برای روز سالمند
پیرمرد کلاهش را از سرش برداشت بین دستانش گرفت تا چروکی صورتش، قاب عکسی برای لنز عکاس شود. اما نمی دانم چرا دستانش بیشتر از صورتش حرف داشت.
چین و چروک دستانش پر از راز و رمزهای زندگی بود، پر از روزهای رفته، پر از تجربههای ا ندوخته.... تجربههایی که جویندگان راه را، از افتادن در بیراههها نجاتبخش است. دل مهربانش در چین و چروکهای صورتش هویدا شده بود. چشمانش با آدمی حکایتها داشت؛ پر از عاطفه و مهربانی لبخند میزد.
بازهم به کار کردن در این سن ادامه میداد و در بازار دستفروشی میکرد؛ میگفت زندگی خرج دارد، برای بچههایم رفاه میخواهم، اگرچه خودم رفاه نداشته باشم؛ اما آرزویم خوشبختی بچههایم است. همه این جملات را با حجب و حیای خاصی میگفت که نشان از اصالت او داشت.
مادری پیر با چادری مشکی که موهای سپیدش کمی از روسری سیاه و سفیدش بیرون بود، نفسهایش مانند عقربههای ثانیهشمار میزد. چین و چروک دور چشمانش نشان از تجربهها و خستگی راه زندگی داشت که اکنون برای ما پر از گنجینههای ارزشمند است. سبدی از میوه در دست داشت؛ در صندلی اتوبوس جایی را پیدا کرد، تنفسی گرفت تا خستگیاش به پایان برسد. گفت: نگرانم دیر شود، میخواهم به بانک بروم و فیش پسرم را پرداخت کنم. به او قول دادهام، میترسم شرمندهاش شوم.
پیرمردی که کمرش کمی خمیده اما معلوم بود، در جوانی قد و قامتی بلند داشته است، پله های مترو را یکییکی نفسزنان پشت سر میگذاشت. به سویش رفتیم تا روزش را تبریک بگوییم، لبخند مهربانی زد و گفت قدر جوانیتان را بدانید؛ ما هم یک روز مانند شما بودیم و هیچوقت فکر نمیکردیم که پیر شویم. به دیدین نوهام میروم تنها دلخوشی من در این روزهای سالمندی دیدن او است.
آری اینان پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگهایمان هستند که مهربانیهایشان را هر روز و هر لحظه میبینیم، اما غرور جوانی و مشغولیتهای ذهنی و کاری کمتر فرصت میدهد تا این لحظهها را ببینیم و جبران کنیم. با این کهولت سن باز هم نگران احوال ما هستند و دلشوره کارهای ما را دارند، چون پدر و مادر هستند و هنوز برایشان بچه هستیم. مهربانیشان آنقدر وسیع است که چشمانمان وسعت درک این همه مهربانی را ندارد.
چین و چروکهایشان روزی سراغمان خواهد آمد، همانطور که پروردگارمان در کتاب آسمانی خود قرآن فرموده است: "این خدای بزرگ است که شما را از نطفه ضعیف آفرید و در شرایط ضعف و ناتوانی پرورش داد. بعد دوران قدرت و جوانی را به شما بخشید و سپس روزگار پیری را برای شما مقرر کرد" و همانطور که پیامبر اسلام (ص)پیرمرد را در میان خانوادهاش، همچون پیامبر (ص) در میان امت میداند. ما پیروان شرع و اخلاق، به بهرهگیری از افکار پخته آنان که همچون گنجینههای ارزشمندی برای خانواده هستند، دعوت شدهایم. باید با مهروزی تلاش کنیم تا ذرهای از محبتهای وسیع آنان را در سن کهنسالی که احتیاج به عاطفه و مهربانی بیشتر را از جانب ما دارند جبران کنیم. امروز نهم مهرماه تلنگری است، تا از درون صدایی نهیب به وجدانهایمان زنیم و با یک شاخه گل به پای پدران و مادران و پدربزرگها و مادربزرگهایمان بیفتیم و با بوسه بر دستانشان بگوییم که به یادشان هستیم.
منبع: خبرگزاری شبستان