تبیان، دستیار زندگی
روانکاوی از آغاز پیدایش و در گذر بیش از صد سال همواره مورد نقد و بررسی جدی از طرف دیدگاه‌های علوم گوناگون از جمله فلسفه بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد فلسفی بر روانکاوی

در حاشیه انتشار کتاب درآمدی نو بر روانکاوی


روانکاوی از آغاز پیدایش و در گذر بیش از صد سال همواره مورد نقد و بررسی جدی از طرف دیدگاه‌های علوم گوناگون از جمله فلسفه بوده است.


درآمدی نو بر روانکاوی

مجتبی کیانی:* انتشار کتاب درآمدی نو بر روانکاوی: نظریه و درمان، به ترجمه آقای علیرضا طهماسب را در این روزها باید به فال نیک گرفت؛ چراکه پس از مدت‌ها کتابی خوب برای آشنایی مقدماتی و در عین حال نظام‌مند با یکی از چالش‌برانگیزترین عرصه‌های علمی شناخت ذهن و روان آدمی یعنی روانکاوی، به علاقه‌مندان عرضه شده است.

علاقه‌مندان به خوبی می‌توانند مفاهیم اساسی نظریه‌ها و سیر تحول آرای روانکاوانه را در کنار شیوه به‌کارگیری فنون و تکنیک‌های آن یکجا در این کتاب بیابند.

کتاب در بخش نظریه به پیدایش و تحول اندیشه‌های بنیادین و اصول نظری روانکاوی از آغاز تاکنون می‌پردازد و مدل‌های ذهن و خاستگاه‌های دنیای درون را به عنوان چارچوبی مرجع پایه‌گذاری می‌کند، تا در چنین چارچوبی عملکرد مکانیسم‌های دفاعی و فرآیندهای انتقال و انتقال متقابل را به دقت روشن کند.

با تکیه بر این رویکرد راه برای درکی عمیق از رویاها و نظام نمادین آنها نیز باز می‌شود. اما کتاب در بخش درمان، قصه‌ای تجربی‌تر دارد. هرکس یک‌بار به اتاق روانکاوی با تجربه رفته باشد، می‌داند که آنجا تجربه‌ای کاملا جدید را در یک ارتباط درمانی ویژه درک کرده است. تجربه‌ای که از همان لحظه آغازین ارزیابی اولیه از سوی روانکاو تا ادامه تمامی جلسات هفتگی از مواجهه با خویشتن پر است. ارمغانی که کمتر برای آدمی امکان‌پذیر است. روانکاو نیز تجربه‌ای مشابه دارد و معضلات بالینی پیش‌آمده را در هر جلسه با بینشی نافذ می‌نگرد و با صداقت و صراحت تلاش می‌کند تا با ارایه تفسیری روشن، مراجع را با معانی نهفته در افکار و احساسش مواجه کند.

این بخش کتاب، راهنما و هم‌یار خوبی برای روانکاو تازه‌کار خواهد بود. امروزه روانکاوی سهمی نسبتا عمده در کمک به حل مشکلات روان‌پزشکی در میان مراجعان به خود اختصاص داده است. روابط بین‌رشته‌ای این دو می‌تواند هم قابلیت‌های درمانی هر دو را تکمیل کرده و وسعت بخشد و هم در کنار هم، نظام‌های مکمل در پژوهش را فراهم آورد. چه بسیار مراجعانی که به‌جای آمد و شدهای پیاپی به کلینیک‌های روان‌پزشکی فقط کافی است جلساتی را با روانکاوی خبره بگذرانند تا به راحتی بر مشکلات‌شان فایق آیند.

روانکاوی از آغاز پیدایش و در گذر بیش از صد سال همواره مورد نقد و بررسی جدی از طرف دیدگاه‌های علوم گوناگون از جمله فلسفه بوده است. برخی فلاسفه علم، از رویکرد غیرتجربی و به‌زعم آنها ابطال‌ناپذیر نظریه‌های روانکاوی سخن گفته‌اند و حتی آن را شبه‌علم دانسته‌اند. اما توسعه نظرات در فلسفه علم معاصر نشان می‌دهد که روانکاوی نیز می‌تواند همچون دیگر برنامه‌های پژوهش علمی به پیشرفت خود ادامه دهد.

امروزه روانکاوی سهمی نسبتا عمده در کمک به حل مشکلات روان‌پزشکی در میان مراجعان به خود اختصاص داده است. روابط بین‌رشته‌ای این دو می‌تواند هم قابلیت‌های درمانی هر دو را تکمیل کرده و وسعت بخشد و هم در کنار هم، نظام‌های مکمل در پژوهش را فراهم آورد

از نگاهی دیگر نیز روانکاوی تفاوت چندانی با دیگر پارادایم‌های علوم انسانی نداشته و با گذشت زمان تقریبا به دوره علمی عادی رسیده است. گرچه جنبه‌های تفسیری هرمنوتیکی روانکاوی ابهامات بیشتری را بر جا می‌گذارد؛ اما در عوض امکان توسعه و بالندگی بیشتری را نیز به آن می‌بخشد. نقدی که امروزه بیش از نقدهای روش‌شناختی فلسفه علم بر روانکاوی اهمیت دارد، نقد متفکران پست‌مدرنی چون میشل فوکو است که بر ماهیت روابط قدرت/دانش در گفتمان روانکاوی حاکم است. روانکاوی نیز همچون روان‌پزشکی نوعی گفتمان قدرت و تسلط است. تسلطی که به وضوح در رابطه نابرابر روانکاو/ مراجع دیده می‌شود، آنجایی که مراجع همیشه محکوم تفسیر روانکاو است. در اینجا آنچه مهم است نگاهی انتقادی به گفتمان روانکاوی از دیدگاه مفهوم انسان مدرن است. انسانی سوژه شده که زاییده عصر مدرنیته است. تبارشناسی مفاهیم روانکاوانه از بدو تولد این مفاهیم تاکنون در کنار دیرینه‌شناسی مفاهیم آشنایی چون نفس و روان در طول تاریخ اندیشه راه را بر چنین نگاهی انتقادی باز می‌کند.

روانکاوی را امروز باید در پی مرگ سوژه مدرن بازخوانی کرد. با این وجود و ضمن پذیرش چنین نقدهایی باز هم می‌توان دید هرکس که چند زمانی را در اتاق روانکاوی کارآزموده بگذراند، تجربه‌ای یکتا از خودشناسی خواهد یافت که برایش بس مغتنم خواهد بود. خودفریبی‌ها کنار می‌رود و حقیقت افکار و احساسات نهان، روشن می‌شود. فرد تلاش می‌کند تا با تفسیر آنچه می‌بیند بینش و بصیرتی نو بیابد. به هرکس که بخواهد با یکی از هیجان‌برانگیزترین تلاش‌های بشری برای شناخت ذهن و روان آدمی در عصر ما آشنا شود و به کمک آن در دریای درون خویش فرو رود و با مروارید بینشی نو بازگردد .

پی نوشت:

*عضو هیات علمی دانشگاه تهران

بخش کتاب وکتاب خوانی تبیان


منبع:روزنامه شرق