تبیان، دستیار زندگی
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله پیش از آن كه علی علیه السلام را با نص صریح به عنوان جانشین پس از خود تعیین و منصوب كند، همه عوامل و زمینه‌های لازم را برای تحقق این هدف مهیا ساخته بود. او از یك طرف به تربیت شخصیت علی برای رهب...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماموریتی برای فاطمه سلام الله علیها


پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله پیش از آن كه علی علیه السلام را با نص صریح به عنوان جانشین پس از خود تعیین و منصوب كند، همه عوامل و زمینه‌های لازم را برای تحقق این هدف مهیا ساخته بود. او از یك طرف به تربیت شخصیت علی برای رهبری و هدایت امت و فراهم كردن مستلزمات آن كه داشتن علم، معرفت و تجربه است همت گماشت و از طرف دیگر به بسترسازی مناسب اهتمام ورزید تا علی بتواند نقش رهبری و هدایتگری را ایفا كند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به خوبی می‌دانست كه ممكن است نص صریح ایشان یا به اصطلاح دلیل لفظی در خصوص انتصاب علی علیه‌السلام برای جانشینی‌اش، به آسانی از سوی عده‌ای نادیده گرفته شود و یا با یك سری توجیهات كنار گذاشته شود، چرا كه مساله حكومت و خلافت كه برخوردار از جاذبه‌های مادی و معنوی است، ممكن بود عده‌ای به راحتی با انگیزه‌های خیرخواهانه اما غلط همچون حفظ اتحاد امت و جلوگیری از اختلاف و تفرقه و امثال آن وادار كند كه دلیل لفظی یا همان نص صریح پیامبر را نادیده بگیرند.

این پیش‌بینی‌ها ایجاب می‌كرد كه آن حضرت برای تثبیت آنچه درباره جانشین خود تصریح كرده بود و تبدیل آن به شاخص عینی و غیرقابل انكار، به راهكاری موثرتر بیندیشد و حضرت زهرا علیهاالسلام را برای این ماموریت برگزیند. ایشان با بیان احادیثی كه در آنها خشنودی و خشم زهرا همان خشنودی و خشم خداوند دانسته شده است، برجستگی خاصی به او بخشید و او را به عنوان شاخص و معیار تعیین مشروعیت زمامدار و حكومت پس از خود معرفی كرد. بر این اساس موضع‌گیری‌ها و سخنان زهرا جای هیچ تاویل و توجیه و اما و اگر نداشت چون او در جریان مستقیم تمام مسائل بود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به خوبی می‌دانست كه ممكن است نص صریح ایشان یا به اصطلاح دلیل لفظی در خصوص انتصاب علی علیه‌السلام برای جانشینی‌اش، به آسانی از سوی عده‌ای نادیده گرفته شود و یا با یك سری توجیهات كنار گذاشته شود، چرا كه مساله حكومت و خلافت كه برخوردار از جاذبه‌های مادی و معنوی است، ممكن بود عده‌ای به راحتی با انگیزه‌های خیرخواهانه اما غلط همچون حفظ اتحاد امت و جلوگیری از اختلاف و تفرقه و امثال آن وادار كند كه دلیل لفظی یا همان نص صریح پیامبر را نادیده بگیرند.

به این ترتیب دو حالت احتمال داشت به وجود آید: یا حاكمان جامعه كه پس از پیامبر بر سر كار می‌آمدند سخن زهرا را مبنی بر انتخاب علی به جانشینی بلافصل پیامبر، تصدیق می‌كردند و به آن اعتراف می‌نمودند و در نتیجه علی را به عنوان جانشین پیامبر می‌پذیرفتند كه این همان هدف مورد نظر پیامبر بود و یا این كه سخنان او را كذب خوانده و او را به اشكال گوناگون تكذیب می‌كردند كه این امر موجب ناخشنودی و خشم زهرا می‌شد، و چون به تعبیر پیامبر صلی الله علیه و آله خشم زهرا همان خشم خداوند بود، در نتیجه حاكمان و زمامداران تكذیب كننده سخنان زهرا، خشم و ناخرسندی خداوند را برای خود فراهم می‌كردند.

معلوم است كه حاكم و خلیفه‌ای كه مورد خشم خداوند است امكان ندارد بتواند مجری شریعت خداوندی باشد و اصولا چگونه می‌توان اختیار و زمام دین خدا و قوانین شریعت را به دست كسی سپرد كه خداوند از او ناراضی و خشمگین است؟ آیا جز این است كه دین واقعی در صورت اطاعت خالصانه از خداوند متعال تحقق می‌یابد، چنانكه در قرآن می‌فرماید: «به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر این كه در اختلافات خود، تو را به داوری بطلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نكنند و كاملا تسلیم باشند.»(نساء/65)

بر این اساس آیا می‌توان حكومتی را مشروع و صالح و حاكم آن را جانشین خدا در روی زمین و ولی امر واجب الاطاعة مسلمین تلقی كرد در حالی كه خداوند از او ناراضی و خشمناك باشد؟

ابوسعید خدری گوید؛ از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم شنیدم كه فرمود: «به تحقیق اهل‌بیت من در میان شما مانند كشتی نوح هستند كه هر كس سوار آن شود نجات می‌یابد و هر كه از آن باز ماند غرق می‌شود و (نیز) مَثل اهل‌بیت در میان شما مانند باب حطّه در میان بنی‌اسرائیل است كه هر كس از آن باب وارد شود مورد بخشش خداوند قرار می‌گیرد.

آنچه در بالا گفته شد یك استدلال منطقی است و جای شگفتی هم ندارد. چون در قرآن نیز بدان پرداخته شده و حتی از شیوه‌های مهم قرآن برای دفاع از اصول و ارزش‌ها و نشان دادن میزان همراهی ملتها با این اصول و ارزش‌ها و در نهایت تشخیص خط صحیح از خط انحرافی به شمار می‌رود. شاید یكی از نمونه‌های برجسته كاربرد این شیوه استدلالی در قرآن، مربوط به ماجرای طالوت باشد، آنگاه كه خداوند می‌فرماید: «و هنگامی كه طالوت (به فرماندهی لشكر بنی‌اسرائیل منصوب شد و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: خداوند شما را به وسیله یك نهر آب امتحان می‌كند، هر كس كه (به هنگام تشنگی) از آن بنوشد، از من نیست و هر كس كه از آن نخورد جز به اندازه یك مشت دست، از من است. پس به جز عده كمی، همگی از آن آب نوشیدند. هنگامی كه او (طالوت) و افرادی كه با او ایمان آورده بودند (و از بوته آزمایش سالم بدر آمدند) از آن نهر عبور كردند (از كمی نفرات خود ناراحت شدند و عده‌ای) گفتند: امروز ما توانایی مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم. اما آنها كه می‌دانستند خدا را ملاقات خواهند كرد گفتند: چه بسیار گروه‌های كوچكی كه به فرمان خدا بر گروه‌های بزرگی پیروز شدند و خداوند همراه با صابران است.» (بقره/249)

در این آیه شریفه شاخص و معیار سنجش ایمان، نوشیدن صرفا اندكی آب به اندازه یك مشت و نه بیشتر معین شده، كه شاخص و معیاری محسوس و عینی برای شناخت مؤمن از غیر مؤمن و فرمان‌بر از نافرمان به شمار می‌رود. حال بر طبق این آیه، چه مانعی دارد كه زهرا دخت پیامبر- كه خداوند با خشنودی او خشنود است و با خشم او خشمگین- معیار و شاخص حسی و عینی و حقیقی برای سنجش صحت و سقم روند سیاسی حاكم پس از پدرش باشد؟

نمونه دیگر چنین استدلالی مربوط به «باب حطه» است. قرآن می‌فرماید: (و به خاطر بیاورید) زمانی را كه گفتیم در این شهر (بیت المقدس) وارد شوید و از نعمت‌های فراوان آن از هر جا می‌خواهید بخورید و از باب (در معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد شوید و بگوئید حطّه (خدایا گناهان ما را بریز)، تا خطاهای شما را ببخشیم و به نیكوكاران پاداش بیشتری خواهیم داد.» (بقره/58)

در این آیه، خداوند ورود از در معبد و گفتن عبارت حطّه (خدایا گناهان ما را بریز) را شاخص حقیقی برای شناخت ایمان معین كرده است.

قرطبی در تفسیر خود می‌گوید: بنی‌اسرائیل قصد داشتند بر خلاف آنچه خداوند فرمان داده بود عمل كنند، آنان از دستور خدا سرپیچی كردند و دست به استهزاء زدند، خدا هم آنان را با پلیدی عذاب كرد.(1)

حضرت زهرا علیهاالسلام دلیل و معیاری زنده و مصداق حق و حقیقت بود كه از زبان نبوت سخن می‌گفت، و پدرش او را ذخیره كرده بود تا حركت اسلام را پس از خود تداوم بخشد و بدین ترتیب بود كه او یكی از دشوارترین مأموریت‌ها را بر دوش گرفت تا پس از پدر آن را به انجام برساند، مأموریتی برای تثبیت خط امامت و تقویت پایه‌های ولایت.

به گفته قرطبی دری كه خداوند دستور داد بنی‌اسرائیل از آن وارد شوند یكی از درهای بیت المقدس بود كه امروزه به نام «باب حطّه» یا «باب القبّه» معروف است كه موسی و بنی‌اسرائیل به سمت آن نماز می‌خواندند.

ابوسعید خدری گوید؛ از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم شنیدم كه فرمود: «به تحقیق اهل‌بیت من در میان شما مانند كشتی نوح هستند كه هر كس سوار آن شود نجات می‌یابد و هر كه از آن باز ماند غرق می‌شود و (نیز) مَثل اهل‌بیت در میان شما مانند باب حطّه در میان بنی‌اسرائیل است كه هر كس از آن باب وارد شود مورد بخشش خداوند قرار می‌گیرد.(2) همچنین آن رسول گرامی بنا به نقل دارقطنی از ابن عباس، فرمود: «علی ابن ابیطالب باب حطّه است كه هر كس از طریق آن وارد شود مؤمن است و هر كس از آن خارج شود كافر است.»(3)

موضوع بحث ما با مَثل كشتی نوح نیز انطباق دارد كه مؤمنان سوار آن شدند و كافران از سوار شدن در آن خودداری كردند و در واقع سوار شدن به كشتی، معیار و شاخص برای شناخت درستی راه راست از گمراهی و شناخت مؤمنان از غیرمؤمنان بود. حال باید گفت اگر «وارد شدن از در معبد یا باب حطّه» به عنوان معیاری محسوس و عینی برای سنجش ایمان و اعتقاد محسوب می‌شود، چرا رضایت و خشنودی میوه دل پیامبر به عنوان معیار و شاخص راستین در امر خلافت پس از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم نباشد؟ و چرا نبایستی با این معیار، درستی یا نادرستی روند حاكمیت پس از پیامبر سنجیده شود؟ به ویژه آن كه ارزش و قداست دینی جایگاه فاطمه علیهاالسلام در نزد خداوند متعال و پیامبرش، بسی والاتر و بزرگتر از شاخص‌های مادی همچون باب حطه یا نهر یا كشتی است؛ و چرا این گونه نباشد كه او پاره تن پیامبر برگزیده خدا و روح و جان او و شاخساری از درخت نبوت بود؛ او دلیل و معیاری زنده و مصداق حق و حقیقت بود كه از زبان نبوت سخن می‌گفت، و پدرش او را ذخیره كرده بود تا حركت اسلام را پس از خود تداوم بخشد و بدین ترتیب بود كه او یكی از دشوارترین مأموریت‌ها را بر دوش گرفت تا پس از پدر آن را به انجام برساند، مأموریتی برای تثبیت خط امامت و تقویت پایه‌های ولایت.


چرا فاطمه؟

حال این سؤال مطرح می‌شود كه چرا رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلّم دخترش فاطمه علیها السلام را برای چنین مأموریتی برگزید؟

حقیقت این است كه دلایل متعددی برای این انتخاب قابل طرح است كه ما در اینجا به جهت اختصار به چند دلیل اشاره می‌كنیم:

1- زهرا علیهاالسلام دختر رسول الله و وارث و یادگار او و امتداد وجود آن حضرت بود. وی خَلقاً و خُلقاً به پدرش شباهت داشت و ویژگی‌ها و همچنین خصایص منحصر به فرد پدر بزرگوارش در شخصیت او نیز متجلی بود كه این خود امتیاز عاطفی بزرگی برای فاطمه فراهم می‌كرد و می‌توانست تأثیر زیادی بر طبقات مختلف جامعه بگذارد و آنان را از نظر روحی و روانی آماده كند تا پذیرای سخنان زهرا درباره آینده اسلام پس از پیامبر و برنامه ریزی‌های رسول خدا برای خلیفه آینده باشند.

زمانی كه زهرا علیها السلام تصمیم گرفت از حق علی علیه السلام در زمینه خلافت دفاع كند، به مسجد رفت و با ایراد خطابه‌ای برای مسلمانان كه در تاریخ معروف است، موجب ایجاد تكان شدید در دل‌های آنان شد، تا حدی كه خلیفه دوم را بر آن داشت ابتدا با ملاطفت و نرمی با فاطمه رفتار كند و وقتی تأثیر سخنان او غیرقابل تحمل گردید با شدت و خشونت عمل كرد. حركت فاطمه و خطابه او در مسجد وضعیت سیاسی موجود را در معرض تهدید قرار داد، طوری كه نزدیك بود انصار بر ضد خلیفه دست به قیام بزنند.

در عرصه عمل هم، می‌بینیم زمانی كه زهرا تصمیم گرفت از حق علی علیه السلام در زمینه خلافت دفاع كند، به مسجد رفت و با ایراد خطابه‌ای برای مسلمانان كه در تاریخ معروف است، موجب ایجاد تكان شدید در دل‌های آنان شد، تا حدی كه خلیفه دوم را بر آن داشت ابتدا با ملاطفت و نرمی با فاطمه رفتار كند و وقتی تأثیر سخنان او غیرقابل تحمل گردید با شدت و خشونت عمل كرد. حركت فاطمه و خطابه او در مسجد وضعیت سیاسی موجود را در معرض تهدید قرار داد، طوری كه نزدیك بود انصار بر ضد خلیفه دست به قیام بزنند.

2- زهرا علیها السلام شخصیتی است كه همه طوایف و مذاهب مسلمانان بالاتفاق او را پاكیزه‌ترین، پاكدامن‌ترین و با تقواترین فرد جامعه در میان زنان و مردان می‌دانند، آیا درباره او كه سرور زنان در دنیا و آخرت است، جایی برای شك و شبهه درباره شخصیت و سخنانش باقی می‌ماند، در حالی كه رسول برگزیده خدا بارها بر بالای منبر و یا در مسجد و یا میان اصحاب خود از او به نیكی یاد می‌كرد و زبان به تجلیل و ستایش از او می‌گشود؟ و چرا این گونه نباشد، كه خداوند عزوجل خشم و خشنودی خود را به خشم و خشنودی فاطمه مرتبط ساخته است؟

اگر می‌بینیم كه سیاست بازان زمان، نیكی‌ها و صفات مثبت و پسندیده علی را زشت قلمداد كردند و مواضع و اقدامات و خدمات او به اسلام و فداكاری‌های بزرگ این مرد راستین را وارونه جلوه دادند و طوری شد كه گویا او می‌بایست پس از وفات پیامبر تاوان این همه خوبی‌ها را می‌داد و از این بابت مواخذه می‌گردید، در مورد فاطمه این گونه نبود؛ مخالفان علی اگر انتقادهایی را متوجه او می‌كردند نمی‌توانستند آنها را متوجه فاطمه كنند، و دستگاه خلافت با وجود همه مخالفت‌های فاطمه با ابوبكر و عمر، نتوانست بهانه و دلیلی علیه او اقامه كند و یا انتقادی از او به عمل آورد، جز آن كه در حق او گفته شد: او همسر علی علیه السلام است كه آتش را به خانه خود می‌كشد و امثال این قبیل اظهارات. اما در هر حال مخالفان هیچ گاه نتوانستند درستی موضع و حركت فاطمه را زیر سؤال ببرند و یا درباره شخصیت و موقعیت او تردید ایجاد كنند.

3- برخورداری از شجاعت بی‌نظیر كه فاطمه را قادر ساخت در برابر دستگاه خلافت، موضعی قاطع و حتی قاطع‌ترین موضع را اتخاذ كند در حالی كه بسیاری از كسانی كه پیرامون علی گرد آمده بودند و یا آنهایی كه هنوز مسئله جانشینی پیامبر برایشان جا نیفتاده بود هیچگاه دست به چنین كاری نزدند. بررسی و ارزیابی اقدامات فاطمه علیها السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم این مسئله را به وضوح برای ما روشن می‌كند.

ما شكی نداریم كه حضرت زهرا علیهاالسلام رسول اكرم را در خصوص زمینه سازی برای جانشینی علی علیه السلام به طور كامل همراهی كرده و به اهمیت و حساسیت این موضوع آگاه بود. از این رو طبیعی بود كه او به این مسئله اهتمام جدی نشان دهد و با شناخت ضرورت و اهمیت آن، از جانشینی علی دفاع كند.بر این اساس انتخاب فاطمه علیهاالسلام از سوی رسول خدا برای ادامه این راه كاملاً طبیعی بود، و حتی ضرورت‌ها و بایسته‌هایی چند ایجاب می‌كرد كه پیامبر، حتماً فاطمه را برای ایفای این نقش برگزیند.

تردیدی نیست كه رسول خدا از ویژگی‌های زهرا علیهاالسلام شناخت و آگاهی كامل داشت. یكی از این ویژگی‌ها شجاعت وی بود كه مأموریت دفاع از مسئله جانشین بر حق پیامبر، نیاز فراوان به چنین شجاعتی داشت؛ به خصوص در آن فضای امنیتی و سیاسی زمان پیش و پس از بیعت با خلیفه دوم كه بر طبق حقایق تاریخی موجود، رعب و خشونت، منطق حاكم بر جامعه بود و همین امر باعث شد بسیاری از شخصیت‌ها و موجهین آن روزگار، از اتخاذ مواضعی مورد انتظار از آنان، خودداری كنند.

4- زهرا از دو جنبه به موضع جانشینی پس از پیامبر احاطه كامل داشت: نخست ضرورت این كه علی جانشین بلافصل پس از پیامبر باشد و تأثیر مثبتی كه این انتخاب بر آینده اسلام می‌گذاشت و تنها ضامن حفظ سلامت روند اسلام به شمار می‌رفت؛ و دیگر، به وجود آمدن شرایط بحرانی و خطرناك كه با كنار گذاشتن علی از خلافت و تأثیر منفی آن بر روند اسلام و جریان آن در زندگی پیش می‌آمد.

برخورداری از شجاعت بی‌نظیر كه فاطمه را قادر ساخت در برابر دستگاه خلافت، موضعی قاطع و حتی قاطع‌ترین موضع را اتخاذ كند در حالی كه بسیاری از كسانی كه پیرامون علی گرد آمده بودند و یا آنهایی كه هنوز مسئله جانشینی پیامبر برایشان جا نیفتاده بود هیچگاه دست به چنین كاری نزدند. بررسی و ارزیابی اقدامات فاطمه علیهاالسلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله این مسئله را به وضوح برای ما روشن می‌كند.

ما شكی نداریم كه حضرت زهرا علیهاالسلام رسول اكرم را در خصوص زمینه سازی برای جانشینی علی علیه السلام به طور كامل همراهی كرده و به اهمیت و حساسیت این موضوع آگاه بود. از این رو طبیعی بود كه او به این مسئله اهتمام جدی نشان دهد و با شناخت ضرورت و اهمیت آن، از جانشینی علی دفاع كند.

بر این اساس انتخاب فاطمه علیها السلام از سوی رسول خدا برای ادامه این راه كاملاً طبیعی بود، و حتی ضرورت‌ها و بایسته‌هایی چند ایجاب می‌كرد كه پیامبر، حتماً فاطمه را برای ایفای این نقش برگزیند.


پانوشت‌ها:

1- تفسیر قرطبی، ج 1/411.

2- مجمع هیثمی، ج 9/167.

3- الجامع الصغیر سیوطی، ج 2/56/ الصواعق المحرقه، ص75 چاپخانه یمنیه قاهره.

نوشته : "شیخ محمد رضا النعمانی" - ترجمه : م - آزاد اردبیلی

منبع: کیهان- 30/4/83


لینک مقالات مرتبط:

- حکایت علی و چاههای صبور مدینه بی حضور تو

- واپسین روزهای فاطمه علیهاالسلام ...

- خطبه حضرت زهرا درمسجد

- جریان وفات حضرت زهرا علیهاالسلام

- حضرت زهرا علیهاالسلام؛ علت خلقت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.