تبیان، دستیار زندگی
نگاهی به فیلم «مردان شرکت» ساخته جان ولز با بازی بن افلک
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد صابری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اوراق بهادار بده جای سرنوشتم


نگاهی به فیلم «مردان شرکت» ساخته جان ولز


فیلم  مردان شرکت

آنچه در نگاه نخست در مورد فیلم «مردان شرکت» بسیار گل درشت و چشمگیر است، حضور بن‌افلک در نقشی متفاوت است. افلک تقریباً نزدیک به یکی دو سالی است که با انتخاب نقش‌های متفاوت بروی پرده عریض ظاهر می‌شود و از آن هیبت جاهلی که در هالیوود یافته بود و اغلب همکارانش مسخره‌اش می‌کردند، فاصله گرفته‌است. در هزاره سوم افلک می‌رفت که نمونه مشابه و رقیبی جدی برای تام کروز باشد، اما نامزدی با جنیفر لوپز، حضور در فیلم‌های سطحی مثل گیگلی، در دام پاراپاتزی‌ها افتادن وحاشیه فراوان دیگر، او را از موقعیت فوق‌العاده‌ای که در میان بازیگران مؤلف داشت دور ساخت. اما پس از طی این دوران فترت، با انتخاب‌های متفاوت در عرصه بازیگری و کارگردانی از دوران قهقرایی خویش فاصله گرفت و دوران تازه‌ای را برای خود رقم زد. البته حضور در فیلم «مردان شرکت» نخستین تلاش بن‌افلک برای جدی گرفته شدن نیست. هنرمندی که بعد از افتادن به ورطه رنگین نامه‌ها و نامزدی با سمبل جنسی جهان غرب(جنیفر لوپز) تا مدت‌ها نمی‌توانست ژست هنرمند بودن داشته باشد و مدت‌های مدیدی در محافل عمومی او را مسخره می‌کردند و او را« نامزد سابق» صدا می‌کردند، مدتی هم رابطه دوستی‌اش با مت دیمن خراب شده بود و همه این عوامل دست به دست هم داده بود که افلک را جزء حذف شده‌های زود هنگام، هالیوود محسوب کنیم اما این اتفاق نیفتاد و با ساخت فیلم فوق‌العاده «عزیزم رفته که رفته» وقار این بازیگر – کارگردان دوباره احیا شد. (البته در سینِمای ایران زمانیکه سوپراستارها در فیلم‌های سطحی بازی پیدا می‌کنند و روابط غیراخلاقی‌شان سر از موبایل درمی‌آورد تازه شخصیت پیدا می‌کنند!)

تلاش برای در عمق ماندن

بن‌افلک پس از کارگردانی دو فیلم موفق «عزیزم رفته که رفته»(درباره فساد حاکم در دستگاه پلیس) و فیلم شهر(درباره نظام تبهکارانه شهری) نه در مقام کارگردان بلکه در مقام بازیگر در فیلمی حضور پیدا کرده‌است که کاملا مرتبط به متن رویدادهایی که امروز در ایالات متحده اتفاق می‌افتد است. ناگفته نماند حضور بن در چنین فیلمی را ادامه تلاش اوست برای در عمق ماندن. فیلمی که برگ تازه‌ای از توحش اقتصادی کاپیتالیسم را ورق می‌زند و تأثیرات رکورد اقتصادی سلسله‌وار تابستان 2008 (دنباله دار) را بررسی می‌‌کند. آنچه در فیلم مردان شرکت در محور قرار دارد تبعات ناشی از رکود اقتصادی است که در یک رابطه موازی با ضریب بالای بیکاری قرار دارد که پرسوناژهای محوری این فیلم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. مردان شرکت درمقابل این گسل اقتصادی آینه‌ای قرار می‌دهد تا بازتاب تأثیر رکود اقتصادی را بر زندگی فردی و خانوادگی مردم آمریکا نشان دهد و طبقه متوسطی که حاصل و افتخار اقتصاد کاپیستالیستی هستند و این فیلم روایتی از بررسی بحران اقتصادی و چگونگی از عرش به فرش رسیدن طبقه اجتماعی مورد نظر است. بعد از اخراج از شرکت‌ها بر سر کارمندان و طبقه متوسط آمریکایی چه خواهد آمد؟ این نخستین پرسشی است که در فیلم با آن مواجه خواهیم شد.

مردان شرکت نخستین اثر سینمایی سناریست و کارگردان جان ولز است که سریال- ER(ای آر) سریالی شبیه سریال آناتومی گری است که دنیای پزشکی و زندگی پزشکان در محور درام قرار دارد این سریال به صورت فصل های مختلف از سال 1994 تا کنون از شبکه ان بی سی تا سال 2010 در حال پخش است و جان ولز از سال 1998 کارگردانی آن را بر عهده داشته است. از دیگر کارهای تلویزیونی این کارگردان آمریکایی می‌تواند به سریال وست وینگ(سریال سیاسی) اشاره کرد که در چند فصل متفاوت از سال 1998 در چند فصل متفاوت پخش شده است. این فیلم، اولین تجربه سینمایی ولز با ستارگان سرشناس به شمار می‌رود. ایده این فیلم زمانی در ذهن جان ولز شکل گرفت که یکی از نزدیکانش از یک شرکت معتبر کامپیوتری اخراج شد .همان زمان بر اساس این رویداد و اتفاقات مشابه جان ولز سناریو را به نگارش درآورد اما در سال 2004 خبری از رکود اقتصادی نبود و ساخت فیلم محلی از اعراب نداشت. پس از فشار روزافزون به طبقه متوسط آمریکایی و رکود اقتصادی گسترده صاحب استودیو تصمیم به ساخت فیلم گرفتند .این فیلم تشریحی فوق‌العاده‌ای است از موقعیت آدمهایی که بعد از اخراج شدن از محل کارشان، غیر از دچار شدن به تراژدی هولناک فردی، به تراژدی روحی عمیق‌تری دچار می‌شوند، طبقه متوسط آمریکایی تقریباً نزدیک به صد سال است که به بیماری چرکی رکود اقتصادی دچار است که تصویر تبعات این پلشتی اقتصادی در دوره‌های مختلف در آینه سینِما خودی نشان داده است.

از فیلم‌های چاپلین گرفته تا کمدی «بعضی‌ها داغشو دوست دارند»(بیلی وایلدر) تا همین فیلم‌های اخیر مثل «سیندرلامن»(ران هاوارد) تأکید بر اهمیت ثبات اقتصادی دارند. در عوض تنها حفره‌ای که ایالات متحده از آن گزیده می‌شود آنهم در دوره‌های متناوب ده و یا پانزده ساله، موضوعات و مسایل اقتصادی است.

حفره اقتصاد در آمریکا

از فیلم‌ه‌ای چاپلین گرفته تا کمدی «بعضی‌ها داغشو دوست دارند»(بیلی وایلدر) تا همین فیلم‌های اخیر مثل «سیندرلامن»(ران هاوارد) تأکید بر اهمیت ثبات اقتصادی دارند. در عوض تنها حفره‌ای که ایالات متحده از آن گزیده می‌شود آنهم در دوره‌های متناوب ده و یا پانزده ساله، موضوعات و مسایل اقتصادی است، در این میان طبقه متوسط چه مصائبی بیشماری را تحمل می‌کنند و فیلم مردان کمپانی دقیقاً مثل فیلم سیندرلامن (ران هاوارد) فصلی از زندگی طبقه متوسط را ارئه می‌کند که اتفاقا بخش تیره و تار بخش تراژیک اقتصاد کاپیتالیستی سرمایه مبنا است. کارگردان فیلم مردان شرکت برای شخصی و انسانی کردن «تجربه بیکارشدن» فیلم، روی سه شخصیت تمرکز می‌کند که قبل از بیکار شدن درسطوح‌ مختلف مدیریتی و فروش شغل‌های خوب و درآمدهای بالایی دارند. تصویر این شرکت آمریکایی- نمادی از جایگاه قالب اقتصاد سرمایه محور - که سه کارمند عالی رتبه‌اش را اخراج می‌کند می‌توان به حوزه کوسه ها تشبیه نمود .که در آن نه وفاداری به کارمندان قدیمی مطرح است و نه عطوفت انسانی، تنها چیزی که مطرح است «سود اقتصادی» است. مردان شرکت از نظرسبک محتوایی تفاوتی ویژه ای با فیلم بالا در آسمان دارد اما دقیقا مثل همان فیلم تصویر غم انگیزی ارائه می‌کند. آنچه در تمامی این فیلم رنجور و سیاه است زندگی فردی و خانوادگی از زاویه اقتصاد خانواده است. هیچ‌وقت نمی‌توانم فراموش کنم در آن لحظه‌ای که متصدیان مربوطه، برق خانه جیم برادوک (راسل کرو ) را قطع کرده بودند و پس از این رویداد فرزندانش به او و استیصالی که در چشمانش بود می نگریستند و... چه لحظه تلخی...

در تمامی این قبیل آثار که با محوریت دراماتیک حول رکود اقتصادی فیلم ساخته می‌شود همواره پیام امیدوار کنندهای به تماشاگر القاء می‌شود منتها در فیلم غیر از این پیام امیدوار کننده اطلاعات دیگری به بیننده منتقل می‌شود. مشاغل انگلی مثل دادو ستد، اوراق بهادر، سفته فروشی، ارائه وام‌های با ربای فراوان و فراموش نمودن ارزش تولیدات متناسب با خواست مجازی جامعه، امنیت اقتصادی ایالات متحده را مثل یک حمله نظامی تهدید می‌کند. کارگردان جان ولز در مقام تهیه‌کننده با کارگردان‌هایی «تجربه گری» همچون جان واترز،تاد هینز رابرت آالتمن همکاری داشته است اما تجربه کارگردانی‌اش منحصر می‌شود به ساخت سریال‌های تلویزیونی،با این حال ساختار فرمی نخستین فیلم سینمایی وی به سریال هایی همچون ای آر- ER- و وست وینگ شباهت فراوانی دارد. مولفه اصلی کارگردان در سریال وست وینگ تأکید بر اصلیت و اولویت شخصیت نسبت به قصه است وفیلمساز می خواهد از تیپ‌های آشنا، نمونه‌ها و الگوهای آرمانی بسیار گل بهره برد از این رو سناریست – کارگردان نتوانسته درام حجیمی بر اساس یکی از این شخصیت‌ها بنویسد و اگر همگرایی این سه نفر در محتوای داستانی نبود نمی‌شد نام فیلم سینمایی بر آن گذاشت.

علیرضا پورصباغ

بخش سینما و تلویزیون تبیان