تبیان، دستیار زندگی
واقعیت این است که ایمان همه‌ی خداباوران به یک اندازه نبوده و ایمان بعضی‌ها موسمی و سطحی است و حوادث تلخ و شیرین آن را تغییر می‌دهد. خدای تعالی در آیه‌ی 11 سوره‌ی حج می‌فرماید: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْم
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خدا چقدر ما را امتحان می کند؟!


بسیار اتفاق افتاده است که وقتی با سختی یا مصیبتی در زندگی مواجه می‌شویم، دائماً از خود می‌پرسیم چرا باید این اتفاق برای من بیفتد؟ چرا نباید زندگی راحت و بی دردسری داشته باشیم و به قول معروف، چرا عمر خوشی‌ها این قدر کوتاه است؟

و وقتی به ما پاسخ می‌دهند که این مصیبت‌ها امتحان و آزمایش الهی است، گله‌مند می‌شویم که آخر چقدر امتحان؟ چرا باید دائم امتحان شویم؟ مگر خداوند ما را نمی‌شناسد و نمی‌داند که ما چگونه هستیم؟ پس این امتحان‌ها برای چیست؟


امتحان

واقعیت این است که ایمان همه‌ی خداباوران به یک اندازه نبوده و ایمان بعضی‌ها موسمی و سطحی است و حوادث تلخ و شیرین آن را تغییر می‌دهد. خدای تعالی در آیه‌ی 11 سوره‌ی حج می‌فرماید: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلی‌ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ " و از (میان) مردم، کسی است که خداوند را تنها با زبان می‌پرستد، (ایمان او در حاشیه و در مرز کفر است و با حادثه‌ای کوچک می‌لغزد) پس اگر خیری به او برسد، به آن اطمینان یابد، و اگر مصیبت و آزمایشی به او رسد، دگرگون شود (و به سوی کفر رود، چنین کسی) در دنیا و آخرت زیانکار است، این همان زیان آشکار است.

در شأن نزول این آیه گفته‌اند: گاهی گروهی از بادیه ‌نشینان خدمت پیامبر می‌آمدند. اگر حال جسمانی آن‌ها خوب می‌شد، اسب آن‌ها بچه‌ی خوبی می‌آورد، زن آن‌ها پسر می‌زایید و اموال و چهارپایان آنان فزونی می‌گرفت ، خشنود می‌شدند و به اسلام و پیامبر عقیده پیدا می‌کردند. اما اگر بیمار می‌شدند، همسرشان دختر می‌آورد و اموالشان رو به نقصان می‌گذاشت، وسوسه‌های شیطانی قلبشان را فرامی‌گرفت و به آن‌ها می‌گفت تمام این بدبختی‌ها به خاطر این آیینی است که پذیرفته‌ای، و آن‌ها هم روی‌گردان می‌شدند. اینان هم دنیا را از دست داده‌اند و هم آخرت را.

در جامعه‌ی امروز ما نیز چنین است و می‌بینیم افرادی را که تا زمانی که خدا به حرفشان گوش کند و هر چه بخواهند را برایشان برآورده سازد، با خدا رفیقند و از او راضی. و چه بسا این حالت حاجت روا شدن و رو کردن نعمت‌های دنیا را دلیل بر تقربشان به خدا، و محبوب خدا بودن خود می‌گیرند. اما اگر حاجتی داشتند و برآورده نشد، یا با سختی و مصیبتی روبرو شده و دنیا به آنان پشت کرد، آن گاه خیال می‌کنند که خدا با ایشان دشمنی داشته و به آنان اهانت می‌کند. و لذا قید دین و ایمان را زده و با خدا و پیغمبر و دین قهر کرده و پایه‌های ایمانشان سست و متزلزل می‌گردد.  

در روایت نیز می‌خوانیم: "یُفتَنون کَما یُفتَنُ الذَهَب ... وَ یُخلَصون کَما یُخلَصُ الذَهَب" آزمایش می‌شوند همان‌گونه که طلا در کوره آزمایش می‌شود، و خالص می‌شوند همان طور که فشار آتش ناخالصی‌های طلا را از بین می‌برد

چه زیبا فرموده است حضرت علی علیه‌السلام که: "فی تَقَلُبِ الاَحوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِجال" در فراز و نشیب‌ها و حالات گوناگون، جوهره‌ی انسان آشکار می‌شود و ایمان واقعی در هنگام سختی‌ها روشن می‌گردد.  

و این جاست که ضرورت وجود مصیبت‌ها و امتحانات به خوبی دانسته می‌شود. چون امتحان است که باطن انسان‌ها را ظاهر می‌کند و لازمه‌ی این ظهور این است که آن‌ها که ایمان واقعی دارند، ایمانشان پا برجاتر شود، و آن‌ها که ایمانشان صرف ادعاست، همان صرف ادعا هم باطل گردد.

در آیه‌ی 2 سوره‌ی عنکبوت می‌خوانیم: " أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ" آیا مردم پنداشته‌اند که رها می‌شوند و در بوته‌ی آزمایش قرار نمی‌گیرند و هر ادعایی بکنند از ایشان پذیرفته می‌شود؟ چنین نیست و امتحان باید باشد، چرا که در مقام ادعا هرکس می‌تواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد و فداکارترین انسان معرفی کند. باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود . باید معلوم گردد تا چه اندازه نیات درونی و آمادگی‌های روحی با این گفته‌ها هماهنگ یا ناهماهنگ است.  

البته بدیهی است که خداوند به باطن و درجه‌ی ایمان افراد علم دارد، لکن باید علم خدا درباره‌ی افراد عملاً در خارج پیاده شده و تحقق عینی یابد و هر کس آن‌چه را در درون دارد بیرون بریزد تا بر خود شخص نیز معلوم شود که چقدر در ادعای ایمان خود صادق و بر اعتقاد خود ثابت‌قدم است.

آزمایش برای تحقق بخشیدن به نیات و صفات درونی، و جدا شدن مؤمنان واقعی، و عینی شدن علم ازلی خداست. علاوه بر این که امتحانات الهی باعث شکوفا شدن استعدادهای درونی، و به فعلیت رسیدن آن‌ها نیز می‌گردد. چنان که آموزگاری که در طول سال، بیشتر از شاگردانش امتحان می‌گیرد، شاگردان موفق‌تری خواهد داشت.

انسان هم هرچه بیشتر در معرض آزمایش‌های خداوند قرار گیرد، بیشتر رشد یافته و به درجات بالاتر ایمان دست خواهد یافت. البته به شرط آن که از عهده‌ی امتحانات به خوبی برآید و در بحبوحه‌ی سختی‌ها ایمان خود را به خوبی حفظ کند. چرا که ایمان حقیقی آن است که هیچ فتنه و بلایی انسان را از ایمان برنگرداند و هیچ شرایط سخت و دشواری باور و اعتقاد او را به خدا و علم و قدرت و رحمانیت و سایر صفات الهی کم‌رنگ نسازد.

در روایت نیز می‌خوانیم: "یُفتَنون کَما یُفتَنُ الذَهَب ... وَ یُخلَصون کَما یُخلَصُ الذَهَب" آزمایش می‌شوند همان‌گونه که طلا در کوره آزمایش می‌شود، و خالص می‌شوند همان طور که فشار آتش ناخالصی‌های طلا را از بین می‌برد.

تا شدم حلقه به گوش در میخانه‌ی عشق                          هر دم آید غمی از تو به مبارک بادم

زهرا قربانی فرد

بخش قرآن تبیان


منابع: تفاسیر المیزان – نمونه – نور