هولناکترین لحظهی قیامت!
طبق روایاتی که در موضوع قیامت وارد شده است، قیامت پنجاه ایستگاه دارد که در هر ایستگاه انسان هزار سال باید توقف کند. شاید به جرات بتوان گفت: در میان این پنجاه ایستگاه، سختترین نها ایستگاه حسابرسی است در این ایستگاه خداوند بی همتا، با دقت تمام پروندهی اعمال انسان را بررسی نموده و ریز و درشت نها را محاسبه خواهد کرد.
« و ذلک یوم یجمع الله فیه الاولین و الآخرین لنقاش الحساب و جزاء الاعمال خضوعاً، قیاماً، قَد اَلجَمَهُمُ العَرَقُ، و رَجَفَت بهم الأرض، فأحسنهم حالاً، مَن وَجَدَ لِقَدَمَیهِ موضعاً، و لنفسه مُتَّسعاً» 1
شرح گفتار
آدمی به محض فرا رسیدن مرگش، حیات دنیویاش تمام گشته، و زندگی جدیدی را آغاز مینماید، زندگیای موقّت و زودگذر که در کلام حضرت حق و گفتار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) از آن به حیات برزخی تعبیر میشود. حیات برزخی در حقیقت مقدمهای است که از ناحیهی پروردگار هستی زمینه ساز برپایی روز قیامت و آغاز حیات جاودانه آخرت قرار گرفته است. آنچه در این میان بیش از هر چیزی توجّه انسان را به خود جلب نموده و باعث شگفتی او میشود، پیشامدهایی است که در روز با عظمت رخ میدهد. قیامت از همان ابتدای آغازش، صحنههایی را به نمایش میگذارد که هول و وحشت آن دل هر بینندهای را به لرزه میاندازد.
در باب قیامت شاید به جرأت بتوان گفت: هولناکترین لحظهی آن، هنگامی است که به فرمان الهی مردگان زنده شده و همگی در پیشگاه آن یگانه خالق هستی حاضر میشوند.
مولای متقیان علی (علیهالسلام) در فرازی از خطبهی 102 نهجالبلاغه این صحنهی هولناک را به خوبی در قالب گفتار توصیف نموده و در این باره میفرماید: «قیامت روزی است که خداوند همه انسانهای گذشته و آینده را برای حسابرسی دقیق و رسیدن به پاداش اعمال، گرد هم جمع مینماید، همه با خضوع و فروتنی از قبر برمی خیزند، عرق از سر و رویشان و کنار دهانشان جاری است، و زمین زیر پایشان لرزان است، بهترین حال را کسی دارد که برای گذاشتن دو پایش جایی پیدا کند، یا برای آسوده بودن مکانی را بیابد.»
نحوهی زنده شدن مردگان و بیرون آمدنشان از قبر به اندازهای ترسناک است که ما حتّی قادر به تصّور آن نیستیم.
امیر بیان علی (علیهالسلام) در خطبهی دیگری از کتاب شریف نهجالبلاغه به بیان این صحنهی وحشت انگیز پرداخته و در این به اره میفرماید: «در آن روز، انسانها را از شکاف گورها، و لانههای پرندگان، و خانهی درندگان و میدانهای جنگ بیرون آورده و آنان را شتابان برای اجرای امر خود و با سرعت برای تحقق بخشیدن به وعدهی خویش روانه میسازد.
همگان به صورت دستههای خاموش، صفهای آرام در حال ایستاده حاضر میشوند، چشم واقع بین آنها را مینگرد، و صدای فرشتگان به گوش آنها میرسد. لباس نیاز و فروتنی پوشیده، درهای حیله و فریب بسته شده و آرزوها قطع گردیده است. دلها آرام صداها آهسته، عرق از گونهها چنان جاری است که امکان حرف زدن نمیباشد، اضطراب و وحشت همه را فراگرفته، بانگی رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده و به سوی پیشگاه عدالت، برای دریافت کیفر و پاداش میکشاند.»2
سختترین ایستگاه قیامت
طبق روایاتی که در موضوع قیامت وارد شده است، قیامت پنجاه ایستگاه دارد که در هر ایستگاه انسان هزار سال باید توقف کند. 3
شاید به جرات بتوان گفت: در میان این پنجاه ایستگاه، سختترین آنها ایستگاه حسابرسی است در این ایستگاه خداوند بی همتا، با دقت تمام پروندهی اعمال انسان را بررسی نموده و ریز و درشت آنها را محاسبه خواهد کرد.
بی تردید در آن روز انسانهای گناهکار با چشمانی گریان و دلی مملوّ از غم و غصه رو به درگاه الهی نموده و از آن دریای لطف و رحمت عاجزانه طلب عفو و بخشش مینمایند.پروردگار عالم اگر چه این نالهها و فریادهای برخاسته از جان را بی پاسخ نخواهد گذاشت و بسیاری از گنهکاران را از روی فضل و رحمت خویش خواهد بخشید، اما دانستن این مطلب ضروری است که گناهانی که از ما انسانها سر میزند همه از یک سنخ و یک نوع نمیباشد، بلکه پارهای از آنها به گونهای است که پروردگار عالم نمیتواند آنها را ببخشد، زیرا اگر چنین اقدامی نماید قضاوتش از مدار حق خارج شده و عدالتش زیر سوال خواهد رفت.
در حدیثی امیر المومنین علی (علیهالسلام) ضمن بیان اقسام گناه، به این دسته از گناهان پرداخته و در این به اره به زیبایی میفرماید: «اما آن گناهی که آمرزیده نمیشود، ستمهایی است که مردم به یکدیگر کردهاند زیرا هنگامی که (حقیقت) خداوند بر مردم آشکار و معلوم گشت، خداوند قسم یاد کرده و فرمود: به عزّت و جلالم قسم که از ستم هیچ ستمکاری نخواهم گذشت هرچه به اندازهای کوبیدن مشتی، و یا سائیدن دستی به کف دست دیگری باشد.... خداوند از بعضی بندگان خود به نفع بعضی دیگر قصاص خواهد نمود، تا زمانی که هیچ حقی برای کسی باقی نماند و همه به حق خویش برسند.» 4
آری خداوند در مورد حقالناس ذرهای اغماض و چشم پوشی نخواهد کرد، و در این به اره با دقت تمام به قضاوت نشسته و به قول معروف مو را از ماست بیرون خواهد کشید.
حال به کسانی که در این دنیا به راحتی حقوق مردم را پایمال کرده و احترامی برای آنها قائل نیستند، باید گفت: این رفتار ناشایست آنها دوامی نداشته و در نهایت طشت ظلم و ستم آنها به زیر آمده و عذاب سخت الهی آنها در چنگال خود خواهد گرفت، عذابی دردناک که هیچ قدرتمندی تاب تحمل آن را ندارد.
خداوند بی همتا در کلام نورانی خویش در مورد چنین اشخاصی به طور جدّ هشدار داده و در این به اره میفرماید: (إنّ ربّک لبالمرصاد)5. همانا پروردگار تو در کمین گاه است.
امیر بیان علی (علیهالسلام) نیز در بخشی از سخنان زیبای خویش به این مهم پرداخته و در این به اره فرموده است: «اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، هرگز از مجازات و عذاب او غافل نمیشود، و او بر سر راه، در کمین گاه ستمگران است، و چنان گلوی آنان را در دست گرفته که هر زمان بخواهد آن را چنان می فشارد که حتی آب دهان از گلویشان پایین نرود.»6
بنابراین اگر ما در این دنیا، حقی از کسی به گردن داریم و در حق شخصی ظلم و ستمی روا داشتهایم، هرچه سریعتر باید آن را اداء نموده و یا اینکه از صاحب حق طلب رضایت نماییم، تا در روز قیامت با خاطری آسوده و دلی سرشار از نشاط و شادمانی در جوار رحمت الهی قرار گرفته و با قدم نهادن در بهشت موعودش، از نعمتهای بی نظیرش بهرهامند شویم.
یک سال معطلی به خاطر یک تکه چوب
نقل میکنند شخصی به نام ابوسلیمان دارانی که زاهد معروف دمشق است در سال 235 وفات کرد، احمد بن ابی الحواری که از شاگردان آن عارف زاهد است میگوید: آرزو کردم که ابوسلیمان را در خواب ببینم، تا آنکه بعد از یک سال او را در خواب دیدم. به او گفتم: ای معلّم خداوند با تو چه کرد؟ او گفت: ای احمد روزی شتری که بار کاهی بر آن بود وارد شهر میشد، من تکه چوبی از آن کندم که با آن خلال کنم، و الان نمیدانم که با آن خلال کردم یا اینکه آن را در دهان نکردم و دور افکندم به هرحال یک سال است که من به خاطر همان یک تکه چوب مورد عتاب و سرزنش قرار گرفتهام.7
پی نوشت ها :
1- فرازی از خطبه 102نهج البلاغه، ص188، ترجمه محمد دشتی
2- فرازی از خطبه 83، نهجالبلاغه، ص132، ترجمه محمد دشتی
3- بحار الانوار؛ مجلسی، ص126
4- کافی، ج2، ص443
5- سوره فجر، آیه14
6- فرازی از خطبه97 نهجالبلاغه، ص178، ترجمه محمد دشتی
7- برگرفته از کتاب منازل الاخرة، تألیف حاج شیخ عباس قمی، ص106
مهدی صفری
بخش نهج البلاغه تبیان