تبیان، دستیار زندگی
عارف فرزانه و عالم وارسته ، ((حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى )) از جمله انسانهاى هوشمندى بود كه سرمایه عمر خویش را با خداى خود سودا نمود و بر لحظه لحظه آن دیده بصیرت آمیز و ژرف نگر گشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردی از ملکوت

مردی از ملکوت
عارف فرزانه و عالم وارسته ، ((حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى )) از جمله انسانهاى هوشمندى بود كه سرمایه عمر خویش را با خداى خود سودا نمود و بر لحظه لحظه آن دیده بصیرت آمیز و ژرف نگر گشود.

روزهاى زندگانى انسان ، ایام هجرت او از ((عالم قدس )) است تا در كلاس تربیت و خودسازى شركت كند و در مدرسه آفرینش حضور یابد و پس از چندى به ابدیت رجعت كرده ، در دیار قرب قرار گیرد.

از طلوع خورشید حیات تاكنون چهره هایى تابناك ، این كلاس را با بهترین امتیاز پشت سر گذاشته و با دستیابى به قله قدس و معرفت ، ((مقام آدمیت )) را كسب كرده اند.

عارف فرزانه و عالم وارسته ، ((حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى )) از جمله انسانهاى هوشمندى بود كه سرمایه عمر خویش را با خداى خود سودا نمود و بر لحظه لحظه آن دیده بصیرت آمیز و ژرف نگر گشود. مدتى به ((تحصیل )) پرداخت و زمانى ((تدریس )) را پیشه خود ساخت و عمرى را به ((تهذیب )) خود و دیگران گذراند. و سرانجام با نفس ‍ مسیحایى خویش ((روح الله )) پرورید و ((چلچراغ هدایت و رستگارى )) در شبستان حوزه آویخت .

اینك نسیم لطف الهى ، فرصتى بهارگونه برایمان پدید آورده است ، با هم گذرى شتابان و سیرى سریع بر زندگانى آن فرهیخته والا گوهر مى نماییم تا از آبشار معرفت وى ، زلال اندیشه و جرعه هاى ناب از آن خود سازیم .

میلاد میرزا

خورشید قرن سیزدهم هجرى رو به افول بود كه تبریز لبریز از شادى و سرور شد. ((لطف )) الهى پسرى زیبا به خاندان ((حاج میرزا شفیع )) داد كه ((جواد))ش نام نهادند. گلخنده هاى شادى و شور بر چهره اهل خانه نشسته بود و همگان بوسه سپاس به درگاه الهى مى زدند. پدر طفل به پاس ‍ این نعمت ، چندین روز مردم شهر را از ((سفره نعمت )) خود بهره مند ساخت .

((جواد)) در دامان مادرى مهربان و پدرى صالح مراحل رشد و ترقى را پیمود و سالهاى كودكى هر یك ، دفترى نوبر دیدگان وى مى گشود.

شیرین جرعه هاى معرفت

پاى همت به مدرسه نهاد و با كمال ادب و فروتنى زانوى تعلم در مقابل استاد بر زمین زد. صرف ، نحو، منطق ، معانى بیان و دروس مقدماتى دیگر را در تبریز فراگرفت و پس از مدتى ((سطح )) را به پایان رساند. روشنى باران نور در سرزمین وجودش وى را راهى دیار یار ساخت و به سوى نجف اشرف هدایت نمود.

بسان عبدى ذلیل و مریدى فقیر، پاى ارادت بر صحن ولاى خود نهاد و با قدمهاى همراه با محبت خویش به سوى ((ضریح ولایت )) شتافت و از آن حضرت استمداد ((تحصیل و تهذیب )) نمود.

چندى از ورود او به نجف اشرف نگذشته بود كه عشق ولایت كارى كارستان كرد و شعله هایى هدایت یكى پس از دیگرى رخ نشان داد. دست تقدیر پاى او را به درس محدث محقق ، میرزا حسین نورى كشاند و اندیشه با شكوه وى را از انبوه دانش و بینش ، فقیه وارسته آیة الله حاج آقا رضا همدانى بارورتر ساخت .

ثمرآفرین خوشه هاى فكر و اندیشه میرزا جواد آقا با حضور در درس آخوند ملامحمدكاظم خراسانى چشمگیرتر شد و تابناكى چهره وجود او با آشنایى با آخوند ملا حسینقلى همدانى افزون گردید؛ هم او كه بسان اكسیرى ، میرزا جوادآقا از ملك به ملكوت رسانید، كسى كه نسیم نگاهش غبار رذایل را از صفحه جان انسانها مى شست و تاءثیرى ژرف در كلامش دیده مى شد.

چلچراغ بیدارى

سالهاى هجرت و روزهاى تشرف در نجف با انبوه بركات همراه بود و تلاش ‍ بسیار در راه تحصیل و تهذیب رهاوردهاى مباركى در پى داشت . تا اینكه میرزا جواد آقا در سال 1321 قمرى / 1270 ش . آهنگ رجعت به ایران كرد و به زادگاهش تبریز وارد شد.(1)

جاذبه معنوى او روشن ضمیران پاك را بسان پروانه هایى عاشق گرداگردش ‍ به پرواز درآورد و از محضر پرفیض وى آنان را سیراب ساخت .

دانش پژوهان از بارش دانش وى بهره مى بردند و مردم نیز با قلبى مطمئن و روحى پرشور اطراف او حلقه مى زدند. در این سالها بود كه واقعه مشروطه پدید آمد و ارتش روسیه بخشى از آذربایجان را اشغال كرد، مردم بى پناه آن خطه به خاك و خون كشیده شدند و شهر تبریز محاصره گردید. راهى غیر از ترك دیار باقى نماند.

از این رو حاج میرزاجوادآقا به دور از چشم متجاوزان رو به سوى تهران گذارد و از آنجا به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام شتافت . سپس به قم مهاجرت كرد و این شهر را وطن دوم خویش قرار داد.(2)

ارمغان ارزشمند دوران تحصیل و تدریس حاج میرزا جواد آقا، ژرف نگرى و اندیشمندى بسیار نسبت به اوضاع جهان بود. وى صاحب سیرتى سیاسى شده بود و هماره حوادث را با دیده بصیرت و بینش مى نگریست . حكومت زمان خود را مردود مى دانست و صاحب منصبان را افرادى ناپاك و غاصب مى شمرد. هیچ گاه روى خوش به آنان نشان نمى داد و با زبان دعا، ناخرسندى خویش را نسبت به اوضاع ابراز مى نمود.

افرادى كه براى مشورت به حضورش مى شتافتند از قبول كارهاى دولتى منصرف مى ساخت و سردمداران حكومت را همچون ستمگران بى امیه و بنى عباس قلمداد مى كرد.(3)

تدریس و تهذیب در قم

سال 1329 ق . قم پذیراى وجود حاج میرزا جواد آقا شد. در آن ایام این شهر از حداقل امكانات محروم بود، جمعیتى اندك داشت و هنوز حوزه علمیه مقدس و پر بركتشان تاءسیس نشده بود.

این عارف فرزانه اندكى پس از ورود، به درخواست برخى از افراد پارسا، جلسات درس و محافل اخلاق بپا كرد.

درس ((فقه )) كه متن آن مفاتیح فیض كاشانى بود و در پى آن درس ‍ ((اخلاق و عرفان )) براى عموم مردم كه در مدرسه فیضیه تشكیل مى شد. درس دیگرى براى بعضى از خواص در منزل حاج میرزا بر قرار مى شد كه اخلاق و عرفان موضوع آن بود.

علاوه بر این ، نماز جماعت در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نیز از سوى ایشان اقامه مى گردید؛ كه امام خمینى و آیة الله بهاءالدینى از جمله افرادى بودند كه در نماز حاج میرزا جواد آقا شركت مى كردند.

تابناكى سالهاى حضور این شخصیت علمى عرفانى ، زمینه ساز هجرت بسیارى از علما و بزرگان به سوى این خطه گردید.

در آن ایام عوام و خواص ‍ از سرو سبز وجود ایشان بهره هاى وافر مى بردند و و منزل وى دارالشفاى روان مردم زجر دیده و مصیبت زده بود.

 لطافت سخنان این فرزانه سخت كوش در مناسبتهاى مختلف ، امواج مردم را لبریز از شادى و نشاط در ایام عید و سرور معصومین علیهم السلام مى نمود و جرعه هاى معرفت بسیارى در ایام رحلت و عزا در كام وجود آنان سرازیر مى كرد.

گویا تقدیر چنین بود كه پاكى و قداست در حوزه علمیه قم به دست چنین وارسته اى پاك ، پى ریزى شود تا دهه اى بعد، پاى همت و تلاش به وسیله حاج شیخ عبدالكریم حائرى به میان گذارده شده و حوزه علمیه قم ، قامت سبز خود را برافرازد.

آنان كه با حالات ملكوتى و عبادى این فرزانه عارف آشنا بودند ایشان را از بكائون (4) مى شمردند. عبدى صالح كه سه ماه رجب ، شعبان و رمضان را پى در پى روزه مى گرفت و در قنوت نمازهاى نافله این بیت حافظ را مكرر مى خواند:

ما راز جام باده گلگون خراب كن

زان پیشتر كه عالم فانى شود خراب (5)

شاگردان درس اخلاق

حوزه درسى حاج میرزا جواد آقا، سرچشمه نورى بود كه حسینیه دلهاى شیفتگان را، روشن و آفتابى مى نمود. پلكان ملكوت براى ره پویان وارستگى محسوب مى شد. تاءثیر كلام ژرف آن استاد خود ساخته ، بذر صلاح و اصلاح در گستره دلها مى افشاند؛ به طورى كه هر یك از شاگردان ، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسیارى را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند.

برخى از شاگردان مرحوم ملكى (ره ) عبارتنداز:

1.امام خمینى - قدس سره الشریف -

نفس مسیحایى حاج میرزا جواد آقا، صمیم جان خمینى عزیز را چنان تاءثیر بخشید كه ((روح الله )) گردید و بیرق انقلابى سترگ را به دست خویش ‍ گرفت . از این رو امام راحل (ره ) در كتاب ((معراج السالكین ))، چون سخن از عرفان مى شود، استاد خود را ((شیخ جلیل القدر)) لقب داده و ((عارف بالله )) مى خواند و علاقه مندان به تهذیب و وارستگى را به مطالعه كتابهاى ایشان راهنمایى مى نماید.(6)

و در كتاب ((چهل حدیث ))، بیدار دلان را به ((رسالة لقاء الله )) آن بزرگوار رهنمون مى شود.(7)

آن فرزانه كبیر، در جاى دیگر كه از قم و قبرستان شیخان سخن به میان مى آید خطاب به استاد شهید مطهرى مى فرماید:

((در قبرستان قم یك مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقاى تبریزى است .))(8)

2.حاج آقا حسین فاطمى قمى

دانشمندى الهى و پر مهر كه سالیان بسیار خوشه چین گستره دانش استاد خود بود و تدریس اخلاق و تربیت نفوس بسیارى را به عهده داشت .(9)

3. آخوند ملا على همدانى

عالم ربانى و فرزانه اى شایسته كه از همدان به قم هجرت كرد و طوباى وجود خود را با انبوه معارف الهى از حاج میرزا جواد آقا بركت بخشید و تاءثیرى جاودان در روح خود ایجاد كرد.(10)

4. حاج شیخ عباس تهرانى

5. سید محمود مدرسى

6. حجة الاسلام سید محمود یزدى

7. محمود مجتهدى

8. شیخ اسماعیل بن حسین ((تائب ))

9. حاج میرزا عبدالله شالچى

گنجینه هاى نور

((عالم )) بسان نخلى بلند از بركات است كه باید چشم انتظار بر ((قامت سخاوت او داشت تا عنایت كند و دامن نیاز انسان را پر از ((گوهر معرفت )) نماید. با سیره سبز خود و روح بارانى خویش همواره نزول لطف و محبت داشته باشد و گاهى با بیان مبین خویش و زمانى با قلم تابناك خود، صفحه دلها را نورافشان نماید.

در این مقال ، چشم اطاعت بر هم مى گذاریم ، با گوش جان سخن امام راحل ؛ خمینى عزیز را پذیرا مى شویم كه فرمود: ((... از علماى معاصر كتب شیخ جلیل القدر، عارف بالله حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى را مطالعه كن )). و با هم كتب ایشان را مرور مى نماییم :

1. ((اسرارالصلاة ))؛ كتابى كه حاوى هزار نكته از اسرار نماز است و بسان استاد اخلاق براى انسانهاى آماده خودسازى محسوب مى شود. برخى از اسرار طهارت و عبرت و تفكر را گوشزد مى كند و به معانى وسوسه و الهام مى پردازد. با بحث از گناهان كبیره اشاره اى به توبه نموده و حضور قلب و حالات ملكوتى آدمى را توضیح مى دهد.

2. ((المراقبات )) یا ((اعمال السنه ))؛ در این اثر پربها، مقدمه اى كوتاه پیرامون دعا و راز و نیاز به چشم مى خورد و سپس با قلمى زیبا و گویا، اعمال ماههاى مختلف ، آثار و بركات روحى و معنوى آنها توضیح داده شده است .

3. ((رساله لقاء الله ))؛ كتابى لبریز از نورانیت و معنویت كه ره پویان راه تهذیب و وارستگى را به قله قداست و طهارت روح مى رساند. معناى ((لقاء الله )) و آیات مربوط به آن را توضیح داده ، از اسم اعظم گفتگو مى كند و سپس راه موفقیت الهى را براى سالكین بیان مى نماید.

4. كتابى در فقه

5. رساله اى در حج

6. حاشیه فارسى بر ((غایة القصوى ))

بوى گل را از كه جوییم ، از گلاب


پی نوشتها :

1- رساله لقاء الله ، مقدمه .
2- كیهان اندیشه ، ش 8، مصاحبه با آیة الله حسن زاده آملى .
3- اسرارالصلاة ، حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى ، ص 87.
4- بسیار گریه كنندگان
5- آیینه دانشوران ، سید علیرضا ریحان یزدى ، ص 351 .
6- معراج السالكین و صلوة العارفین ، امام خمینى (قدس سره )، ص 42.
7- شرح چهل حدیث ، امام خمینى (ره )، مؤ سسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره )، ص 453 (حدیث 8.2
8- روح مجرد، مرحوم علامه طهرانى ، ص 272 و 273.
9- گنجینه دانشمندان ، محمد شریف رازى ، ج 2، ص 212.
10- آیینه دانشوران ، ص 85.

منبع :کتاب گلشن ابرار جلد یکم ،

نویسنده مقاله :احمد لقمانى

تهیه و تنظیم :   گروه حوزه علمیه تبیان