
پنجرههایی به سوی نیاز

سید جواد هاشمی چهره شناحته شدهایست که شاید بیشتر او را در عرصه سینما دیدهایم. اما وی سابقه طولانیای نیز در تئاتر دارد و این روزها برای بارچندم نمایش «پنجره فولاد» که نمایشنامه آن را مهدی متوسلی نوشته است با بازی اکبر عبدی در کنار دیگرانی چون محمود فرهنگ، محمود راسخفر و عطیه غبیشاوی در فرهنگسرای خاوران به اجرا درآورده است. «پنجره فولاد» را با موفقیت خیرهکنندهاش در ویژه جشنواره تئاتر رضوی میشناسیم نمایشی بعد از جشنواره با به روی صحنه رفتن در تالار اصلی تئاتر شهر خیل مشتاقان و دوستداران تئاتر مذهبی را به سوی خود جلب کرد. مهدی متوسلی با نگاهی عمیق بر باورها و فرهنگ مردمی و ریشههای عمیق آنها در باورهای مردمی نمایشی را به آماده کرده است که محور اصلی آن جانبازان و نوع نگاه به این دسته از افراد جامعه در کنار حرم امام رضا (ع) و واقعه تاسف بار (انفجار در حرم رضوی) بار تراژدی کار را افزایش داده است. اما نباید فراموش کرد که اثر در مجموع روایتی کمیک دارد و مهدی توسلی برای بازگو کردن مفاهیم خود آنها را با زبان طنز به مخاطب خود القاء میکند. نمایش از دو بخش کمدی و تراژدی تشکیل شدهاست که باعث شده نمایش دائما در اوج و فرود باشد در صحنهای طنز غالب داستان است و با دیالوگهایی به زبان ساده با مخاطب ارتباط برقار میکند و درصحنهای دیگر برای حرف اصلی تم تراِژیک نمایش خود را نشان میدهد و مخاطب را غرق فکر میکند.
بازی پخته اکبر عبدی در شروع نمایش، شیرین و دوست داشتنی آغاز میشود تا در ابتدا تماشاچی با بار تراژدیک اثر که در صحنه پایانی داستان – که نقطه اوج کار به حساب میآید – مواجه نشود، شادی و نشاط عنصر اصلی کار برای همراهی تماشاچی انتخاب شده است که با بازیهای موثر نقش خود را به خوبی ایفا کرده است و مخاطب سیر داستان را پا به پای آنچه نمایشنامهنویس میخواهد دنبال میکند. تا آنان را به سمت و سوی بار تراژیک و غمبار کار سوق دهد.

داستان لایه آشکار بسیار سادهای دارد. فضای ملکوتی بارگاه امام رضا(ع) ،حضور دوستداران آن حضرت در پشت پنجره فولاد تصویری است از محور نمایش که در آن تشییع جنازهای تجسم مییابد و فضای ذهنی تماشاگر را میسازد. زنده شدن مردهای که از پشت پنجره فولاد بیرون میآید با بازی کمیک و تاثیرگذار اکبر عبدی وارد فضایی دیگر میشود و شادی جای غم و اندوه و خیرت را پر میکند. شخصیتهای نمایش بر مبنای نیازی (کاملا متفاوت) به پابوس امام رضا(ع) آمدهاند و هر یک با توجه به ذهنیتی که ازامام هشتم دارند، درصدد رفع نیاز خویشند. مادری که فرزند معلولش را به پنجره فولاد بسته، پیرمرد یزدی که در پی خوردن غذای حضرتی است، خادمی که تمام وجودش را خدمت در بارگاه امام رضا(ع) پر کرده است جانبازی که حرم امام رضا (ع) را آخرین سر پناه خویش می پندارد و از بازگشت به آسایشگاه جانبازان طفره میرود و در نهایت شخصیت اصلی و محوری داستان به نام ابراهیم که دیدگاه سطحی آن در طول نمایش به باوری عمیق تبدیل میشود تا فرجام داستان و نکته کلیدی آن در وی خلاصه شود.
مهدی توسلی برای هر یک از کاراکترهای خود مسیری تغییر یافته را میسازد که در پشت پنجره فولاد به دگرگونی میانجامد. شخصیت اکبر عبدی که جانبازی شیمیایی است، کودک معلول با تقاضای مادر به شفاعت، به فرجامی جزء شهادت در واقعه انفجار بمب در حرم نمیرسند. همه چیز در نمایش پنجره فولاد ساده اما تاثیرگذار است. سادگی روایت و سادگی شخصیت هاو... از عوامل موثری است که مخاطبان را شیفته و به راحتی هم کلام میکند تا در نهایت سادگی حرف خود را گفته باشد و با پایانی غم باز از واقعه غمناک کادر نمایش بسته میشود. تا طعم شیرینی توام با تلخی حقیقتی غیرقابل انکار همراه شود. سیدجواد هاشمی در زمینه تئاتر بیشتر در عرصه تئاتر مذهبی فعالیت داشته و اکثرا هم کارهایی که خود نوشته است را کارگردانی کرده که الهام گرفته از متون تاریخی مذهبی بودهاست. نمایش پنجره فولاد با کارگردانی او را باید از جمله تئاتر های به یاد ماندنی دانست که بارها و بارها بر روی صحنه نمایش اجرا شده است .

یکی از ویژگیهای های او را باید در تمرین دادن تعداد زیادی بازیگر در این نمایش دانست که امری چشمگیر محسوب می شود.بیش از سی بازیگر در صحنه ایفای نقش میکنند و ذره ای اشتباه در بازی ها رخ نمی دهد. طراحی صحنه از دیگر نکات جذاب نمایش پنجره فولاد است طرحی از مرقد، بارگاه و در نهایت تصویری از گنبد طلایی. نور پردازی نیز با دقت بالا کمک ایجاد فضایی روحانی میکند که البته فضای باز فرهنگسرا کمی کار را برای تیم نورپردازی سخت می کند.شاید تنها ایراد نمایش را بتوان در صدا دانست به طوری که شرایط محیطی باعث میشود در بعضی صحنهها مخاطبانی که در ردیفهای انتهایی نشستهاند صدای بازیگرها را به وضوح نشنوند.
ظهور امام رضا(ع) در صحنه پایانی که همراه با نور سبز در میان انبوهی از دودها بیرون میآید تاثیر چشمگیری در پایان بندی اثر داشت و باعث میشد نمایش با حالتی معنوی پایان بیابد و اثری دلنشین خلق کند.
بابک طالقانی بخش سینما و تلویزیون تبیان