پدر و دختر در زندان بانكوك
مجموعه «در جستجوی پدر» محصول كشور استرالیا از شبكه 2 سیما در حال پخش است
تماشاگران استرالیایی در آن زمان استقبال خوبی از این مجموعه كردند و نتیجهاش آن شد كه كشورهای بزرگ جهان (همچون آمریكا، فرانسه، ایتالیا، آلمان و انگلستان) هم آن را برای پخش از شبكههای تلویزیونی خود خریداری كردند. این مجموعه (كه نام اصلی آن بانكوك هیلتون است) همچنین باعث مطرح شدن نیكول كیدمن به عنوان یك بازیگر جوان بااستعداد نیز شد و راه را برای حضور او در پروژههای بیشتر سینمایی هموار كرد. طرح اصلی قصه مجموعه متعلق به خود كن كامرون و یكی از همكارانش تری هایز است. هایز كار نگارش فیلمنامه این درام خانوادگی 270 دقیقهای را انجام داد.
صنعت تلویزیون در كنار سنت مجموعهسازی طولانی (كه حداقل شامل یك فصل 13 اپیزودی میشود) و فیلمهای سینمایی تلویزیونی (كه معمولا با حضور فیلمسازان و بازیگران سرشناس سینما تولید میشود) دستاندركار تولید مجموعههای 3 تا 4 قسمتی هم هست كه از آنها به عنوان مینی سری (نیمه مجموعه) اسم میبرند. در جستجوی پدر هم یكی از این مینیسریها است كه قصه خود را در یك طول زمانی محدود و كوتاه ـ معمولا كمتر از 6 ساعت ـ تعریف میكنند و قرار نیست دنبالهای هم به همراه داشته باشند. صنعت تلویزیون استرالیا به دلیل شرایط فرهنگی و اقلیمی، هر سال تعداد زیادی مینی سری تهیه میكند و برخلاف صنعت تلویزیون آمریكا (كه معمولا مجموعههایی طولانی و چندفصلی تهیه میكند) با تماشاگرانی روبهروست كه طرفدار این جور مجموعههای محدود و جمع و جور هستند.
نام مستعار برای زندان خیالی
در جستجوی پدر در 3 قسمت در استرالیا به روی آنتن رفت. كندی میلر، تهیهكننده آن از تولیدكنندگان مهم و عمده مجموعههای موفق تلویزیونی در این كشور است و به گفته تحلیلگران تلویزیونی امضای او در پای هر كار تلویزیونی، به معنی موفقیت آن مجموعه و پرمخاطب بودنش است. زمانی كه كن كامرون كارگردان در جستجوی پدر طرح خود را به او ارائه كرد، وی آن را پسندید و گفت قصد تولید مجموعهای را دارد كه به علیرغم كوتاه بودنش، در بین عموم تماشاگران تلویزیونی محبوبیت زیادی كسب كند. نام اصلی مجموعه در دل قصه آن توضیح داده میشود و اسم مستعار زندان خیالی بانكوك است كه شخصیت اصلی قصه در آنجا زندانی است. قصه مجموعه در زمان حال آغاز میشود و با روایت هال استانتون (با بازی دنهولم الیوت) همراه است كه سوار بر كشتی بانكوك را ترك میكند. او توضیح میدهد كه سالهاست در سفر است و این مساله از زمانی شروع شد كه یك حادثه بد در زندانی در ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. به دنبال این توضیحات است كه قصه اصلی شروع میشود و تماشاگران به دهه 60 میلادی شهر سیدنی میروند. استانتون یك وكیل است كه با نام گراهام گرین مشغول كار و فعالیت است.
او به كاترین فالكنر (با بازی جودی موریس) دل میبندد و نامزد میشوند. كاترین دختر یك خانواده مرفه با روحی درهم شكسته است كه در عمارت بزرگ و متروكه خانوادگی زندگی میكند. بزودی هویت جعلی هال رو میشود. او در دوران جنگ به گروهی از همرزمان خود به شكل بدی خیانت كرد و این در زمانی بود كه آنها قصد فرار داشتند. افشای این موضوع در نزد زندانبانان ژاپنی باعث تشكیل دادگاه نظامی برای آنها میشود. با آن كه هدف هال از افشای این موضوع حمایت از بقیه زندانیها و جلوگیری از قتل آنها بود، ولی اقدام او خیانت قلمداد میشود و شرم مربوط به این مساله دیگر هیچ وقت گریبان او را رها نمیكند. خانواده كاترین هال را طرد میكنند و او دوباره راهی سفر میشود. كاترین دختری به دنیا میآورد. دختر او كاترینا در همان محدوده بزرگ میشود و همیشه به خاطر این كه دختر هال است با تحقیر روبهرو میشود. كاترینای جوان (با بازی نیكول كیدمن) پس از مرگ مادر و به ارث بردن مایملك خانوادگی، راهی سیدنی میشود. در آنجا میفهمد برخلاف گفتههای مادرش، پدرش زنده است. پس راهی لندن میشود تا او را پیدا كند. به دنبال وقوع یك سری حادثه، كاترینا زندانی میشود. این زندان همان زندانی است كه 40 سال قبل پدرش در آنجا دوران محكومیت خود را میگذراند. هال كه كاترینا را پیدا كرده تصمیم میگیرد وی را نجات دهد. بزودی هر دوی آنها میفهمند برای نجات زندگی كاترینا، فقط باید به توانایی و امكانات خود تكیه كنند.
نسخه اصلی، نسخه تحریفشده
تماشاگران در جستجوی پدر از اتفاقات و ماجراجوییهای قصه آن استقبال خوبی كردند و این در حالی بود كه برخی از منتقدان تلویزیونی به شباهتهای غیرعمدی آن با 2 مجموعه پربیننده دیگر كشور اشاره میكردند. اما پس از پخش موفقیتآمیز مجموعه، نام «بانكوك هیلتون» از سوی رسانههای گروهی برای هر زندانی كه در بانكوك بود، مورد استفاده قرار گرفت. این مجموعه اولین بار در سال 1991 در آمریكا و انگلستان به روی آنتن رفت و این زمانی بود كه كیدمن بازیگر اصلی آن در آمریكا فیلمهای «روزهای تندر» و «بیلی بتگیت» را بازی كرده و به عنوان یك بازیگر سرشناس در این كشور شناخته شده بود. نكته جالب اینكه مجموعه در كشورهایی مثل روسیه و اروپای شرقی با طول زمانی 90 دقیقه (یكسوم زمان اصلی مجموعه) به روی آنتن رفت. كوتاه كردن مجموعه تا این اندازه باعث شد تا منتقدان بگویند این نسخه نمایش داده شده نسخه تحریف شدهای از مجموعه است. نسخه دیویدی مجموعه در سال 2005 در استرالیا پخش شد. این نسخه نتوانست رضایت خاطر دوستداران مجموعه را فراهم كند زیرا به صورت واید اسكرین پخش شده بود. در این حالت، بالا و پایین تمام صحنههای مجموعه حذف شده بود و تماشاگران نمیتوانستند تصاویر را به صورت كامل ببینند. این موضوع باعث اعتراض كارگردان مجموعه به پخشكنندگان نسخه دیویدی شد. اما از آنجا كه در جستجوی پدر به آن شكل توزیع شده بود، نمیشد كار تازهای بر روی آن انجام داد.
همكاری با این مجموعه دومین جایزه بهترین بازیگر زن مراسم جوایز انستیتو فیلم استرالیا را برای دومین سال متوالی نصیب كیدمن کرد. سال قبل از آن هم او همین جایزه را برای بازی در مینی سری «ویتنام» گرفت
نباید به قصه آب بست
كن كامرون در ارتباط با ساخت مجموعه درام خود میگوید: «یك طرح كلی درباره دختر جوانی داشتم كه در جستجوی پدری است كه تا قبل از این به او گفته شده بود، مرده است. به جز این شخصیت محوری، با شخصیت مهم دیگری سروكار داشتم كه گذشتهای به ظاهر ننگین دارد و برای فرار از آن، مجبور به تغییر هویت است. احساس میكردم قرار گرفتن این دو در كنار هم میتواند تنش و چالش دراماتیك خوبی فراهم كند و باعث خلق مجموعهای تماشایی شود. طرح را با تری هایز در میان گذاشتم، كسی كه در كار نگارش فیلمنامههای پرتنش تلویزیونی توانایی بالایی دارد. او بلافاصله مجذوب این طرح شد و گفت میتوان از دل آن یك فیلمنامه خیلی خوب بیرون كشید. اولین چیزی كه به آن اشاره كرد، این بود كه چنین قصهای نمیتواند برای یك مجموعه 13 قسمتی خوب باشد و باید تمام ماجراهای آن را در یك مینیسری جمع و جور كرد. به اعتقاد او، آب بستن به فیلمنامه و كشدادن بیدلیل قصه و ماجراها، لطمهای بزرگ و جبرانناپذیر به طرح جذاب اصلی قصه میزد و آن جذابیت را از بین میبرد. ما نمیخواستیم كیفیت را فدای كمیت كنیم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم قصه را در 3 اپیزود ببندیم. استقبال تماشاگران از مجموعه نشان داد كه راه درستی را انتخاب كردهایم و قصه این مجموعه، ظرفیت یك كار طولانیتر را نداشت.» كامرون فعالیت هنری را از سال 1974 شروع كرده بود و هنگام ساخت در جستجوی پدر در سال 1989 به اندازه كافی تجربیات خوب كاری به دست آورده بود كه بتواند یك مجموعه جمع و جور و مخاطبپسند ارائه دهد. او برای ایفای نقش كاترینا به دنبال بازیگر جوانی بود كه بتواند حس همراهی بیننده را برانگیزد. به همین دلیل وی نیكول كیدمن را انتخاب كرد كه از سوی منتقدان استرالیایی به عنوان بازیگری مطرح شده بود كه توانایی بالای بازیگری دارد و میتواند نقشهای درام را با ظرافت خوبی بازی كند.
كیدمن زمانی جلوی دوربین این مجموعه قرار گرفت كه 6 سال از حضورش در دنیای تلویزیون میگذشت و در بیشاز 10”‰مجموعه موفق ایفای نقش كرده بود. او در آن زمان تازه از بازی در فیلم سینمایی تحسین شده «مرگ آرام» (به كارگردانی فیلیپ نویس كه در آن زمان یكی از فیلمسازان مطرح و غیرمتعارف كشورش بود و كمی بعد برای ادامه كار راهی آمریكا و اروپا شد) فارغ شده بود. منتقدان سینمایی در كنار تحسین هنر كارگردانی نویس، به بازیهای خوب و یكدست كیدمن و سام نیل نیز اشاره كرده و گفته بودند آنها جزو بهترین بازیگران جوان كشور با آیندهای درخشان هستند.
كاترینا تسلیم نمیشود
نیكول كیدمن كه در جستجوی پدر آخرین كار تلویزیونی او به شمار میرود و پس از آن با اقامت در آمریكا و ازدواج با تام كروز فقط در فیلمهای سینمایی به ایفای نقش پرداخت، در ارتباط با ایفای نقش كاترینا در این مجموعه میگوید: «تازه از موفقیت فیلم سینمایی «مرگ آرام» و تشویقهای منتقدان فارغ شده بودم كه پیشنهاد بازی در این فیلم را دریافت كردم. شخصیتپردازی قوی و خوبی داشت و مهمترین نكته این بود كه یك زن جوان شخصیت محوری قصه است و با یك سری چالش جدی اجتماعی و فرهنگی روبهرو میشود. تا قبل از آن در عموم مجموعههایی كه یك زن شخصیت مركزی ماجراها بود، با كسانی سروكار داشتیم كه سرگرم انجام كارهای خانه هستند و درگیر ماجراهای خانوادگی و دلدادگی میشوند. اما كاترینا با آنها فرقهای زیادی داشت. او جوانی فعال و پرتحرك بود كه میخواست در محیط اجتماعی پیرامون خود تغییراتی به وجود بیاورد و به همین دلیل با مشكلات و سختیهای زیادی روبهرو میشود. بعضی وقتها احساس میكنیم او دیگر خسته شده و قصد تسلیم شدن دارد. ولی این اتفاق نمیافتد. هم برای تلویزیون استرالیا و هم برای من، این نقش و این مجموعه یك كار تازه، بدیع و غیرمتعارف بود كه با استانداردهای معمول آن زمان تلویزیون، تفاوتهای خیلی زیادی داشت. با آن كه به خودم قول داده بودم دیگر فقط در فیلمهای سینمایی بازی كنم، ولی جذابیتهای نقش و خود مجموعه به قدری زیاد بود كه تصمیم گرفتم قولم را بشكنم و با این پروژه همكاری كنم.» همكاری با این مجموعه دومین جایزه بهترین بازیگر زن مراسم جوایز انستیتو فیلم استرالیا را برای دومین سال متوالی نصیب كیدمن میكند. سال قبل از آن هم او همین جایزه را برای بازی در یك مینی سری جنگی به نام «ویتنام» گرفت. این بازیگر سالها پس از دوری از رسانه تلویزیون، مدتی قبل با بازی در فیلم سینمایی تلویزیونی «همینگوی و گلهورن» دوباره به خانه قدیمیاش برگشت. در قصه فیلم (كه توسط فیلیپ كافمن كارگردانی شده) او نقش مارتا گلهورن خبرنگار سرشناس جنگی دوران جنگ جهانی دوم را به عهده دارد كه الهامبخش ارنست همینگوی نویسنده برای نگارش چند كتاب (و از جمله زنگها برای كه به صدا درمیآید) میشود.
كن كامرون، كارگردان در جستجوی پدر تا به حال بیش از 35 فیلم سینمایی تلویزیونی، مجموعههای موفق دنبالهدار و مینی سری را برای تلویزیون استرالیا ساخته است. او در تمام این سالها در سرزمین مادری خود مانده و حاضر به كار در كشورهای دیگر نشده است. با وجود موفقیت تعداد زیادی از كارهایی كه داشته، هنوز هم در جستجوی پدر را جزو بهترین كارهای خود میداند. اظهارنظر منتقدان تلویزیونی كه این مجموعه را انقلابی در كار مجموعهسازی تلویزیونی در هر دو زمینه تكنیكی و محتوا ارزیابی كردند، بشدت به مذاق او خوشآمد. به اعتقاد منتقدان، فضا و حال و هوای در جستجوی پدر، امروزی است و هیچ وقت بوی كهنگی نمیدهد. آنها این نكته را به دلیل حضور كامرون در پشت دوربین مجموعه میدانند. به گفته آنها، كامرون با ساخت این مجموعه نشان داد بسیار جلوتر از زمان خود حركت میكند و براحتی لقب یك كارگردان پیشرو را میگیرد.
منبع:جام جم / مووی مو (استرالیا) / مترجم: كیكاووس زیاری