دخالت حکومت در عبادت مردم!
در نهج البلاغه به حكومت داری سفارش شده است، و راجع به این كه حكومت اسلامی باید نماز و روزه و اعتقادات مردم را درست كند سخنی گفته نشده است، پس چرا حكومت در این مسأله دخالت می كند؟
پاسخ :

در پاسخ به ادعای مزبور ـ كه تعبیر دیگری از تفكیک دیانت و سیاست است ـ به ذكر آیه ای از قرآن كریم و گفتاری از نهج البلاغه بسنده می كنیم:
«الَّذِینَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ »[1] ؛(مؤمنان واقعی) كسانی هستند كه هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم (حكومت دادیم) نماز را برپا می دارند، و زكات را می دهند و امر به معروف و نهی از منكر می كنند، و پایان همه كارها از آنِ خداست» و نیز در این باره حضرت علی -علیه السلام- می فرماید: «اللهم أنك تعلم أنه لم یكن الذی كان منا منافسة فی سلطان و لا التماس شییء من فضول الحطام و لكن لنرد المعالم من دینك و تظهر الأصلاح فی بلادك فیأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطّلة من حدودك.»[2] «بارخدایا! تو می دانی كه آنچه ما به دنبال آن هستیم بخاطر علاقه به حكومت و رسیدن به مال و منال دنیا نیست بلكه بدان جهت است كه آثار و معالِم دین تو را به جامعه بازگردانیم و اصلاح را در شهرهای تو آشكار و برقرار نمایم تا بندگان ستمدیده تو امنیت یابند و حدود اجرا نشده تو به اجرا درآید».
یعنی تمام تلاش های آن حضرت برای احیای نشانه های دین و اصلاح بلاد و رفع ظلم و اقامه حدود معطّله بوده است. آن حضرت در جای دیگر فرمود: «بر عهده امام نیست مگر آنچه از اوامر الهی بر دوش می كشد، و بر وی نیست مگر ابلاغ و موعظه و نصیحت مردم و زنده كردن سنّت و اقامه حدود».[3]
امام علی(علیه السلام) در نامه ای به حاكمان شهرها، اوقات نمازهای پنج گانه (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء) را به طور دقیق تعین فرموده و توصیه می كند، نمازها را در اوقات معینه آن به جماعت بخوانید و رعایت حال ناتوان ها را در نماز جماعت داشته باشید.[4]
نهج البلاغه شریف تجلیگاه سیاست و دیانت است، از منظر امام علی(علیه السلام) حكومت وسیله ای است برای اقامه حق و احیای معالِم دین و اصلاح جامعه در پرتو ارزش های دینی، و الا حكومت ارزشی ندارد.[5]
در تكمیل پاسخ توجه به دو نكته ضروری است: الف) اسلام از حكومت و سیاست جدا نیست و تفكیك دیانت از سیاست در واقع جدا كردن اسلام از اسلام است، و اسلام بدون اسلام، تناقض آشكاری است.
ب) اهداف حكومت اسلامی عبارتند از: حاكمیت دین و قوانین الهی بر همه اجتماع، استقرار امنیت كامل، تعلیم و تربیت و رشد جامعه در جنبه های علمی و اخلاقی و اقامه عدل،... و در نهایت فراهم ساختن مقدمات بندگی خدا و سیر الی الله است.[6] لذا اصولا وظیفه اصلی حكومت دینی، تبلیغ و ترویج ارزشهای دینی است.
پی نوشت ها :
[1] . حج/41.
[2] . نهج البلاغه، صبحی الصالح، خطبه 131.
[3] . همان، خطبه 105.
[4] . همان، نامه 52.
[5] . ر.ک: همان، خطبه 164، نامه 27 و نامه 53 (فرمان امام علی(علیه السلام) به مالك اشتر).
[6] . ر.ک: حج/41، اعراف/157، نساء/58، ص/26، حدید/25، تحف العقول / 25، كنزالعمال، ج 10، ص 594 (دستورالعمل پیامبر اسلام به معاذ بن جبل، فرماندار یمن، پیام قرآن، ج 10، صص 39-35.
منبع : اندیشه قم
