جلالی: دولت سرنخ فوتبال را به کس دیگری نمیدهد
مجید جلالی همیشه حرف تازهای برای فوتبال دارد. او که جزو معدود مربیان صاحب فکر در فوتبال ایران است درباره بحث حضور مدیران غیر فوتبالی در فوتبال نظر جالبی دارد
مجید جلالی همیشه حرف تازهای برای فوتبال دارد. او که جزو معدود مربیان صاحب فکر در فوتبال ایران است درباره بحث حضور مدیران غیر فوتبالی در فوتبال نظر جالبی دارد و میگوید دولت به عنوان مرکزی که سرنخ فوتبال را به عنوان سرگرمی مردم در اختیار دارد هیچ وقت اجازه نمیدهد که این سرنخ از دستش جدا شود.
جلالی مربی تیمهایی چون پاس و سایپا و سرمربی فعلی تیم فولاد خوزستان در گفتوگویی اختصاصی با تبیان درباره حضور غیر فوتبالیها در فوتبال اظهار نظر کرد:
* بحث حضور مدیران غیر ورزشی در فوتبال بحث تازهای نیست. تقریبا پس از بازیهای آسیایی 90 و قهرمانی تیم ایران در آن بازیها جرقه حضور سیاسیها در ورزش زده شد. ارزیابی شما از حضور این افراد در ورزش چیست؟
اگر بخواهیم این موضوع را در فوتبال ایران بررسی کنیم باید به عقبتر برویم و آن زمان است که میتوانیم به جمع بندی برسیم و احیانا دلایل لازم را پیدا کنیم. پیش از انقلاب هم چنین سیاستی وجود داشت. مثلا وقتی آنها تصمیم گرفتند قرمز و آبی را راهاندازی کنند تا در جامعه، فوتبال مثل حالا تاثیرگذار باشد از افراد نظامی یا کاملا سیاسی استفاده کردند. آنها ماموریت گرفتند تا کار را آن طور که مورد نظر است، پیش ببرند. در آن زمان رییس فدراسیون هم کسی بود که بدون سابقه فوتبالی تنها ارتباط نزدیکی با حاکمیت داشت. این تاریخچه حاکی از دیدگاهی است که در کشور ما نسبت به فوتبال و ورزش وجود داشته است. فوتبال در کشورمان موضوع سرگرمکنندهای است که میتواند جامعه را مشغول خود کند و آلت دست سیاستگذاران باشد. بنابراین با این دیدگاه همه امور این فوتبال باید در اختیار دستاندرکاران باشد و آنها سرنخ را تنها در دست خود نگه میدارند. این نگاه ربطی به این دولت یا دولت قبل ندارد. می بینیم روسای فدراسیونهای تاثیرگذار با دولتها رفتو آمد دارند.
* یعنی نمیشود امیدی به پایان دادن این روش داشت؟
تا زمانی که دیدگاهها تخصصی نشود، چنین وضعیتی وجود خواهد داشت. وقتی همه بدنه فوتبال از نظر اداره و منابع مالی وابسته به دولت است و دولتها تنه خودشان را محق میدانند که ورزش را اداره کنند چنین حالتی وجود دارد و با انتقاد من و شما این شیوه اصلاح نمی شود. اگر واقعا قرار است اصلاحاتی صورت گیرد باید از طریق قوانین این کار صورت گیرد.
* مثلا آیا می توان دل خوش به این کرد که خصوصی سازی می تواند این مشکل را از بین ببرد؟
در کشور ما سابقه نشان داده خصوصی سازی در ورزش غیر ممکن است. با توجه به ساختاری موجود نمیتوان از خصوصیسازی در ورزش صحبت کرد. اگر قرار است خصوصی سازی در فوتبال صورت گیرد باید استادیومها به باشگاهها اختصاص پیدا کند، بلیت فروشی را باشگاهها خودشان بر عهده بگیرند و حق پخش تلویزیونی هم به صورت واقعی پرداخت شود. حتی باید برای حق پخش رقابتی به وجود بیاید اما وقتی تنها صدا و سیما را داریم، رقابت و دادن حق پخش واقعی بی معنی است.
* یکی از توجیهاتی که مدیران غیر ورزشی برای حضورشان در فوتبال مطرح میکنند این است که ورزش و به ویژه فوتبال در این سالها نتوانسته مدیر قابلی را تربیت کند. شما با این فرضیه موافقید؟
این دقیقا مطابق به همان چیزی است که گفتم اما اگر قبول داشته باشیم که ورزش توانسته چنین مدیرانی را تربیت کند آیا اگر مدیری ورزشی داشته باشیم که سیاسی نباشد آیا آن مدیر صرفا ورزشی میتواند برای باشگاهش هواپیما بخرد یا برای سفر تیمش به خارج از کشور کارها را مدیریت کند؟ فکر می کنم پاسخ این سوال مشخص است. آن مدیر باید به دولت وصل باشد تا بتواند کارهایش را پیش ببرد. اگر متصل باشد میتواند و این نشان میدهد که مدیر فوتبالی دست آخر هم باید سیاسی باشد. یک چیزی را هم نباید فراموش کنیم. در این سی سال که توانستهایم دو بار به جام جهانی برویم در هر دو مقطع مدیران فدراسیون فوتبال افرادی ورزشی بودهاند که هر چند ضعفهایی هم داشتهاند اما لااقل ورزشی بودهاند.
* در این سی سال که به زعم شما تنها افراد وابسته به دولتها توانستند سکان هدایت ورزش را در دست بگیرند، خروجی کارشان چه بوده؟ اصلا کارشان نتیجهای به همراه داشته است؟
خروجی کارشان بیشتر مقطعی بوده است. مثلا توانستهاند در مقاطعی ساختمانی را برای باشگاه بگیرند یا بودجهای را گرفتهاند. نمیتوانیم بگوییم هیچ کاری انجام نشده اما کارها مقطعی بوده است. از طرفی دیگر در کنار چیزهایی که اضافه کردهاند خودشان هم سودهای زیادی بردهاند.
* در همه این سالها چنین انتخابهای غیر ورزشی صورت میگرفته. فکر میکنید چه شد که این انتخاب اخیر از سوی وزارت ورزش برای هیات مدیره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انقدر پر حرف و حدیث شد؟
شاید یکی از دلایلش این بود که مدتها این دو باشگاه هیات مدیره نداشتند و جامعه این طور استنباط میکرد که پس از این همه وقت قرار است کارگروههای تخصصی برای مدیریت این دو باشگاه شکل بگیرد اما وقتی این انتخابها با این انتظار همخوانی نداشت، چنین مسالهای با این شدت در سطح جامعه مطرح شد.
محسن معتمدکیا بخش ورزشی تبیان