تلقینات ما و غصه های سالمندان
همانطور که وقتی بچه دار می شویم لازم است راجع به شیوه های تربیت و نگهداری از کودک ،اطلاعات و مهارتهایی را کسب کنیم،وقتی والدین ما نیز وارد سالمندی می شوند،لازم است درباره آداب معاشرت با سالمندان و ویژگیهای دوران سالمندی چیزهایی را بدانیم و درک واضحی از شرایطی که آنها تجربه می کنند به دست آوریم .این وظیفه فرزندی ماست .
هیچ کس نمی تواند سالمندان را به درستی درک کند و دلیل برخی رفتارهای عجیب و دور از انتظارشان را بفهمد مگر آنکه خود، دوران سالمندی را تجربه کند .با این وجود اگر عمیقا پیرامون پیری و دنیایی که یک فرد کهنسال می بیند و درک می کند ،اندیشه کنیم ،به الگوی رفتاری بهتری برای برخورد با سالمندان دست خواهیم یافت .این مطلب خود ما را نیز برای پذیرش منطقی تر و بهتر دوران سالمندی و احساسات آن دوران به تدریج آماده می کند.
در بین عواملی همچون بیکاری و احساس مفید نبودن؛ضعفهای جسمانی و...، یاد مرگ و باور از دست دادن عمر ،بیش از همه، موجب اضطراب و عوارض آن در سالمندان می شود .فرد مسنی که از زمین و آسمان اطراف خودش ،هر پیامی دریافت می کند یادآور پایان زندگی است ،چگونه می تواند رفتاری معمولی و منطقی داشته باشد .این غصه تلخی است که معمولا سالمندان از حرف زدن مستقیم درباره آن امتناع می کنند اما بیش از هر چیز دیگری آن را مد نظر دارند .
وقتی در آینه نگاه می کنند ،سفیدی موها و چروکهای پوست صورت خبر از مرگ می دهد وقتی با فرزندان خود صحبت می کنند، پیشنهادات بسیاری راجع به چگونگی گذراندن اواخر عمر را دریافت می کنند و...
توجهی عمیق و ناامید کننده به مرگ
کسی که پیر می شود بیش از دیگران به مرگ توجه دارد و باورهای او راجع به مرگ تاثیر بسیاری در رفتار وی خواهند داشت مثلا یک سالمند با باورهای مذهبی در سالمندی بیشتر به سمت عبادات تمایل نشان می دهد اما از آنجایی که تغییر رفتارهای نادرست او تقریبا برایش غیر ممکن است رفتارهای متضادی را از خود نشان می دهد .همه اینها نشان دهنده تلاش یک سالمند برای حل بحرانی است که شاید خودشان آن را بحران پایان عمر نامگذاری کنند.در این بحران مسئله پایان یافتن زندگی عمیقا مورد توجه قرار می گیرد.
این نوع توجه به مرگ در دوران پیری می تواند عوارض رفتاری زیادی هم در پی داشته باشد .لذا گاهی سالمندان برای فریب خود و فرار از غصه مرگ ،بیشتر خود را سرگرم دنیا می کنند تا مرگ را فراموش کنند .آنها به این طریق می خواهند به مرگ و یاس حاصل از آن بی اعتنایی نشان دهند اما این رفتار سالمندان معمولا مورد حیرت و اعتراض جوانان قرار می گیرد .
بسیاری از اوقات ما در برخورد با سالمندان این غصه را تبدیل به بحران روحی می کنیم و اصلا توجهی به کار خود نداریم .وقتی می بینیم سالمندی برای اموال خود برنامه ریزی می کند و یا در فکر توسعه اموالش هست ،پیشنهادها و انتقاداتی می کنیم که مرگ را بیشتر به رخ او می کشاند.مثلا می گوییم برای چه می خواهید منزل بزرگتری بخرید شما الان دیگر باید به فکر سفر رفتن و خوش گذراندن باشید خانه بزرگتر به چه درد شما می خورد؟
وقتی می خواهیم سالمندی را به پرهیزهای غذایی ،تشویق کنیم باید آن را به عنوان یک رفتار موقت از ایشان بخواهیم .بگوییم فقط لازم است یکی دوماه لازم است از فلان مواد غذایی پرهیز کنی تا سلامتی تان را به دست آورید .بعدا این می توانیم این مدت را تمدید کنیم مشکلی پیش نمی آید.
این پیشنهادات اگر چه ظاهر خوبی دارند و خیرخواهانه به نظر می آیند اما حامل یک پیام تلخ هستند که به سالمند می گوید :تو به زودی خواهی مرد چرا می خواهی فرصت کمی که داری را تباه کنی؟
اگر پیشنهاد ما از روی خیرخواهی است باید بگوییم شما الان فرصتهای خیلی خوبی برای سفر رفتن دارید.شما مثل ما درگیر مدرسه فرزندانتان نیستید و گرفتاری های شغلی ندارید.چقدر خوب بود که ما هم فرصتهایی مثل شما داشتیم و می توانستیم به سفرهای توریستی یا زیارتی برویم. واینکه خانه بزرگتر زحمتهای بیشتری هم دارد و فرصتهای خوب شما را برای تفریح و استراحت از بین می برد.
ما آنها را غمگین و ناامید می کنیم سپس توقع خوش رفتاری از آنها داریم. دائم از نزدیکی مرگ صحبت می کنیم ولی آرزوی طول عمرشان را داریم!
در حالیکه می توانیم دوران سالمندی و امتیازات اوقات فراغت را به یادشان بیاوریم .می توانیم راجع به چگونه گذراندن اوقاتشان به گونه ای صحبت کنیم که شرایط خودشان را شرایط ایده آل و منحصر به فردی ببینند که مورد رغبت و آرزوی دیگران است .باید در صحبت به سالمندان ابتدا این چیزها را در نظر گرفته و بدان معتقد بشویم تا از تاثیر ناخودآگاه اعتقاداتمان نیز در کلاممان بهره ببریم و با تزریق باورهای امیدوارانه موجب شادی سالمندان عزیزمان شویم .
انسیه نوش آبادی
بخش خانواده ایرانی تبیان
مطالب مرتبط :