تبیان، دستیار زندگی
در روز قیامت مجرمان را می‌بینی که در حالی با غل و زنجیر در یک سلسله ی طولانی به هم بسته شده اند، در عرصه ی محشر ظاهر می‌شوند. این غل و زنجیر، تجسم پیوندهای فکری و عملی این گناه کاران در دنیاست؛ زیرا آنان در دنیا دست به دست هم می‌دادند و همدیگر را در گسترش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان‌های تحول آفرین قرآن


در روز قیامت مجرمان را می‌بینی که در حالی با غل و زنجیر در یک سلسله ی طولانی به هم بسته شده اند، در عرصه ی محشر ظاهر می‌شوند. این غل و زنجیر، تجسم پیوندهای فکری و عملی این گناه کاران در دنیاست؛ زیرا آنان در دنیا دست به دست هم می‌دادند و همدیگر را در گسترش ظلم و فساد یاری می‌کردند. این ارتباط در قیامت به صورت زنجیرهایی مجسم می‌شوند که آنان را به یکدیگر مرتبط می‌کند.


فضیل بن عیاض
فرجام فضیل بن عیاض

«فضیل بن عیاض» از راهزنان و دزدان زبردستی بود که در اطراف سرخس، اموال کاروان‌ها را غارت می‌کرد و شنیدن نامش، لرزه بر اندام مردم می‌انداخت. روزی چشمش به دختری زیبا افتاد و عاشق و دلباخته‌ی او شد. پیش رفت و به او گفت: «امشب به خانه‌ی شما می‌آیم (منتظر باشید) . به پدر و مادر خود بگو اتاقی آماده کنند و نردبانی کنار دیوار بگذارند؛ چون من از دیوار بام وارد می‌شوم» .

وقتی دختر این خبر را به پدر و مادر خود رساند، آنان از ترس، آن چه را فضیل گفته بود، انجام دادند و با اندوه، از خدا می‌خواستند که شر فضیل را از آنان برطرف گرداند.

نیمه‌های شب، صدای پای فضیل از روی بام به گوش رسید. ناگهان فضیل در آن دل شب، صدای تلاوت قرآن را شنید که کسی این آیه‌ی کریمه را می‌خواند:

ألم یأن للذین امنوا أن تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق

آیا گاه آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان (ظاهری) در برابر ذکر خدا و آن چه از حق نازل شده است، خاشع گردد و به دل توجه کنند؟ (1)

خداوند پس از انذارهای کوبنده و هشدارهای بیدارگر در آیات گذشته و بیان سرنوشت دردناک منافقان و کافران در قیامت، در این آیه می‌فرماید: آیا گاه آن نرسیده است که دل‌های افراد با ایمان در برابر ذکر خدا و آن چه از جانب خدا نازل شده است، خاشع شود و آنان با کنار زدن پرده‌های غفلت، خود را در اختیار معشوق حقیقی قرار دهند

چون این آیه به گوش فضیل رسید، به یک باره پرده ی شهوت و غفلت را کنار زد و دیده ی باطنش باز شد و دانست، آن چه را باید بداند! آن گاه متوجه درگاه الهی شد و بی اختیار فریاد کرد: ای پروردگار من! آری، گاه آن رسیده است. اکنون وقت آن است که قلب‌ها خاشع و نرم شوند. همان جا توبه کرد و از وصال دختر چشم پوشید. فضیل بعد از توبه کردن و توجه به خدا، به مقام والایی در کمال اخلاقی رسید. او از جمله ی عارفان بزرگ آن عصر به حساب می‌آید و شاگردانی نیز تربیت کرده است. (2) فضیل در پایان عمر، در شهر مکه و در جوار کعبه می‌زیست و سرانجام نیز در روز عاشورا در شهر مکه درگذشت.

قصه
تفسیر آیه

خداوند پس از انذارهای کوبنده و هشدارهای بیدارگر در آیات گذشته و بیان سرنوشت دردناک منافقان و کافران در قیامت، در این آیه می‌فرماید: آیا گاه آن نرسیده است که دل‌های افراد با ایمان در برابر ذکر خدا و آن چه از جانب خدا نازل شده است، خاشع شود و آنان با کنار زدن پرده‌های غفلت، خود را در اختیار معشوق حقیقی قرار دهند.

این آیه یک سال پس از هجرت، درباره ی منافقان نازل شده است. ماجرا به این قرار است که منافقان روزی از سلمان فارسی پرسیدند: از آن چه در تورات است، برای ما سخن بگو؛ زیرا در تورات، مسایل شگفت انگیزی است (و به این وسیله می‌خواستند نسبت به قرآن بی اعتنایی کنند) . در این هنگام، آیات آغازین سوره ی یوسف نازل شد و سلمان به آن‌ها گفت: این قرآن «احسن القصص» و بهترین سرگذشت‌ها است و برای شما از غیر آن خاضع تر است. آنان پس از مدتی باز نزد سلمان آمدند و همان تقاضا را تکرار کردند. در این هنگام این آیه نازل شد:

الله نزل أحسن الحدیث کتابا متشابها مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم

خداوند بهترین سخن را نازل کرده است؛ کتابی که آیاتش (از نظر لطف و زیبایی معنا) همانند یکدیگر است، آیاتی مکرر دارد (اما تکراری شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش، بر اندام کسانی که در برابر پروردگارشان خاشعند، لرزه می‌افتد) (3)

آنان باز مدتی از تکرار این پرسش خودداری کردند، ولی برای بار سوم پیش سلمان آمدند و همان درخواست را تکرار کردند. در این هنگام آیه ی مورد بحث نازل شد: «و آنان را مؤاخذه کرده که آیا گاه آن نرسیده است که در برابر نام خدا خشوع کنید و از این سخنان دست بردارید» . (4)

به جای لباس، بدن‌های گناه کاران را از نوعی ماده ی سیاه رنگ، بدبو و قابل اشتعال می‌پوشانند؛ لباسی که هم زشت و بدمنظر است و هم بدبو و قابل سوختن و شعله ور شدن نیز است. بدین ترتیب، این لباس بدترین تن پوش محسوب می‌شود؛ زیرا لباس را برای آن می‌پوشند که زینت باشد و انسان را از گرما و سرما حفظ کند، در حالی که این لباس به عکس همه ی لباس‌ها زشت، سوزاننده و متعفن است

پیام‌ها

1- زنان و دختران مسلمان باید خود را از نامحرم بپوشانند و در معرض دید آنان قرار نگیرند؛ چون در غیر این صورت افراد سست ایمان سوء استفاده خواهند کرد.

2- باید در برابر منکر و ستم ایستاد و دست کم، حالت نهی کننده از منکر و ستم را حفظ کرد، اگر چه به صورت شکایت از ظالم به درگاه الهی و طلب دفع شر او از باری تعالی باشد.

3- تدبر و تفکر در این آیه و هماهنگ کردن اعمال خود با دستورهای قرآن، بهترین راه اصلاح برای همه ی انسان‌ها است، هر چند آدمی در نهایت فساد و تباهی باشد.

4- از هدایت، اصلاح و یاری خداوند مهربان ناامید نشوید؛ زیرا هم چنان که فضیل بن عیاض هدایت شد، دیگران نیز با وجود همه ی کژی های رفتاری، با توجه خواهند توانست به طریق راستی برگردند .

گناه
زندگی گناه کاران در قیامت

فضیل بن عیاض فرزندی به نام علی داشت که در زهد و عبادت و تلاوت قرآن مشهور بود. اگر پدر با شنیدن یک آیه منقلب می‌شود و از کارهای زشت و ناپسند دست برمی دارد و توبه می‌کند، فرزندش با شنیدن یک آیه جان می‌دهد و عظمت همان یک آیه را نیز تاب نمی‌آورد. نقل است که علی در یکی از سال‌ها به زیارت خانه ی خدا مشرف شد. روزی در کنار چاه زمزم ایستاده بود که ناگهان صدای تلاوت قرآن را شنید. وقتی علی بن فضیل این آیه را شنید:

و تری المجرمین یومئذ مقرنین فی الأصفاد، سرابیلهم من قطران و تغشی وجوههم النار.

و در آن روز (قیامت) مجرمان را با هم در غل و زنجیر می‌بینی (که دست‌ها و گردن‌هایشان را به هم بسته است) لباس‌هایشان از قطران (ماده ی چسبنده، بدبو قابل اشتعال) است و صورت‌هایشان را آتش می‌پوشاند. (5)

فریادی کشید و بر روی زمین افتاد. هنگامی که مردم بر گرد او جمع شدند، دریافتند که جان به جان آفرین تسلیم کرده است. (6)

تفسیر آیه

آیه اول:

این آیه در بیان حال مجرمان در عالم آخرت می‌فرماید:

در روز قیامت مجرمان را می‌بینی که در حالی با غل و زنجیر در یک سلسله ی طولانی به هم بسته شده اند، در عرصه ی محشر ظاهر می‌شوند. این غل و زنجیر، تجسم پیوندهای فکری و عملی این گناه کاران در دنیاست؛ زیرا آنان در دنیا دست به دست هم می‌دادند و همدیگر را در گسترش ظلم و فساد یاری می‌کردند. این ارتباط در قیامت به صورت زنجیرهایی مجسم می‌شوند که آنان را به یکدیگر مرتبط می‌کند.

انسان در هنگام خواندن یا شنیدن آیاتی که عذاب روز قیامت را یادآوری می‌کنند، باید در آن‌ها اندیشه کند و با بازنگری در کردار خویش، اعمال ناصواب گذشته را جبران کند

آیه دوم:

این آیه می‌گوید که به جای لباس، بدن‌های گناه کاران را از نوعی ماده ی سیاه رنگ، بدبو و قابل اشتعال می‌پوشانند؛ لباسی که هم زشت و بدمنظر است و هم بدبو و قابل سوختن و شعله ور شدن نیز است. بدین ترتیب، این لباس بدترین تن پوش محسوب می‌شود؛ زیرا لباس را برای آن می‌پوشند که زینت باشد و انسان را از گرما و سرما حفظ کند، در حالی که این لباس به عکس همه ی لباس‌ها زشت، سوزاننده و متعفن است. آدمی با پوشیدن لباس گناه، خویشتن را در پیشگاه خداوند روسیاه می‌کند تعفن گناه او، جامعه را آلوده می‌سازد. در حقیقت، کردارهای ناپسند، آتشی است که فرد و جامعه را در کام خود می‌کشاند و در آخرت نیز به صورت واقعی، مجسم می‌شود.

پیام‌ها

1- اگر پدر، عمری اهل گناه و فساد باشد ولی سرانجام واقعا توبه کند و اعمال گذشته را جبران کرد. در مابقی عمر در مسیر بندگی خدا قدم بردارد، می‌تواند فرزند صالحی چون فرزند فضیل تربیت کند.

2- انسان در هنگام خواندن یا شنیدن آیاتی که عذاب روز قیامت را یادآوری می‌کنند، باید در آن‌ها اندیشه کند و با بازنگری در کردار خویش، اعمال ناصواب گذشته را جبران کند.

3- گناه کاران در آخرت به عذابی بسیار سخت و تحمل ناپذیر گرفتار خواهد شد. در قیامت، دست و پای گناهکاران را با غل و زنجیر می‌بندند و لباس آنان به جای این که آنان را بپوشاند، ماده ای سیاه، بدبو و سوزاننده است.

پی نوشت ها :

1- حدید، 16.

2- تأثیر قرآن در جسم و جان، به نقل از سفینه البحار، ج2، ص 369 و جلوه‌های تقوا، ص 26.

3- زمر، 23.

4- تفسیر نمونه، ج 23، ص 339؛ مجمع البیان، ج 9، ص 237.

5- ابراهیم، 49 و 50.

6- تأثیر قرآن بر جسم و جان، ص 261 به نقل از : سفینه البحار، ج 2، ص 361.

بخش قرآن تبیان


منبع: مجله ی نور هدایت