بر بال فرشته
یا جای اینکه آب برایت بیاورند همراه نالهی تو چه رقصی به پا کنند
باید فرشته ها، همه با بالهای خود فکری برای چشمِ پر اشک رضا کنند
هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند
این قدر پیش چشم همه دست و پا مزن اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند
بال فرشته های خدا هست پس چرا؟ این چند تا کنیز تو را جابجا کنند
حالا که میبرند تو را روی پشت بام آیا نمیشود که کمی هم حیا کنند
تا بام میبرند که شاید سر تو را در بین راه، با لبهای آشنا کنند
حالا کبوتران پر خود را گشوده اند یک سایبان برای تنت دست و پا کنند
بخش عترت و سیره تبیان
علی اکبر لطیفیان