امام موسی صدر فقیه نواندیش 1

بسم الله الرحمن الرحیم
[
مواجهه فقهاء با اندیشه نوین سیاسی]
در یكصد سال اخیر- یعنی پس از مشروطیت- حوزه فقاهت در ایران و نجف با چالشهای زیادی مواجه شد؛ چنانكه معدودی از فقیهان نسبت به پارهای از مسائل مربوط به مدرنیته ادبار كرده یا فتوای تحریم درمورد آن صادر كردند؛ مثلا حق مشاركت زنان در انتخابات كه از دستاوردهای تجدد است، چیزی نبود كه مورد استقبال همه فقیهان قرار گیرد.
در هر صورت این تحولات برخی از فقیهان را به تأمل فرو برد و به جای فتوای تحریم، به دوبارهخوانی و بازفهمی متون دینی پرداختند و ظرفیت و عقلانیت فقه را به گونهای یافتند كه میتواند در میدان این چالش گام نهد.
از باب نمونه «مرحوم نائینی» با تألیف كتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» توانست با استناد به آیات و روایات، فلسفه سیاسی نوینی را پی بریزد و دستی بر سنت و دست دیگر بر تجدد قرار دهد و طرح آشتی افكند. از این رو «آخوند خراسانی» و «میرزای نائینی» اندیشه نوین سیاسی را جایگزین اندیشه سیاسی كلاسیك اسلامی كردند و با تأیید نظام مشروطه، عقلانیت فقه شیعی را تحولی بخشیدند.
[شهید صدر و تحول فقهی در چهارچوب سنت]
اندیشه تحولخواهی براساس نظام فقهی شیعی هرچند ابتدا با بیمهری برخی روبهرو شد اما به حوزهها راه یافت.
مرحوم «شهید سید محمدباقر صدر» در حوزه نجف با تدوین دو كتاب گرانسنگ «فلسفتنا» و «اقتصادنا» تفكر تازهای را در حوزه تفقه عرضه كرد و توانست یك معرفتشناسی جدید با نگارش حلقات اصول طرح كند.
البته هراسی كه امثال شهید صدر را در حوزه عراق فرا گرفته بود، گستردگی خطر ماركسیسم بود كه یك نوع تجددگرایی خارج از چهارچوب سنت را به همراه داشت.
فقیهی چون شهید صدر پذیرفته بود كه باید یك نوگرایی در حوزه معرفتی اسلام صورت گیرد اما نگرانی قضیه این بود كه مبادا سبك التقاطی و مبانی ماركسیستی در حوزه نواندیشی دینی نفوذ كند.
او میگوید: «حركت نواندیشی كه بر اساس غیردینی باشد و با ایدئولوژی غیراسلامی در پیوند قرار گیرد، ممكن نیست زیرا چنین حركتی نه قادر است تفسیر درست از اسلام ارائه دهد، نه میتواند قاطبه امت را به پذیرش دیدگاه خود در تفسیر اسلام وادار سازد.
اما اگر یك جنبش نوگرایی دینی بر پایه اسلام تكیه كند، پیوند استواری با مبادی و مبانی اسلام میان مردم داشته باشد و دین اسلام را حكومتی متبلور سازد كه مردم را به نیك وامیدارد و از كارهای زشت پرهیز میدارد، چنین حركتی میتواند بیشتر محافظهكاران و سنتگرایان را به نوگرایی كشانده و به تحرك و پویایی وادارد». (1)
روشن است كه آیت الله محمدباقر صدر به عنوان فقیه نواندیش پذیرفته است كه باید یك نوگرایی صورت گیرد كه البته هر حركت و تحولی در عرصه فقه و اجتهاد باید بر مبانی اسلام صورت پذیرد؛ كتاب، سنت، اجماع و عقل.
نگاه امثال شهید صدر به عقل به عنوان یك منبع اجتهادی، نگاه جدیدی است. او میگوید: «آنچه دلیل عقلی نامیده میشود و مجتهدان و محدثان درباره آن در این خصوص كه آیا عمل بدان رواست یا نه اختلاف كردهاند ما هر چند ایمان داریم كه عمل بدین دلیل جایز است؛ اما حتی حكمی واحد نیافتهایم كه اثبات آن بر دلیل عقل بدین معنا توقف داشته باشد بلكه هر آنچه به دلیل عقل ثابت شود، در همان زمان به كتاب یا سنت نیز ثابت است». (2)
[محورهای تحولâپگرایی فقهی]
همچنین امام موسیصدر نیز میان نواندیشان دینی و احیاگران اسلامی سده اخیر قرار دارد. ذهن و فكر در این مسیر حول دو محور است؛ نخست وحدت مسلمین و دیگر بازنگری در احكام اجتماعی شریعت و این دو از هم تفكیك ناپذیرند.
در اینجا به چند مسأله باید اشاره كرد:
نخست اینكه امام موسیصدر علاوه بر قرابت سببی و نسبیای كه با شهید محمدباقر صدر داشت، یك نوع قرابت فكری نیز با این فقیه برجسته داشته است.
دوم اینكه امام موسیصدر علاوه بر هوش و ذكاوت خانوادگی كه اجداد او از نوابغ علمی حوزهها بودند، از لحاظ مدارج علمی در مرحله بالای اجتهاد قرار داشت.
سوم اینكه سید موسی دو دهه از عمر خود را در حساسترین منطقه از جهان اسلام، یعنی لبنان و در دنیای سیاست و مرتبط با متفكران سیاسی سپری كرد و اندوختههای فراحوزوی كسب كرد.
مسائل دنیای اسلام و دنیای غرب را از نزدیك میشناخت و در عینیت جوامع اسلامی هوشمندانه حضور داشت. از این رو، از دغدغههای فكریاش تحقق وحدت در جهان اسلام بود. او این وحدت را نه فقط برای مبارزه با دشمنان اسلام بلكه تعالی و تكامل مسلمانان و كاهش اختلافاتشان میدانست.
[در بخش بعدی این نوشتار به نگاه نوگرایانه امام موسی صدر پرداخته میشود]
ادامه دارد...
پی نوشت:
(1) محمدباقر صدر، الاسلام یقود الحیاة، ص62
(2) محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص15
تنظیم و تنظیم: گروه حوزه علمیه تبیان ، رهنما
منبع: همشهری ماه، مقاله «امام موسی صدر اصلاح طلب فقهی»