جنگ و آثار اقتصادی آن
در آستانه هفته دفاع مقدس قرار داریم. بد نیست به این مناسبت در یک تحلیل مختصر به بررسی اثر جنگ تحمیلی بر اقتصاد کشور بپردازیم. شکی نیست که برای بررسی اثارت جنگ باید نگاهمان را از تحرکات نظامی و...فراتر ببریم
برای بررسی درست و نتیجه گیری مناسب از تحلیل های اقتصادی باید وضعیت اقتصادی هر دوران را با اقتضائات خودش سنجید. در نوشتار مختصر زیر سعی داریم وضعیت اقتصادی کشور در طول سالهای جنگ را بررسی کنیم.
برادل با مطالعه جنگ به عنوان طیفی از تضادها و منازعات گروهی، همچون کلازویتر و مارکس براین باور است که نمیتوان جنگ را شناخت اگر آن را از تحولات غیرنظامی جدا کنیم. تحولاتی که هم برجنگ موثر است و هم از آن تاثیر میپذیرد.
تخمین خسارتهای یک جنگ سنتی که با تخریب و انهدام تاسیسات زیربنایی و تولیدی، تخریب و تخلیه مناطق مسکونی شهرها و روستاها،تخریب و انهدام سرمایههای طبیعی ومیراث فرهنگی و همچنین تلفات انسانی و قربانیان شیمیایی و مصدومین، همراه است هنوز درحد یک تقریب توام با فرضهای متعدد صورت میگیرد که به هیچ وجه دربرگیرنده برآوردی از رنجها، مشقتها و آلام جنگ دیدگان و آثار و عواقب بلند مدت جنگ نیست.به این فجایع باید خسارتهای دیگری را اضافه کرد که در اثر جنگ به بار میآیند: سرمایهگذاریهای وانهاده، سرمایهگذاریهای به بهره برداری نرسیده، عدمتشکیل سرمایه و سرمایهگذاریهای انجام نشده،اشتغالهای ایجاد نشده، رشدهای تحقق نیافته، رفاهیات از بین رفته... .
برآورد خسارتهای اقتصادی ایران در جنگ 1367-1359
توجه به این واقعیت که از نیمه دوم سال 1356 اقتصاد ایران وارد یک دوره رکودی شده بود که در سال 1357 با اوجگیری انقلاب اسلامی و پیوستن روزافزون اقشار و گروههای مختلف مردم به آن و آغاز موج گسترده و فراگیر اعتصابات شرایط خاصی را پدید آورده بود که در سالهای اول پس از پیروزی انقلاب با موج گسترده فرار سردمداران عرصههای سیاستگذاری و اجرای امور اقتصادی کشور نیز گره خورده و همزمان با امواج انقلابی که شورانگیز و در عین حال همراه با آثار منفی برای فعالیتهای تولیدی بود در هم آمیخته شده بود. هنوز اقتصاد ایران خود را با این شوکهای پیدرپی دمساز و همراه نکرده بود که دومین شوک نفتی به وقوع پیوست و با دو برابر شدن قیمت نفت در فاصله سالهای 1357 تا 1359 بار دیگر اقتصاد ایران در معرض تکرار بحرانهای ناشی از بیماری هلندی نیز قرار گرفت، ضمن آنکه به فاصله کوتاهی پس از سقوط رژیم دستنشانده پهلوی مساله مسدود شدن ذخایر ارزی کشور و تحریم اقتصادی نیز به مسائل پیش گفته اضافه شد
تشکیل سرمایه و سرمایهگذاری در دوران جنگها معمولا رشد و رونق چندانی ندارد زیرا در نتیجه جنگ،چشم انداز آینده مبهم و گاه تیره است و فعالان اقتصادی اگر حداکثر بتوانند به جبران استهلاک بپردازند،موفقیت چشمگیری خواهد بود
بالاخره آنکه مخالفان انقلاب اسلامی از طیف گسترده و پرشمار گروههایی که به دلایل ایدئولوژیک یا به واسطه ضربه وارد شدن به منافع خود حداکثر ظرفیتهای مادی و انسانی را به کار گرفتند تا چرخهای تولید در اقتصاد ایران به گردش در نیاید و در این راه از آتش زدن مزارع دهقانان محروم و مظلوم اقصی نقاط کشور تا تبدیل کردن کارخانجات به مرکز بحثها و گفتوشنودهای سیاسی و عقیدتی به قیمت معطل ماندن تولید و تخریب خطوط لوله نفت و گاز و ... را هر کاری میتوانستند، انجام دادند باید لحاظ کرد تا برخوردی منصفانه با عملکرد آن دوران نشان داده شود، به ویژه که هنوز یک سال از آغاز جنگ تحمیلی نگذشته بود که فتنه تروریسم به سردمداری گروهک منافقین و سایر گروههای مسلّحی که از خرداد 1360 آشکارا و مکتوب اعلام جنگ مسلحانه با دولت و ملت ایران کردند.
بدون تردید شرح مبسوط هر یک از این وقایع و آثار آن بر عملکرد اقتصادی از حوصله این مقاله خارج است اما در نهایت به اختصار میتوان گفت که اقتصاد ایران با هر مقیاسی در آستانه حمله رژیم بعثی عراق به کشورمان با وضعیت نامطلوبی از منظر اقتصادی روبرو بود. در شروع جنگ تحمیلی اقتصاد ایران با بحران های متعدّدی روبرو بود و شروع جنگ و گرفتار شدن شش استان کشور در آن و مختل شدن بنادر آبادان و خرمشهر و بندر امام و مسائل دیگری که در سال های بعد بوجود آمد، موجب گردید بر مشکلات موجود افزوده شود وحتّی منجر به توقف طرح های عمرانی به خصوص در سال های پایانی جنگ گردد.
به منظور برآورد خسارتهای جنگ، سه نوع خسارت را باید در نظر گرفت:
1.خسارتهای مستقیم مادی و فیزیکی، شامل امکانات و تجهیزات و ظرفیتهای مادی که بر اثر ضربه مستقیم دشمن نابود شدهاند و خود به سه گروه قابل تقسیم است:ساختمان و تاسیسات، ماشینآلات و تجهیزات و مواد و کالا.
2.خسارتهای مستقیم انسانی،شامل مجموعه افراد و نیروهای جان باخته اعم از نظامی و غیرنظامی و همچنین نیروی انسانی مصدوم و معلول که علاوه بر صدمات غیرقابل جبران روحی، قدرت کار کردن و امرار معاش خود را به طور کامل یا جزئی از دست میدهند و برای خانواده یا دولت،هزینههای معالجه و مراقبت در پی دارند.
طی 150 ساله اخیر بوده است تنها در دوره جنگ تحمیلی است که حتی یک مورد ثبت شده مرگ و میر ناشی از قحطیها یا اپیدمیها مشاهده نمیشود. این پدیدهای است منحصر به فرد در طول تاریخ ایران است
3.خسارتهای غیرمستقیم، شامل ارزش تولید حاصل از امکانات،تجهیزات و ظرفیتهایی که در صورت عدم وقوع جنگ، قابل حصول و بهرهبرداری بود، مانند خسارتهای ناشی از عدم تولید بر اثر از بین رفتن داراییها و ذخایر سرمایهای (ساختمان و تاسیسات، ماشینآلات و تجهیزات، مواد و کالا)، هزینهها و منابع اختصاص داده شده به جنگ که در صورت عدموقوع جنگ جزء هزینههای دفاعی کشور نمیبود و به مصارف دیگر میرسید.
جمع خسارتهای وارده شده بر ایران در جنگ تحمیلی عراق معادل 7/65353 میلیارد ریال(حدود 1000 میلیارد دلار) برآورد شده است، که خسارتهای مستقیم آن 4/30811 میلیارد ریال و خسارتهای غیر مستقیم 3/34542 میلیارد ریال است؛ و در مورد خسارتهای مستقیم انسانی این جنگ برآوردی تا کنون صورت نگرفته یا منتشر نشده است.
در جنگ ایران و عراق، برتمامی بخشهای اساسی اقتصاد ایران از نظر ساختمان و تاسیسات، ماشینآلات و تجهیزات، مواد و کالا، خسارتهای عمدهای وارد شده که بیشترین خسارتها در خدمات عمومی(9/34 درصد)، بخش نفت (8/31 درصد) و در مرتبه سوم بخش کشاورزی (4/24درصد) بوده است. تنها جبران خسارتهای غیرمستقیم جنگ ایران و عراق به تلاش و کوششی معادل تامین رشد سالانه 6 درصد در تولید ناخالص داخلی در حداقل 5/4سال نیاز دارد. اقتصاد ایران در طول 8 سال جنگ تحمیلی جمعا 3/27درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست داد.این نسبت در سال 1365 معادل2/60 درصد تولید ناخالص داخلی و در سالهای 1361،1362 به ترتیب معادل 4/40درصد و 3/39 درصد بوده است.
تشکیل سرمایه و سرمایهگذاری در دوران جنگها معمولا رشد و رونق چندانی ندارد زیرا در نتیجه جنگ،چشم انداز آینده مبهم و گاه تیره است و فعالان اقتصادی اگر حداکثر بتوانند به جبران استهلاک ساختمانها و ماشین آلات بپردازند،موفقیت چشمگیری خواهد بود. سرمایه گذاری در ساختمان و ماشین آلات و لوازم کسب و کار یا آن قسمت از تولیدات داخلی و واردات کالاهای سرمایهای که در طی هر سال مورد مصرف قرار نگرفته یا صادر نشده باشد،در دوران جنگ ایران و عراق، دستخوش نوسانها و افت و خیزهایی بوده که در اکثر سالهای این دوره قادر به جبران خسارتها مستقیم جنگ نبوده است.
برادل با مطالعه جنگ به عنوان طیفی از تضادها و منازعات گروهی، همچون کلازویتر و مارکس براین باور است که نمیتوان جنگ را شناخت اگر آن را از تحولات غیرنظامی جدا کنیم
بد نیست که در کنار بررسی این خسارات، درباره نقاط قوت عملکرد اقتصادی کشور در آن سال ها هم مطالبی را ذکر کنیم. شاید تاکنون کمتر پژوهشگری به این نکته توجه کرده است که برای اولین بار در تاریخ ایران با وجود آنکه کشورمان درگیر یکی از طولانیترین جنگهای مشاهده شده به ویژه طی 150 ساله اخیر بوده است تنها در دوره جنگ تحمیلی است که حتی یک مورد ثبت شده مرگ و میر ناشی از قحطیها یا اپیدمیها مشاهده نمیشود. این پدیدهای است منحصر به فرد در طول تاریخ ایران و مانند هر امری که بستر و زمینهای برای توسعه فراهم میسازد شایسته ردگیری عمیق و عالمانه پژوهشگران است.در جنگ جهانی دوم تنها بادی از جنگ به چهره اقتصاد و جامعه ایران خورده شد، زیرا ایران اعلام بیطرفی کرده بود و متفقین نیز بنای عملیات نظامی در داخل ایران نداشتند و چنین کاری را نیز انجام ندادند و فقط به تعبیری که بعدها برای اشغال ایران و انجام مقاصد خود برگزیدند، از ایران به مثابه پلی برای رساندن تسلیحات و آذوقه و دارو به اتحاد جماهیر شوروی سابق استفاده کرده بودند، اما همین حد از درگیر ساختن اقتصاد و جامعه ما با جنگ جهانی دوم منشأ بروز تعداد قابل ملاحظهای از اپیدمیها و قحطیها در مناطق گوناگون کشورمان شد
فرآوری:ریحانه حمیدی فر
منابع:سایت تسخیر
سایت دلاوران ایران زمین
روزنامه آرمان