
آفات فلسفه خواندن در حوزه (2)

قسمت اول این مطلب را دراینجا بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
در بخش نخست این نوشتار پس از اشارهای به اهمیت و نیاز پرداختن به فلسفه در حوزه علمیه، برخی از مشکلات و آفات آن بررسی اجمالی شد. تک بُعدی شدن و اکتفا به فقه و اصول، نداشتن جامعیت علمی و عملی، افراط و تفریط در مخالفت با فلسفه و یا فلسفهزدگی از جمله آفاتی بود که بیان شد تا مبتلا به آن نشویم و اگر هستیم، اصلاح کنیم.
اکنون ادامه این مبحث:
4. توهم فیلسوف شدن با خواندن چند کتاب و به خاطر سپردن چند اصطلاح
ممکن است دیده باشید که شخصی به اتکاء مقداری که از علوم عقلی میâپداند، به راحتی منکر صحت احادیث زیادی شود، البته این رفتار را از یک عالم جامع نمیبینید؛
مثلا استاد بزرگ فلسفه در دوران معاصر یعنی علامه طباطبائی -که با هجرت به قم و آغاز تدریس فلسفه نقطهی عطفی در احیای دروس فلسفی در حوزههای علمیه بوده است و شاگردان ایشان پرچمداران علوم عقلی در حوزهاند- در تفسیر المیزان و جاهای دیگر چقدر با تعمق با روایات برخورد کرده است. حجت الاسلام قرائتی نقل می کند که روزی در مسیر راه به علامه طباطبائی(ره) برخوردم.
از ایشان خواستم مرا نصیحت کند.
ایشان فرمود: «بحار الانوار را زیاد مطالعه کنید و از روایت های آن ساده نگذرید.» (1)
استاد علی احمدی می گوید: وقتی دروس سطح را خدمت علامه طباطبائی تمام کردم، از ایشان پرسیدم: «فلسفه بخوانم یا نه؟» فرمودند:
«اگر می خواهی بخوانی [ تا جایی که] صاحب نظر شوی، بخوان؛ و اگر حوصله نداری و صرفاً می خواهی چند اصطلاح را یاد بگیری، نخوان.» (2)
همچنین یکی از اساتید معارف توحیدی نقل می کردند که مرحوم علامه طباطبایی می فرمود:
«من وقتی فلسفه می خواندم و مشغول اسفار ملاصدرا بودم اینطور تصور می کردم که اگر جناب ملاصدرا نیر تشریف بیاورند من آنچه را میفهمم که اکنون فهمیده بودم و دیگر چیزی در این زمینه نیست که نفهیمده باشم، اما چون خدمت «علامه قاضی» رسیدم دریافتم که هیچ نفهمیدم.» (3)
آیت الله مصباح یزدی میگویند:
«گروهى از روى خامى یا شاید خودخواهى فکر مىکنند که با خواندن همین کتب فلسفه رایج به هر سؤالى که مطرح شود مىتوان پاسخ داد و دیگر نیازى به تحقیقات بیشتر نیست. خیر، چنین نیست؛ مستشکلان نیز بشرند و از عقل برخوردارند.» (4)
5. نشناختن استعدادها
یکی از مشکلاتی که بسیاری از ما طلبهها در حوزه گرفتار آن هستیم و موجب هدر رفتن سرمایههای ما میشود، نشناختن استعدادهای ماست.
استاد مطهری درباره این مشکل در حوزه گفته است: «طلاب استعدادیابى نمىشوند و در نتیجه ممكن است كسى كه استعداد فقاهت یا فلسفه یا كلام یا ادبیات یا تاریخ یا تفسیر و غیره دارد، در غیر رشتهاى كه استعداد دارد بیفتد و استفاده كامل از وجودش نشود.
رشتههاى تحصیلى علوم دینیه اخیراً بسیار به محدودیت گراییده و همه رشتهها در فقاهت هضم شده و خود رشته فقه هم در مجرایى افتاده كه از صد سال پیش به این طرف از تكامل باز ایستاده است.» (5)
6. مشکلات نظام آموزشی
طلاب در نظام جاری حوزه علمیه با مشکلاتی مواجهاند که برخی بزرگان حوزه به آن پرداختهاند و ما متناسب به بحث خودمان به بعضی اشاره میکنیم:
الف. طلبه متناسب با زمانی که صرف تحصیل علوم رایج حوزوی میکند، نتیجه مطلوب را به دست نمیآورد و این موجب خستگی تدریجی او و کمانگیزه شدن نسبت به آموختن مباحثی چون فلسفه و کلام جدید میشود.
آیت الله مصباح یزدی میگوید:
«زمانى که براى آموختن دروس در حوزه صرف مىشود بیش از حد معقول است و مىتوان همین معلومات را با صرف وقت کمتر به دست آورد. روش معمول در حوزهها موجب تلف شدن عمر طلاب مىشود و به ازاى آن نتیجه مطلوب بهدست نمىآید.» (6)
ب. فلسفه جزء دروس اصلی نیست و مانند سایر دروس فرعی مورد بیمهری قرار میگیرد.
مهمترین دغدغه بسیاری از طلاب برای دروس جنبی سریع خواندن و نمره قبولی گرفتن است.
ج. برای فراگیری یک علم لازم است در ابتدا به مبانی معرفتشناسی و متدولوژی و روش تحقیق و مطالعه در آن علم پرداخته شود و از وضعیت آن رشته در سایر نقاط دنیا اطلاعاتی داشته باشد و این امری است که جایش در درسâپهای ما خالی است؛
فوقش یک استاد در اولین جلسه آن درس چند دقیقهای به آن بپردازد.
غالب ما طلبهها بدون پاسخ مناسب برای پرسشهایی از این دست وارد فلسفه میشویم که: چرا باید از فلسفه اسلامی شروع کرد؟ چرا باید فلسفه خواند؟
چرا در فلسفه اسلامی از احکام و مباحث وجودشناسی بحث میشود؟ فلسفه غرب چیست؟ چرا باید این کتاب فلسفی را بیاموزم؟ جایگاه این کتاب کجای تفکر فلسفه اسلامی است؟ در کنار آن چه اندیشهها و کتابهایی هست؟ مکاتب فلسفه اسلامی کدامها است و چرا ما از حکمت متعالیه شروع میکنیم؟ آموزش فلسفه با هدف کلی تحصیل در حوزه چه ارتباطی دارد؟ اگر این درس کاربرد اساسی در تحصیل حوزوی من ندارد، پس چرا باید برای آموزش و مطالعه آن وقت جدی گذاشت؟ و...
د. تدوین نشدن کتاب درسی مناسب برای آموزش فلسفه در حوزه:
با توجه به پرسشهای فوق لازم است کتاب درسی مناسب با اهداف آموزشی تدوین گردد که تاریخ، متدولوژی و مبنای فلسفه اسلامی و ارتباط آن با سایر علوم حوزوی را بیان کند و پرسشهای فوق و مانند آن را پاسخ دهد و با نظم و ترتیب مناسب به آموزش فلسفه بپردازد. علاوه بر این که با توجه به متن سخت بدایه الحکمة و نهایة الحکمة، بهتر است کتب فلسفی آموزشی دارای بیانی روانتر و متنی امروزیتر باشند و جامعیت مباحث با توجه به نحلههای مختلف فلسفی در آنها لحاظ شود تا طلاب رغبت لازم برای مطالعه این کتابها را داشته باشند. (7)
هـ. نبودن کرسیهای کافی برای تدریس سطوح مختلف فلسفه توسط اساتید مجرب و مدقق
7. ترسیدن از غول فلسفه
نباید از فلسفه، غول ترسناکى ساخت و مجامع آموزشى کشور را از آن دور کرد؛ هرچند فحول و بزرگانی چون امام (ره) و علامه طباطبایی (ره) و شاگردان ایشان از پرچمداران فلسفه در دوران ما هستند و شأن فیلسوف حقیقى ارائه اندیشه صحیح و مورد پذیرش عقلاست.
خصوصا اگر سنواتی از دوران تحصیلی طلبه گذشته باشد و در حدّ پاس کردن یک درس جنبی با آن برخورد نموده باشد، احساس نومیدی از موفقیت در فلسفه، گریبانگیر او خواهد شد. در حالی که میخوانیم «جهانگیرخان قشقایى در بزرگى عشق تحصیل به سرش افتاد و دنبال علم را گرفت تا آنجا كه استاد مسلّم فلسفه در اصفهان گردید.» (8)
پی نوشت ها:
(1) سایت صالحین
(2) همان
(3) همان
(4) مصاحبه آیت الله مصباح یزدی با همشهری خردنامه
(5) مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج24، ص490
(6) مصاحبه آیت الله مصباح یزدی با همشهری خردنامه
(7) همشهری ماه، فروردین 90
(8) مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج14، ص532 - خدمات متقابل اسلام و ایران، طبقه سى و یكم
تهیه و فرآوری : رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان