تبیان، دستیار زندگی
براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» کاظمین، راهى نیست. در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعى» باش؛ که بى «سعى» نمى‏توان به «صفاى» جمال دوست رسید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حج عشق

امام جواد

چه اضطرابى دامن زمین را فرا مى‏گیرد، آن‏گاه که دلش مزار امامى مى‏شود. گویى در آن هنگام، دست و پایش مى‏لرزد! زمین از اینکه باید گوهرى را در میان بگیرد، بسیار ناخشنود است. اکنون زمین چه شرمسار است که تنها بیست و پنج بهار، او را مهمان خوانش دیده بود؛ او که جواد بود و جود، قطره‏اى از پیشانى بلندش؛ تقى بود و پرهیزکارى، سطرى از صحیفه وجودش.

او که در همان خردسالى امام شد و در نوجوانى، رهگشاى گره‏هاى فکرى. که بى‏درنگ، دشوارترین پرسش را پاسخ مى‏گفت و خبر از اتصال خویش به دریاى علم الهى مى‏داد.

تنها «بیست و پنج» سال بود که نسیم «هل اتى» مى‏وزید و نهرهایى که از سرچشمه «طه» سیراب مى‏شود، جارى بود. و چه زود، این نسیم از وزیدن افتاد و این عطر دل‏نواز، دامن برچید!

اما، نه... چشم دلت را باز کن و ببین! هنوز آن نسیم در حال وزیدن است و این شمیم روح‏بخش به مشام مى‏رسد.

سلام بر تو اى جوادالائمه! و بر آن بارگاه خدایى‏ات که تا دامنه قیامت، چشم‏نواز همه از ره‏رسیدگانِ خسته خواهد بود.

براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» کاظمین، راهى نیست. در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعى» باش؛ که بى «سعى» نمى‏توان به «صفاى» جمال دوست رسید.

بخش عترت و سیره تبیان


صابر کرمانى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.