تبیان، دستیار زندگی
یکی از مباحث مهم و جنجال برانگیزی که امروزه در جامعه ما وجود دارد و متاسفانه به علت معلوم نبودن حدود قطعی آن، چندان اقدام جدی در باره آن صورت نمی گیرد بحث موسیقی است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از موسیقی چه میدانید؟

موسیقی و فقه
یکی از مباحث مهم و جنجال برانگیزی که امروزه در جامعه ما وجود دارد و متاسفانه به علت معلوم نبودن حدود قطعی آن، چندان اقدام جدی در باره آن صورت نمی گیرد بحث موسیقی است.

قسمت اول

البته غنا، مساله ای جدا از موسیقی است اما در این مقاله ما اشاره ای نیزبه بحث غنا خواهیم داشت. به هر حال مساله مهم و قابل توجه این است که چه نوع موسیقی حرام است و چه نوع آن حلال.

آیا از نظر دین موسیقی مورد مذمت واقع شده؟ آیا چیزی به نام موسیقی حلال وجود دارد. اساسا به چه چیزی موسیقی اطلاق میشود.

همه این سوالات، شالوده تفکر ما و به دنبال آن موضوع گیری افراد را نسبت به این رویداد، تشکیل می دهد. مطالبی که هم اکنون مطالعه می کنید، به بررسی این مساله پرداخته است. با ما در راستای این سلسله مباحث همراه باشید.

موسیقی و انواع آن

در این فصل برآنیم که تعریف مختصری از موسیقی ارائه داده و با اقسام آن آشنا شویم که البتّه محصوردر این اقسام نبوده و ممکن است به اعتبارهای مختلف، اقسام مختلفی پیداکرد، ولی در یک تقسیم بندی کلّی می توان آن را به اقسامی که بعداً خواهد آمدتقسیم نمود.

تعریف موسیقی

برای موسیقی تعریفهای زیادی ارائه شده و از زوایای مختلفی به آن نگریسته شده است . موسیقی را می توان هم ازلحاظ لغوی و هم از لحاظ اصطلاحی مورد بررسی قرارداد. این واژه، یک واژة یونانی است که به آن «موسیقیا»گفته می شود و ازآن به عنوان غنا ولحن نیز یاد شده است :

«بدان که موسیقی در لغت یونان، لحن است و لحن عبارت است از اجتماع در نغم مختلفه که آن را ترتیبی محدود باشد و بعضی این قید را زیاده کنند که کلام مفید بدان مقرون بود....و بعضی این قید را زیاده کنند که آن کلام، دال بر معانی که محرّک نفس باشد به تحریکی که ملایم غرض و لفظ او موزون باشد(1)

هم چنین درتعریف موسیقی گفته شده« عبارتست ازاصوات وآهنگهایی که انسان را در عالمی که برای وی قابل توصیف نیست سیر می دهد و چنان بر اعصاب آدمی مسلّط می شودکه گاهی می خنداند ، گاهی می گریاند گاهی اعضاء و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در می آورد، و زمانی تهییج عشق و شهوت می کند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب ، فکر ، عقل و روانش فرمانروایی می کند».(2)

مانند ساز زدن فارابی دربزم سیف الدّوله که با ساز زدن او مدّتی همه خندیدند و باتغییر آهنگ، همه را به گریستن وا داشت و در آخر بانواختن آهنگی دیگر ، همه اهل مجلس را به خواب فروبرد و سپس از آن مجلس خارج شدکه این جریان در تاریخ ، مشهور است.

«ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی دانسته و فیلسوفان اسلامی نیزاین قول راپذیرفته اند ولی از آنجاکه همة قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلّم و غیرقابل تغییر نیست ، بلکه ذوق و قریحة سازنده و نوازنده هم درآن دخالت تام داردآن را هنر نیز محسوب دارند».(3)

زیبایی موسیقی بر حسب اثری است که درذهن و احساسات شنونده می گذارد . این هنر با دقّت و محاسبه و اندازه گیری دقیق انجام می گیرد شاید به همین خاطر است که در تقسیم بندیهای علوم قدیم و همان گونه که ذکرشد از شعب علوم ریاضی به حساب آمده است.

انواع موسیقی

شاید دریک تقسسیم بندی بتوان موسیقی را به دو دسته تقسیم کرد :

1ـ موسیقی طبیعی. 2ـ موسیقی هنری.

موسیقی طبیعی : عبارت است از اصوات و نغمه هایی که ازطببیعت و یا از حنجره حیوانات شنیده می شو د ؛ مانند صدای برگها و درختان هنگام وزیدن باد و یا مثل آواز پرندگان وموسیقی هنری : عبارت است ازآهنگهایی که انسان با وسایل مصنوعی(چون ویولون،گیتارو...) می سازد.

تفاوت موسیقی طبیعی و مصنوعی یا هنری را شاید بتوان در این مسئله دانست که آهنگ های طبیعی دارای سیر ملایم و یکنواخت هستند لذا همواره برای انسان جذّاب و مفرّح و مسرت بخش بوده و بر نشاط انسان به صورت واقعی می افزاید و این مسئله کم و بیش شاید برای همه اتفاق افتاده ولی آهنگهای مصنوعی این گونه نیستند بلکه دارای ارتعاشات وزیر وبم های گوناگونی هستند و لذا به نسبت این ارتعاشات و زیروبم ها سلسله اعصاب از آن اثر می پذیرند و چون یکنواخت نیستند اثرات آن زیان بخش خواهد بود.

در موسیقی هفت دستگاه اصلی و البته دستگاههای فرعی نیز وجود دارد و هرگونه صدایی که انسان تولید کند در یکی از این دستگاهها می گنجد .

بالأخره بعد از آن که موسیقی را به طبیعی و هنری تقسیم کردیم موسیقی هنری نیز خود ازلحاظ فقهی به موسیقی حلال و موسیقی حرام تقسیم می شود.

اگر موسیقی غنا باشد و جزء موسیقی حرام شناخته شده باشد، قطعاً در انسان تاثیرات منفی بسیاری خواهد گذاشت . البته در برخی از مراکز انرژی‌ درمانی ثابت شده است که اصوات آثار بسیاری بر احساسات و روح بشر برجا می‌گذارد که هم ممکن است سودمند وهم زیانبار باشد و در آینده درباره اثرات منفی یا مثبت آن مطالبی خواهدآمد.

فصل دوم : فرق موسیقی و غنا چیست ؟

بعد از آشنایی کلّی باتعریف موسیقی وهمچنین انواع موسیقی، بدنیست به جواب سؤالی که در ذهن افراد زیادی هست بپردازیم وآن این که چه تفاوتی میان موسیقی و غنا وجود دارد؟ و مرز این دو کدام است؟ برای پاسخ به این پرسشها از نظرات علما و مراجع بهره می گیریم.

حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله):

«غنا یعنی ترجیع صدا به نحوی که مناسب با مجالس لهو باشد که ازگناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است .

ولی موسیقی نواختن آلات آن است که اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است . واگر به آن نحو نباشد فی نفسه جایز است و اشکال ندارد».(4)

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی(حفظه الله):

«غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیع و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا وگاه بر آلات مختلف موسیقی مانند تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می شود. موسیقی را اگر به همان معنای غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانیم ، فراگرفتن موسیقی که از قدیم الایّام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن بکار برده می شده و می شود همه حرام است».(5)

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(ره):

«غنا عبارتست از آوازی که درآن صدا را در گلو می گردانند که به زبان عرفی چهچه می گویند و طرب (تحوّل غیر اختیاری در مستمع) انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد.... غنا صوتی است که باترجیع و طرب همراه باشد ومناسب مجالس لهو و لعب باشد».(6)

سؤال : اگر استماع موسیقی هیچ گونه تأثیری در انسان نداشته باشد، آیا باز حرام است؟

جواب همه مراجع : اگر از نوع موسیقی حرام باشد، گوش دادن به آن جایز نیست ؛ هر چند در شخص تأثیری نداشته باشد. (7)

تبصره: موسیقی حرام ، غالباً آثار ناپسندی دارد و باعث بیگانگی از خدا و تحریک شهوت و آلودگی به مفاسد دیگر می شود ولی حکم، تابع این امور نیست و اگر به فرض، در موردی موسیقی حرام ، هیچ تأثیری در روح و روان انسان برجای نگذارد باز گوش دادن به آن جایز نیست.

اولین غنا :

بنابر آنچه در معارف اسلامی آمده است:«اولین کسی که مرتکب غنا شد ، شیطان بود(8)و ازآن به بعد غنا رواج پیدا کرد. همچنین در روایتی از امام جعفرصادق(ع)آمده است : « وقتی آدم رحلت نمود ابلیس و قابیل بارحلت او خوشحال شدند،آن دو در اجتماع شرکت کردند و به نشانة شادی برای مرگ آدم از تنبورها و وسائل لهو (موسیقی) استفاده کردند پس هرکس در روی زمین از این وسائل لذت می برد از پیروان آن می باشد»(9)

باید دانست در متون دینی واژه موسیقی به چشم نمی خورد ولی به جای آن واژه های غنا ، لهو ، ملاهی و مصادیق آلات موسیقی مانند : مزمار(نی و فلوت)، معزف (تار) ، عود ، طبل ، تنبور و مانندآن به کار رفته است.


نویسنده :هادی اسپنانی

تهیه و فرآوری : حوره علمیه تبیان ،محمد حسین امین