تبیان، دستیار زندگی
بحث در آیه یاد شده درباره مكافات عمل، یا به عبارت دیگر نتیجه خوب و بد كار انسان را بیان می كند و خطاب در این آیه اجتماعی و متوجه به جامعه است. مراد از مصیبت در این آیه مصائب عمومی و همگانی از قبیل قحطی، گرانی، وبا، زلزله و ... است.[1] به طور كلی یكی از سن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونگی تشخیص علت بلایا و مصایب


با توجه به تفسیر آیه « وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ وَیَعْفُو عَن كَثِیرٍ » از كجا بفهمیم كه حوادث پیش آمد ها در اثر معصیت یا به خاطر رحمت الهی و برای بیداری انسان است؟

سختی
پاسخ :

بحث در آیه یاد شده درباره مكافات عمل، یا به عبارت دیگر نتیجه خوب و بد كار انسان را بیان می كند و خطاب در این آیه اجتماعی و متوجه به جامعه است. مراد از مصیبت در این آیه مصائب عمومی و همگانی از قبیل قحطی، گرانی، وبا، زلزله و ... است.[1] به طور كلی یكی از سنت‌ها و قوانین قطعی آفرینش، مسألة مكافات عمل و به طور اعم بازتاب و نتایج عمل است، یعنی انسان هر كاری را كه انجام میدهد خوب یا بد، نتیجه عملش را می بیند؛ نتیجه عمل خوب، همان پاداش و نتیجه عمل بد كیفر می باشد. البته مكافات عمل نوعاً به نتایج عمل بد اطلاق می گردد.

باید توجه داشت كه مطابق آیات و روایات و بررسی های به عمل آمده، گرفتاری های مختلفی كه در دنیا به سراغ انسان‌های مختلف می آید، برای بعضی مكافات عمل، برای بعضی امتحان، برای بعضی مایه تربیت و بازگشت، برای بعضی مایه افزایش درجه، برای بعضی مایه كراهت و مقام و برای بعضی جبران كمبودهای سابق است و با این بیان نمیتوان گفت هر گرفتاری و رنجی كیفر گناه است، زیرا گرفتاری های سخت فلسفه‌های گوناگونی دارند كه برخی عبارتند از:

1. شكوفایی استعدادها و توانمندی های درونی و برونی انسان؛ 2. هشدار نسبت به آینده او؛ 3. اصل آزمون در زندگی انسان؛ 4. بیداری از خواب غفلت و غرور و هوشیاری از انواع مستیها؛ 5. كیفر گناهان؛ 6. و بخش مهمی نیز ثمره ندانم كاریها و سهل انگاریهای انسان در زندگی است. بر همین اساس روایتی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نقل شده است كه می فرماید: «انّ البلاءَ لِلّظالم أدبٌ، و للمؤمن إمتحانٌ، و للانبیاءِ درجةٌ، و للأولیاءِ كرامةُ»؛[2] همانا بلاها و گرفتاری ها برای ظالم تأدیب است، و برای مؤمنان امتحان، و برای پیامبران درجه و برای اولیاء كرامت و مقام است.

ای علی! هر خراشی كه به وسیله چوبی به تن انسان میرسد و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است كه انسان آن را انجام داده است...

این را نیز باید توجه داشت كه مكافات عمل تنها در گرفتاری های ظاهری خودنمایی نمی كند، بلكه تیرگی قلب و پلید شدن روح نیز از سخت ترین مكافات است. به عنوان مثال: در عصر حضرت شعیب پیامبر ـ علیه السّلام ـ جوان مغرور و گناهكار كه از سلامتی و نیروی بازو برخوردار بود و پیكری چالاك داشت نزد هر كس میرفت و میگفت: من با این كه گنهكارم، هیچ گونه غم و اندوهی ندارم از هر نظر در سلامتی و عافیت و رفاه هستم، خداوند مرا هیچ گونه مجازات نكرده است.

بنابراین، مجازات الهی و مكافات عمل آن گونه كه شعیب ـ علیه السّلام ـ به آن هشدار میدهد، دروغ است. خداوند به حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ الهام كرد كه به آن شخص بگو: «ای احمق! چه قدر تو را مجازات كنم، تو ظاهر سالمی داری، ولی سراسر باطن تو تیره و تار است و قلبی كور و واژگونه داری به همین دلیل از گوش شنوا و چشم بینا و دل آگاه و پندپذیر محروم هستی. آیا آن همه بلا و گرفتاری كافی نیست؟» حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ سخن خداوند را به او ابلاغ فرمود. او گفت: اگر خداوند مرا مجازات كرده، نشانة آن چیست؟ شعیب ـ علیه السّلام ـ از خدا خواست تا مجازات او را بیان كند.

ناراحت گناه دریا

خداوند به شعیب ـ علیه السّلام ـ الهام كرد؛ نشانه‌اش این است كه از عبادت‌هایی كه انجام میدهی، هیچ گونه لذت نمیبری، اطاعت تو ظاهری زیبا دارد، ولی باطنش هم چون باطن گردویی پوچ است. گردوی پوچ را اگر در زمین كاشتی هرگز رشد نمیكند. حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ سخن خداوند را به او ابلاغ كرد، او به راز مطلب پی برد.[3]

در قرآن مجید به این نوع مكافات به طور مكرر تصریح شده است چنان که، ‌درباره افراد لجوج و سركش می فرماید: «وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا ؛[4] ما بر دل‌های این‌ها پرده‌هایی افكنده‌ایم تا نفهمند و بر گوش‌هایشان سنگینی قرار داده‌ایم تا صدای حق را نشوند، بر دل های این ها پرده هایی افکندیم، تا نفهمند و در گوش هایشان سنگینی قرار دادیم ... »

این قانون الهی است كه اگر شخصی لجوج باشد و به آلودگی خود ادامه دهد، چنین باطن ناهنجاری پیدا میكند.

آیه شریفه «ما اصابكم من مصیبة...» طبق بعضی از روایات، از زبان پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به عنوان بهترین آیه (از نظر تربیت كردن انسان‌ها) معرفی شده است، چنان كه از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ نقل شده كه پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ این آیه را خواند و فرمود: «خیر آیةٍ فی كتابِ الله هذهِ الایة؛ بهترین آیه در قرآن این است». سپس خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «یا علی ما مِن خَدْشِ عودٍ، و لا نكبةِ قَدَمٍ الّا بذنبٍ...؛ ای علی! هر خراشی كه به وسیله چوبی به تن انسان میرسد و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است كه انسان آن را انجام داده است...».[5]

آن چه از آیات و روایات استفاده می شود این است كه تمام بلاها و مصیبت‌ها برای تمام انسان ها یک بیدار باش میباشد و چون از ناحیه خداوند است؛ رحمت است. از طرف دیگر اینكه اعمال انسان نیز میتواند معیار سنجش بلاها باشد كه با كارهای ناشایست، انعکاس بلا و مصیبت را به ارمغان می آورد

نمونه‌های دیگر آیات قرآنی كه دلالت بر این آیه دارد و معنای این آیه را تفسیر میكند[6] عبارتند از: 1. در سوره روم، آیة 41 میفرماید: « ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ؛ فساد و تباهی در خشكی و دریا به خاطر كارهایی كه مردم انجام داده‌اند آشكار شد. خداوند میخواهد نتیجه و مكافات بعضی اعمالی را كه انجام داده‌اند به آنها بچشاند. شاید به سوی حق بازگردند». در آیه یاد شده به دو مطلب تصریح شده، نخست این كه گرفتاری ها و تباهی ها همان نتایج و مكافات اعمال ناشایسته است. دوم این كه شاید این گرفتاریها موجب عبرت و تنبیه گردد و گنهكاران بیدار شوند و توبه كنند و با بازسازی خود به سوی خدا بازگردند. و نیز آیات 96 سورة اعراف و 11 سورة رعد را میتوان مثال زد.

با وجود این میتوان گفت بر اساس روایت امام علی ـ علیه السّلام ـ هر مصیبت‌ و بلایی كه بر مؤمن نازل می شود؛ رحمت و امتحان است و برای گناهكاران تأدیب و بیدارباش است. امّا این كه انسان از كجا متوجه شود كه این بلاها، بر اثر معصیت یا رحمت، است: در این زمینه هیچ سنجش معینی برای فهم آن مشخص نشده است و قرآن و روایات نیز به صورت كلی آن را مطرح نمودند. آن چه از آیات و روایات استفاده می شود این است كه تمام بلاها و مصیبت‌ها برای تمام انسان ها یک بیدار باش میباشد و چون از ناحیه خداوند است؛ رحمت است. از طرف دیگر اینكه اعمال انسان نیز میتواند معیار سنجش بلاها باشد كه با كارهای ناشایست، انعکاس بلا و مصیبت را به ارمغان می آورد.

پی نوشت ها :

[1] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، جامعة مدرسین حوزة علمیه، ج 18، ص 86.

[2] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، انتشارات موسسه الوفاء، ج 81، ص 198.

[3] . ره توشة راهیان نور، (متون آموزشی طرح هجرت ویژة مبلغین)، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه، ویژة ماه مبارك رمضان، 1377 ش، ج1، ص176.

[4] . كهف/ 57.

[5] . فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ترجمه علی كرمی، انتشارات فراهانی، 1380 ش، ج 13، ص 127.

[6] . ر.ک: همان، تفسیر المیزان، ج 18، ص 86.

بخش قرآن تبیان


منبع : اندیشه قم