تبیان، دستیار زندگی
یکی از مباحث مهم درعرفان عملی و مقامات العارفین توبه است. توبه گرچه در نظر مفسران، علمای علم اخلاق، متکلمان و محدثان از جایگاهی بلند و ارزشی والا برخوردار است اما عارفان توجهی خاص و عنایتی ویژه به آن مبذول داشته‌اند. سیری اجمالی در آثار مشایخ بزرگ به وضوح
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توبه و جایگاه بلند آن در عرفان


توبه را باب الابواب گویند، زیرا اول چیزی است که طالب سالک به سبب و وسیله آن چیز به مقام قرب حضرت خداوند وصول می‌یابد، توبه است.


توبه
یکی از مباحث مهم در عرفان عملی و مقامات العارفین توبه است. توبه گرچه در نظر مفسران، علمای علم اخلاق، متکلمان و محدثان از جایگاهی بلند و ارزشی والا برخوردار است اما عارفان توجهی خاص و عنایتی ویژه به آن مبذول داشته‌اند. سیری اجمالی در آثار مشایخ بزرگ به وضوح نشانگر این معنی است. از آثار ارزشمند آنان چنین بدست می‌آید که تقریبا همه این‌ها توبه را از مهم‌ترین مقام‌های سالک راه حق می‌دانسته‌اند. به عنوان نمونه در آثار مختلف پیر هرات از کشف الاسرار گرفته، منازل السائرین و صد میدان و... این مطلب با اهمیت خاصی طرح شده است. (1) محیی الدین عربی، چهره برجسته عرفان اسلامی باب مفصلی را در دایرة المعارف بزرگ خود(الفتوحات المکیه) (2) به این امر اختصاص داده است.

به هرحال، توبه یکی از مقامات العارفین است، قبل از شروع بحث، به توضیح معنای مقام و سلوک می‌پردازیم.

معنای سلوک و مقام

شیخ محمود شبستری در توضیح معنای سلوک و مقام چنین می‌فرماید: «سلوک سالک سفری معنوی است و در این سفر مراحلی قطع می‌کند و از منازلی می‌گذرد در هر مرحله مقامی است که سالک به آن در می‌آید و پس از اینکه در یک مقام به کمال رسید به مقام برتر می‌رود، مقام مرتبه‌ای از مراتب سلوک است که به سعی و کوشش و اراده و اختیار سالک بدست می‌آید. روا نباشد از مقام خود اندر گذرد بی آنکه حق آن مقام بگذارد. در جریان آمدن به این مقامات و گذار از آن‌ها آیینه دل سالک صفا می‌پذیرد و از جهان معنوی به او فیض‌ها می‌رسد... سالک در قدم اول به توبه متصف می‌گردد (3)

جرجانی می‌گوید: و در اصطلاح شرع پشیمانی از گناهان است و صوفیان می‌گویند: توبه رجوع به خدای تعالی است برای گشودن گره امتناع از قلب و برخاستن به تمام حقوق پروردگار

توبه اولین مقام و منزل عارفان

بی گمان، سالک راه حق برای وصول به سرمنزل مقصود باید منازل و مقاماتی را طی کند و توبه اولین مقام و منزل سالکان راه حق است. کسی که می‌خواهد به سوی او سیر کند باید روی از دنیا، خود و هرچه غیر اوست، برتابد و به اتمام وجود متوجه حق شود و این جز با انقلابی بزرگ از درون که دیو منیت و هواها و شهوتها را از تحت سیطره و سلطنت دل برافکند، ممکن نیست و این است که زمینه ساز اجابت دعوت خدا و استفاضه از فیض او و نخستین پله نردبانی است که آن سویش دریای بی کران وجود الهی است. و به بیانی دیگر: برای اینکه عارف واصل شود، باید مقامات و منازل بس دشواری را بپیماید و این پیمودن مراحل و مراتب منظمی دارد که نخستین آن‌ها توبه است; چرا که این حرکتی است که با فضل خدا آغاز شده، برای او و بسوی او و توام با عشق او است و برای اینکه راه این سیر صعودی هموار گردد، باید سالک طریق حق، آتش، در دل افکند و آن آتش شعله برکشد و شعله‌ها فروزان شود تا ریشه‌های گناه و آثار و تبعات غفلت‌ها، ترک اولی‌ها و... سوخته شود و دل شیفته شیدا را آماده حرکت به سوی او کند و این همان توبه است که البته پس از یقظه (4) و بیداری حاصل می‌شود. بنابراین، سالک الی الله قبل از هر چیز به توبه‌ای حقیقی بپردازد و تمام توان و تلاش خود را به منظور کمال آن مبذول دارد که توبه‌ای کامل و نصوح وار، زمینه ساز مقام بعدی.

توبه
توبه در نگاه عارفان

عزالدین کاشانی می‌گوید:«اساس جمله مقامات و مفتاح جمیع خیرات و اصل همه منازل و معاملات قلبی و قالبی، توبه است.» (5)

هجویری در کشف المحجوب می‌گوید: اول مقام سالکان طریق حق، توبه است. (6) دکتر سید محمد دامادی در کتاب «شرحی بر مقامات العارفین » می‌گوید:

توبه را باب الابواب گویند، زیرا اول چیزی است که طالب سالک به سبب و وسیله آن چیز به مقام قرب حضرت خداوند وصول می‌یابد، توبه است.» (7)

از موارد متعددی از کتاب مشارق الدر استفاده می‌شود که توبه مقام اول عارفان است. (8)

در مرصادالعباد می‌فرماید: «چون مرید به خدمت شیخ پیوست و... باید به بیست صفت موصوف باشد تا داد صحبت شیخ بتواند و سلوک این را ه به کمال او را دست دهد. اول مقام توبه است باید که توبه ای نصوح کند که بنای جمله اعمال بر این اصل خواهد بود و اگر این اساس به خلل باشد در نهایت کار خلل آن ظاهر شود و جمله باطل گردد و آن همه رنج‌ها حبط شود.» (9)

شبستری در گلشن راز می‌فرماید:

به توبه متصف گردد درآندم                               شود در اصطفاء ز اولاد آدم

مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی در رساله لقاءالله پس از بیانات سودمند و جامعی در اثبات لقاءالله یعنی امکان رسیدن به مقام بلند عرفانی و معنوی از طریق مجاهده، می‌فرماید: «آری بعد از این که مقصود معین شد آن وقت دامن همت به کمر بزند و بگوید:

دست از طلب ندارم تاکام من برآید                         یاجان رسد به جانان یاجان زتن برآید

توبه صحیحی از گذشته‌ها بکند...» (10)

عبدالرزاق کاشانی در شرح منازل السائرین پیر هرات می‌گوید: توبه بازگشت از مخالفت حکم حق است به موافقت او پس تا زمانی که مکلف حقیقت گناه را نشناسد و نداند که فعلی که از او صادر می‌شود مخالف حکم خدا است برای آن مکلف رجوع از گناه صحیح نیست

مفهوم توبه

راغب اصفهانی می‌گوید: «توبه ترک گناه به بهترین وجه است و آن رساترین شکل پوزش خواهی است زیرا اعتذار سه قسم است و قسم چهارمی ندارد:

1- اینکه پوزش خواه بگوید این کار را انجام نداده‌ام. (کار را از اساس منکر شود.)

2- بگوید آن را بدین دلیل انجام داده‌ام. (عذری برای کارش بتراشد.)

3- این کار را انجام داده‌ام و گناه کرده‌ام و از بن و بیخ آن را ترک می‌کنم.

توبه در اصطلاح عارفان:

الف: جرجانی می‌گوید: «... و در اصطلاح شرع پشیمانی از گناهان است و صوفیان می‌گویند: توبه رجوع به خدای تعالی است برای گشودن گره امتناع از قلب و برخاستن به تمام حقوق پروردگار.» (11)

ب: عبدالرزاق کاشانی در شرح منازل السائرین پیر هرات می‌گوید: «توبه بازگشت از مخالفت حکم حق است به موافقت او پس تا زمانی که مکلف حقیقت گناه را نشناسد و نداند که فعلی که از او صادر می‌شود مخالف حکم خدا است برای آن مکلف رجوع از گناه صحیح نیست » (12)

غزالی در احیاءالعلوم، نراقی در جامع السعادات و فیض در محجة البیضاء در تعریف توبه می‌فرمایند: «توبه عبارتست از سه امری که مترتب بر یکدیگرند و هر کدام علت دیگری است و آن سه عبارتند از: 1- علم به مضرات گناه و اینکه سبب دوری از حق تعالی می‌گردد.     2- ندم و پشیمانی.      3- تصمیم و اراده به عمل.

کیفیت ترتب این سه امر به این صورت است که آگاهی از گناه موجب حالت ندامت و پشیمانی از آن می‌گردد و هنگامی که به خوبی این ندامت بر انسان مستولی گردد تصمیم می‌گیرد گناهان گذشته راجبران کند و در زمان حال گناه نکند و تصمیم می‌گیرد در آینده نیز مرتکب گناه نگردد. (12)

پی نوشت ها:

1- نمونه‌هایی از گفتار خواجه عبدالله انصاری در تفسیر ارزشمند «کشف الاسرار» به مناسبت‌های مختلف ذکر می‌کنیم.

2- محیی الدین عربی، الفتوحات المکیه، (بیروت، داراحیاءالتراث العربی،بی تا)، ج 2،ص 139-144.

3-شیخ محمود شبستری،مجموعه آثار (تهران، کتابخانه طهوری، 1365) ص 24،25

4- معمولا «یقظة » قبل از توبه مطرح شده است و تاملی کوتاه در مسئله بیانگر صحت آن است - از جمله رجوع کنید به: خواجه عبدالله در منازل و صد میدان

5- عزالدین کاشانی، پیشین،ص 367

6و7- سید محمد دامادی،پیشین، ص 29،به نقل از هجویری،پیشین،ص 378

8- از جمله رجوع کنید به: صفحه‌های 148 و 150، مشارق الدرر، شرح قصیده تائیه ابن فارض، سعید فرغانی، (انتشارات فلسفه و عرفان اسلامی، 1398 ه )

9- نجم الدین رازی، پیشین، ص 257

10- لقاءالله، میرزا جواد ملکی تبریزی، با تعلیق سید احمد فهری، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1360

11- سید محمد دامادی، پیشین، ص 29، به نقل از جرجانی.

12- غزالی، پیشین، ج 4، ص 3

فرآوری: محمدی

 بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : سایت عرفان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.