تبیان، دستیار زندگی
محرمی که نامحرم اسرار بود، آشنایی که با نور غریبه بود، حلقه اتصال توطئه‏ای شوم شد. در دستانش گدازه‏های آتش زبانه کشید، وقتی زهر را به جان آسمان می‏ریخت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جان آسمان

امام جواد

جوان بود و جوانه امامتش، بهاری‏ترین تصویر روزگار، مولایی که در کودکی، اعجاز امامت را به تصویر کشید و بالیدن بی‏وقفه‏اش، خار چشم دشمنان شد.

چنان عطر و بوی آسمان داشت که زمین، مدهوش تماشایش بود.

چشمه چشمه حکمت و الهام از سینه‏اش می‏جوشید و هر چه ناپاکی را در زلال عصمتش می‏شست.

مناظره‏های جاهلان را عالمانه پاسخ می‏داد و سد انحرافی معتزله‏ها را به پایداری می‏شکست.

نقشه‏های دقیق مأمون را نقش بر آب و کاخ پوشالی اعتبارش را بر سرش خراب می‏کرد.

مأمون، سنگ بر سنگ کینه می‏نهاد و معتصم، آتش بر آتش انتقام.

حادثه‏ای در راه بود.

محرمی که نامحرم اسرار  بود، آشنایی که با نور غریبه بود، حلقه اتصال توطئه‏ای شوم شد. در دستانش گدازه‏های آتش زبانه کشید، وقتی زهر را به جان آسمان می‏ریخت...

بخش عترت و سیره تبیان


حورا طوسی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.