تبیان، دستیار زندگی
زتشنگی جگرش بین شعله ها می سوخت فضای حجره او كربلای دیگر بود كسی نبودبرای غریبی اش گرید درآن میانه كسی كاش جای خواهربود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بـدتــر از زهـــر

امام جواد

اگرچه دیده در خون نشسته اش تر بود

دو چشم بی رمقش نیمه باز بر در بود

میان حجره به گریه نفس نفس میزد

عزیز فاطمه زخمی ترین كبوتر بود

ز بس كه بر كف این حجره دست و پا زده بود

تمام حجره پُر از تكه تكه پر بود

میان هلهله ها بر امام خندیدند

صدای خنده آنها ز زهر بدتر بزد

زتشنگی جگرش بین شعله ها می سوخت

فضای حجره او كربلای دیگر بود

كسی نبود برای  غریبی اش گرید

در آن میانه كسی كاش جای خواهر بود

چقدر خواست زجاخیزد او ولی افتاد

همین كه پشت در افتاد یاد مادر بود

به یاد مادر و میخُ شراره آتش

به یاد حیدر و آن جنگ نا برابر بود

بیاد مادر پهلو شكسته در كوچه

كه دست بسته كنارش فتاده حیدر بود

بخش عترت و سیره تبیان


مهدی نظری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.