تبیان، دستیار زندگی
سیاست داشتن در مدیریت ورزشی چندان بد نیست چرا كه بسیاری مواقع در چرخه حق جویی و حق خواهی می طلبد كه یك مدیر برای حفظ منافع زیرمجموعه اش به عبارتی سیاست به خرج بدهد ولی آنچه غیرقابل قبول است، سیاست زدگی مدیران ورزشی است، به نحوی كه اداره كنندگان ورزش، چه خ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیاست فوتبال، فوتبال سیاسی


سیاست داشتن در مدیریت ورزشی چندان بد نیست چرا كه بسیاری مواقع در چرخه حق جویی و حق خواهی می طلبد كه یك مدیر برای حفظ منافع زیرمجموعه اش به عبارتی سیاست به خرج بدهد.


هواداران سرخابی

سیاست داشتن در مدیریت ورزشی چندان بد نیست چرا كه بسیاری مواقع در چرخه حق جویی و حق خواهی می طلبد كه یك مدیر برای حفظ منافع زیرمجموعه اش به عبارتی سیاست به خرج بدهد ولی آنچه غیرقابل قبول است، سیاست زدگی مدیران ورزشی است، به نحوی كه اداره كنندگان ورزش، چه خواسته چه ناخواسته، اسیر در جریانات سیاسی روز، به مقتضای زمان، مصلحت آنی را بر اصول ذاتی و باقی ورزش ترجیح دهند!

انتخاب هیات مدیره دو تیم استقلال و پرسپولیس كه مدت ها در محاق بی توجهی مسوولان مانده بود، بالاخره با چینش نه سیخ بسوزد نه كباب در مطبخ خانه وزارت ورزش و جوانان روی آتش گذاشته شد! البته جمعی ورزشی در كنار جمعی خیلی غیرورزشی! تا به عبارتی برای بستن دهان و كوتاهی زبان منتقدان دور میزگرد این دو تیم جمع شوند و یحتمل برای فردای این دو تیم مردمی به حساب دولتی گردو بشكنند!

صحبت از فردای این دو تیم شد تا در بحر تفكر كمی تا قسمتی، گوشه ای از سرمان را بخارانیم كه در این همه وعده و وعیدهای مكرر، این دو طفل معصوم كه یكی همچنان جامه مندرس آبی و آن دیگری رخت كهنه قرمز بر تن شان مانده، چه دیروزها و چه امروزها و چه فرداهایی را كه به دست مدیرانی گذری از دست نداده اند!

سوال این است مگر این دو تیم كه می نویسند مردمی ولی می خوانند دولتی، آزمایشگاه سرراهی در حیاط خلوت دولت است كه چنین رفته و می رود مدام باید از در چهار طاقش آدم غریبه وارد كنند و آزمایش شده و نشده خارج؟!

استقلال و پرسپولیسی كه خود گویند چشم و چراغ این مردم اند ولی تا بوده كه كم نبوده، همیشه خدا چراغ خانه شان به پف نم وعده مدیران آمده و رفته اش كم خاموش نشده و كم دوباره به كورسویی روشن! قیل و قال منصوب شدگان و نشدگانش در برنامه 90 هفته گذشته جای خود، آنچه در چرخه این انتصابات دل هر صاحب نظری را بیشتر به درد می آورد این است كه چرا، در این ورزش، به خصوص این فوتبال غریبه زده به جای آنكه توپش به درستی زیر پای مدیرانش بچرخد این مدیران بی تابش هستند كه مدام دور توپش می گردند، چرا به جای آنكه توپش به بازی گرفته شود، این توپ علیه اللعنه است كه دارد مدام همه را بازی می دهد؟!

استقلال و پرسپولیس

سوال این است مگر این دو تیم كه می نویسند مردمی ولی می خوانند دولتی، آزمایشگاه سرراهی در حیاط خلوت دولت است كه چنین رفته و می رود مدام باید از در چهار طاقش آدم غریبه وارد كنند و آزمایش شده و نشده خارج؟! مگر این دو تیم كه به علقه و خواسته ها و تمنیات جمع كثیری از این مردم وابسته است و نیمی از جمعیت 70میلیونی این كشور پهناور چه كم چه زیاد دلبسته و وابسته اش هستند جایگاهش در این مملكت باید تا این حد بی ارزش و نازل و باری به هر جهت و از سر روزمرگی باشد كه نتوانند- بگو نخواهند- چهار تا مدیر و اداره كننده ای كه حداقل مورد تایید صاحبان اصلی اش كه همین مردم باشند، بر سرش بگمارند؟!

با شورت و بی شورت و با عكس و بی عكس انداخته و نینداخته ورزشی اش سرمان را بخورد، حداقل مدیرانی مدبر تا دید و بینش ورزشی، با عشق و علاقه به مقوله ورزش انتخاب شوند كه طی این همه سال با آمدن و رفتن گروه و دسته های سیاسی، هی نیایند و نروند و مدام دور خود نچرخند و در این دور تسلسل باطل هی آزمون و خطا نكنند؟! مدیرانی كه با حضور خود اعتبار ببخشند، نه در چشم و زمان مردم نشستن و از قبل نام و نشان این دو تیم برای خود اعتبار خریدن!

بخش ورزشی تبیان


منبع: شرق