوشته ها و منابع:

[1] مجتبی مطهری الهامی، تقریرات درس استاد فرزانه دکتر غلامرضا اعوانی، انجمن حکمت و فلسفه، تهران، 1378 هـ ش.

[2] توسلی، غلامعباس؛ نظریه های جامعه‌شناسی، تهران، سمت، 1388، چاپ پانزدهم، ص79.

[3] نظریه‌های جامعه‌شناسی، ادیبی و انصاری، پیشین؛ ص47.

[4] فون شیلر، درگذشت 1805 میلادی، شاعر، نمایشنامه‌نویس، فیلسوف و همچنین مورخ آلمانی.

[5] علامه اقبال لاهوری.

[6] مجتبی مطهری الهامی.

[7] صحیفه نور، جلد 21، صفحه 30.

[8] حافظ.