تبیان، دستیار زندگی
خواستگاری با عبای سفید اتوکشیده و غبای کرم رنگی که از زیر عبا خودش را نمایان می¬کند و عمامه¬ای که با نهایت ظرافت پیچیده شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شما هم «خواستگار روحانی» دارید؟(1)

خواستگار روحانی
خواستگاری با عبای سفید اتوکشیده و قبای کرم رنگی که از زیر عبا خودش را نمایان می‌کند و عمامه‌ای که با نهایت ظرافت پیچیده شده است.

می‌شود صفحه‌ها در تمجید و تعریف از ازدواج‌های سنتی روزگار قدیم نوشت و آه کشید که آن موقع دختر و پسر تا قبل از جاری شدن صیغه عقد، حتی چهره همدیگر را به یاد نداشتند و تنها یکبار عروس خانم توانسته بود  روی آقا داماد را ببیند و آقا داماد هم توانسته بود یک بار به زحمت با عروس خانم چند کلمه‌ای تکلم کند.

می‌شود از لطف زندگی قدیم گفت، از کم‌بودن طلاق و جدایی، از دخترهایی که با رخت سفید به خانه شوهر می‌رفتند و با لباس سفید هم ... می‌شود طور دیگری هم نوشت، قلم را برداشت و شروع کرد به انتقاد از سنت گذشته و متجدد شد.

 از دوستی دختر و پسر پیش از ازدواج هزار فایده تراشید و هر چه معضل و مشکل و اختلاف است را پای سنت‌ها و آداب و رسوم جامعه نوشت. اما همه این‌ها یک گره از دغدغه دختر خانمی که همین الان با یک خواستگار شاخ و شمشاد با یک دسته گل و یک جعبه شیرینی روبان‌زده مواجه شده است کم نمی‌کند. خواستگاری با عبای سفید اتوکشیده و قبای کرم رنگی که از زیر عبا خودش را نمایان می‌کند و عمامه‌ای که با نهایت ظرافت پیچیده شده است.

دختر خانمی که حالا دارد زیرچشمی «حاج‌آقا»ی جوان را برانداز می‌کند.

یک خواستگار «روحانی» با یک خواستگار غیر روحانی چه تفاوتی دارد؟ آیا با روحانی‌ها هم می‌شود یک زندگی صمیمانه زیبا و با نشاط داشت؟ آیا ازدواج با یک روحانی به معنای رسیدن به خدا و سعادت جاویدان و حل شدن تمام معضلات و مشکلات اخلاقی و دینی من است؟ آیا ازدواج با یک روحانی سبب خواهد شد من در یک زندگی خشک و بی‌روح، همه ارتباطات صمیمانه با دوستان و آشنایان را از دست بدهم؟ آیا این خواستگار روحانی که مقابل من نشسته است، همان استاد مطهری است و در زندگی استاد اخلاق من خواهد بود؟

به هیج یک از این سوالات نمی‌توان بلافاصله یک پاسخ قطعی داد. ضروری‌ترین نکته‌ای که در امر بزرگی چون ازدواج باید مدنظر داشت پرهیز از پیش‌داوری و قضاوت عجولانه است. هرگز پیش از تحقیق بایسته و پرسش‌هایی روشنگر، نباید درباره یک «خواستگار» تصمیم گرفت.

این دقت ممکن بدیهی شمرده شود اما باید گفت وقتی خواستگار شما یک فرد «روحانی» است شما پیشاپیش ذهنیتی مثبت یا منفی نسبت به او نزد خود دارید در حالی که در مواردی که خواستگار از افراد «غیر روحانی» باشد، معمولا چنین پیش‌داوری هایی وجود ندارد.

مثلا اگر یک کارمند یا یک فروشنده به خواستگاری کسی برود، از «سبک زندگی» و «اعتقادات» او پیش فرضی در ذهن نداریم.

اما هر کس بسته به زاویه نگاهش به روحانیون، مثبت یا منفی، نسبت به نوع زیستن آنها و اعتقادات و تعاملات آنها دیدگاهی دارد.

پس باید بسیار مراقب بود این پیش‌داوری بر شناخت درست و صحیح و تحقیقات لازم و مورد نیاز ما اثر نگذارد. مهم این است که اگر نظر مثبتی نسبت به یک «زندگی دینی» با همسری که «روحانی» است داریم، تحقیق و دقت لازم را در شناخت «خواستگار روحانی» خود انجام دهیم و انتظارات خود را با واقعیتی که از او برای ما آشکار می‌شود تطبیق دهیم.

پس اگر با دقتی بایسته اثبات شد که این «خواستگار» با دیدگاه‌ها و انتظارات ما «کفویت» و «همخوانی» دارد، می‌توان با اطمینان قلبی و بدون پشیمانی، تصمیم گرفت.

کسانی که ذهنیت مثبتی نسبت به «روحانیت» دارند انتظار دارند «همه» طلبه‌ها در خط انقلاب، اسلام و ولایت باشند، آنها باید بری از بسیاری از معضلات فرهنگی و اخلاقی اجتماع باشند و بسیاری صفات پسندیده و شایسته را درباره آنها صادق می‌دانند.

اما واقعیت این است که با همه این انتظارات، یک «روحانی» به جز تاثیراتی که از فضای پاک و روحانی حوزه‌های علمیه و لطافتی که از همنشینی با احادیث و روایات نورانی ائمه هدی علیهم السلام می‌یابد، در ظرف همین جامعه زیست می‌کند.

بسیاری از ما تحت تاثیر تربیت خانوادگی والدین خود هستیم و آداب و رسوم منطقه، تجربه‌های شخصی و مراوده با دوستان هر کدام عوامل مهمی هستند که بر رفتار ما تاثیر می‌گذارند. یک «روحانی» نیز به عنوان فردی که در همین جامعه زندگی می‌کند خالی از این تاثیرات نیست.

پس بسیار مهم است که پیش‌فرض‌ها را کنار گذاشته و با نگاهی واقع‌نگرانه «کفویت» را میان خود و این خواستگار جستجو کنیم. عدم «کفویت» بدین معنا نیست که یک فرد با ایمان و فرد مقابل بی‌ایمان است، بلکه گاه اختلاف شیوه‌های زندگی ما بر «همسان» بودنمان تاثیرگذارند.

ازدواج با یک «روحانی» می‌تواند مزایای بسیاری را به همراه آورد و البته این مزایا، بدون هزینه حاصل نمی‌شود.

یک «مومن» می‌تواند بزرگترین نیاز و مقصد یک زندگی مشترک را که همانا سعادت ابدی و حرکت در صراط مستقیم الهی است  تضمین کند، می‌تواند با اقتدا به اخلاق حسنه محمدی (ص) خوشبختی و نشاط را در خانواده به ارمغان آورد و با اقتدا به امام هفتمین، حضرت کاظم علیه‌السلام خشم خود را در اختیار بگیرد و کظم غیظ کند یا مانند حضرت علی بن موسی الرضا، شاه خراسان، سریع الرضا باشد و همیشه لبخند رضایت بر لبانش شکوفه کند.

اما گاه خواسته‌های فردی و آداب خانوادگی بر آموزه‌های الهی سبقت می‌گیرند و سلیقه‌ها به جای اصول تلقی می‌شوند.

ممکن است آقایی رای به خانه‌نشینی همسرش دهد و او را برای همیشه و تحت هر شرایطی از کار کردن خارج از خانه منع کند، در حالی که اسلام و شریعت در چارچوبی از حیا و عفاف هرگز مخالف کار کردن زنان نبوده است.  از طرفی ممکن است خانمی به خانه‌ و اسباب و اساسیه‌ای همردیف با سایر دوستان علاقمند باشد و از زندگی با یک روحانی که حداکثر توان مالیش در بیشتر موارد همسطح یک کارگر یا یک کارمند است سرخورده شود.

شاید آقایی تحت تاثیر سخن دوستی یا تحت تاثیر خانواده‌اش از ادامه تحصیل همسرش جلوگیری کند در حالی که دین مبین همواره بر رشد و تعالی زوجین در کنار یکدیگر پای فشرده است و شاید خانمی نتواند مقتضای وظیفه یک «روحانی» که تکلیف محوری است را برتابد، نتواند هم‌پای او سالیانی در روستا زندگی کند و یا دوری او را که باید در منطقه‌ای محروم حضور یابد، تاب آورد.

شاید «آقایی» متاثر از فرهنگ منطقه‌ خود مدل رفتای خاصی را با همسرش در پیش گیرد و یا خانمی که در خانواده‌ای «مادر سالار» تربیت شده است، انتظار داشته باشد که همسرش تابع او باشد.

همه این شایدها و اما و اگرها درباره شما و خواستگارتان بیشتر از یک احتمال خیلی ضعیف وزنی ندارند، اما این احتمال ضعیف می‌تواند با یک تحقیق و سوال و جواب ساده به هیچ تبدیل شود و با انتخابی عاقلانه، زندگی‌ عاشقانه‌ای را در سایه لطف و عنایت پروردگار پی بگیرید.

این مطلب ادامه دارد...


نویسنده :حیدر رضوانی

تهیه و تولید : گروه حوزه علمیه تبیان