آن 2570 نفر و این یک نفر!
بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد وقتی که گفت: آقاجان اگرخدا قبول کند جانباز 70% هستم و شما دعا کنید که این 30% را هم بدهیم و برویم.
این جملات عاشقانه را یکی از جانبازان قطع نخاعی در دیدار اخیر با رهبر معظم انقلاب بر زبان راند. در این دیدار ده ها نفر از جانبازان قطع نخاعی و نخاعی- گردنی بر روی ویلچر و تخت به نمایندگی از 2570 جانباز قطع نخاعی در حسینیه امام خمینی(ره) حاضر شدند تا با رهبر و مقتدایشان تجدید میثاق کنند و بگویند که رهبرا ما هنوز هستیم و باز هم حاضریم در دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و دستاوردهای دفاع مقدس تا آخرین قطره خون خود ایستادگی نماییم.
آنها آمدند با صدای بلند بگویند اگرچه پای حرکت نداریم اما روحمان و وجودمان انقلابی تر و مبارزتر از همیشه است و تا زنده ایم باز هم جانبازی خواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد، میراث خواران میراث ها و آرمان های انقلاب را بر باد دهند.
راستی جز این است که قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری؛ رهبری که خود جانباز است، قدر جانباز را می شناسد و می داند که جانبازی و ایثار و عشق بازی یعنی چه.
راستی چه زیبا و عارفانه رهبر جانباز با جانبازانی که اشک شوق دیدار با یار در چشمانشان حلقه زده بود، مصافحه و دیده بوسی و احوالپرسی و دلجویی می کردند.
راستی چه فرقی است بین آن 2570 انسان پاک و نیمه جان داده و بزرگمرد و این چند نفر حقیر و چند نفرهای گذشته و آینده که بویی از پاکی و انسانیت و مردانگی نبرده اند. این چند نفری که در سایه فداکاری ها و مبارزات و جانبازی ها و عشق بازی های آن ابرمردان روزگار، به جان و مال و عرض مردم ناجوانمردانه شبیخون زده اند و خواهند زد.
آیا مفهوم حقیقی پاکی و پاکدامنی را جز این است که بایستی در قاموس بلند و عارفانه این از خودگذشتگان و جان برکفان جستجو کرد، نه در میان فریادها و هیاهوهای سیاسی سیاسیون و سیاست بازان و مردم فریبان.
آنها آمدند با صدای بلند بگویند اگرچه پای حرکت نداریم اما روحمان و وجودمان انقلابی تر و مبارزتر از همیشه است و تا زنده ایم باز هم جانبازی خواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد، میراث خواران میراث ها و آرمان های انقلاب را بر باد ده
آیا این چند نفرهایی که دست خود را در جیب مردم نجیب ایران برده اند و حامیان و پشتیبانان آنان چگونه جرات خواهند کرد سرخود را بالا بگیرند و به روی آن 2570 انسان بزرگ و ملت شریف ایران نگاه کنند. اصولا چه پاسخی در پیشگاه شهیدان به خون خفته و خدای شهیدان خواهند داشت؟
آیا این چند نفرهایی که همواره تمام فکر و ذکرشان دست اندازی به بیت المال مسلمین بوده، از تماشای تصاویر و صحنه های تاریخی و به یادماندنی دیدار جانبازان با یار و مقتدایشان و زمزمه های عاشقانه شان با او، چیزی فهمیدند و درک کردند؟
آیا این چند نفرهایی که به همراه حامیان و مدافعانشان همه ذکر و ایمان و همت و جهاد و شعارشان فقط در کلمه اختلاس و زراندوزی خلاصه می شود، مفهوم شرم و حیا در مقابل اشکهای پاک ناشی از دردهای سی ساله و جانفرسای مردانی که فقط می توانند چشمان خود را به حرکت در آورند، درک می کنند؟
آیا آنهایی که دست و دامانشان به آن اختلاس عظیم آلوده است و یا در سایه مسئولیت و مدیریت ناکارآمد و ضعیفشان زمینه های اینگونه چپاول ها و خیانت ها و مفسده ها فراهم گردیده، نباید به احترام آن جانبازان و جان برکفانی که سالهاست صندلی چرخدارشان را ترک نکرده اند، صندلی ریاست نامیمون خود را ترک کرده و از شهیدان زنده و ملت شهیدپرورمان عذرخواهی کنند.
راستی آن ادعاهای پوچ و دروغین و فریبنده مدعیان خدمتگزاری و پاسداری از خون شهدا و میراث انقلاب و دفاع مقدس کجا و حماسه این 2570 وارث و شاهد زنده حقیقی وفاداری و ایثار و از خودگذشتگی کجا که باصلابت و ایمان کامل و بدون هیچ ادعایی بر صندلی های چرخدار خود تکیه داده و به نظاره میراث خواران و عهدشکنان و فرصت طلبان نشسته اند.
و کلام آخر اینکه باید ترسید از روزی که آه پرسوز و آتشین آن جانبازی که حتی یارای سخن گفتن هم ندارد، دامان ننگین اختلاسگران و مفسدان اقتصادی و یاران آنان را بگیرد و دودمانشان را بر باد دهد.
والسلام
فرآوری: رها رامی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع : وبلاگ محمد یزدی زاده