هر روز سرکش تر از دیروز!
ویژگیهایی چون پافشاری، استقلال و دوری از والدین، بهطور معمول نشانههای رشد سالم کودک و بالغ شدن او هستند...
بسیاری از تغییرات رفتاری که در نوجوانان پدید می آید ، اگر چه ممکن است موجب آزردگی والدین گردد و مسالهآفرین شود، امّا باید آنها را رفتارهای طبیعی دوران بلوغ به شمار آورد. ویژگیهایی چون پافشاری، استقلال و دوری از والدین، بهطور معمول نشانههای رشد سالم کودک و بالغ شدن او هستند. برخی از رفتارهای ویژهای که در این دوران مشاهده میشوند، دستاورد تلاش نوجوان در برخورد با شرایط خاص هستند. مواردی که به بیان آنها خواهیم پرداخت، کمک شایانی به روشنتر نمودن مطلب خواهد کرد.
کودکانی که قبل از دوران بلوغ، به شدّت نیازمند خانواده بودند، با ورود به سنّ بلوغ احساس میکنند که دوست دارند مستقل زندگی کنند. نوجوانان در جادّهای که مسیر آن از خانواده تا سرنوشت آینده آنهاست، تنها هستند. آنها از این مسیر گریزی ندارند و اغلب با تأکید بر ارزشهای رایج بین دوستان خود، نسبت به دوری از ارزشهای خانوادگی، تمایل نشان میدهند.
هنگامی که آنها دوست دارند بیشتر اوقات خود را تنها باشند، قصد ندارند با این کار به والدین خود توهین کنند بلکه در پی خودیابی هستند، هرچند ممکن است در این جستوجو به دنبال عشق و دوست داشتن بروند و یا در مسیرهای نادرست قرار گیرند.هویّت افراد بهطور معمول در دوران بلوغ و نوجوانی شکل میگیرد. این هویّت شامل ارزشها، روحیّات و ویژگیهای فردی است که در تجربه خانوادگی شکل میگیرد و بهصورت رفتارهای بهظاهر ناهنجار دوران بلوغ جلوهگر میشود. والدین باید این وضعیّت را درک کرده و آن را به حساب گستاخی فرزند خود نگذارند.
در دوران بلوغ، سطح فکر افراد گسترش پیدا کرده و تعالی مییابد. نوجوانان همزمان با شناختن هویّت خود، قادر به تفکر انتزاعی هستند. آنها درباره ی مسائل کاملاً جدّی فکر میکنند، سوالاتی چون«من چه کسی هستم؟»، «چه چیزهایی اهمیت دارند؟»، «معنی و مفهوم زندگی چیست؟» و«به چه اموری باید معتقد بود؟» نوجوانان بر اساس پاسخهایی که در برابر پرسشهای خود مییابند، درباره جهانی که در آن به سر میبرند، قضاوت میکنند. آنها میتوانند به گونهای بنیادین ، آرمانگرا شوند و رودررو با ارزشها و سبک زندگی والدین خود (که بهطور معمول محافظه کارانه و واقعگرایانه است) قرار گیرند.
تغییر شیوه برخورد با فرزندان
در دوران بلوغ، تغییرات زیادی در کودکان و همچنین والدین آنها (سبک زندگی، شیوه برخورد با کودک و …) روی میدهد. برخورد با نوجوانان باید به گونهای باشد که به تشدید عصبانیّت، عصیانگری و عناد منجر نگردد زیرا چنین روحیّاتی به اندازه ی کافی در سنین بلوغ وجود دارد.
مهمترین امری که والدین باید به خاطر داشته باشند این است که آنها دیگر نه با یک کودک، بلکه با یک فرد بالغ روبه رو هستند. بسیاری از شیوههایی که در برخورد با کودکان کارایی قابل ملاحظهای دارند، در صورت تجویز برای برخورد با نوجوانان مسالهساز میشوند. والدین در برخورد با کودکان قادر به استفاده از روشهای کنترلی هستند ولی این روشها در برخورد با نوجوانان کارایی ندارند.
والدین باید متوجه باشند که دوران بلوغ، دورانی انتقالی است، از اینرو باید شیوه برخورد خود با کودکان را به روش برخورد با افراد بالغ تغییر دهند.این دوران انتقالی مشکلات فراوانی دارد. یک نوجوان ممکن است انتظار داشته باشد که همچون فردی بالغ با او برخورد کنند اما رفتار او هنوز مانند کودکان باشد. از سوی دیگر، والدین نیز ممکن است به فرزند خود نصیحت کنند که مانند افراد بالغ رفتار کند ولی برخورد خود آنها با او همچون برخورد با کودکان باشد. بهطور معمول در مواجهه با کودکان از روشهایی چون نق زدن، امر و نهی کردن و دستور دادن استفاده میشود ولی بهره جستن از این روشها در برخورد با افراد بالغ مسألهساز میشود.
شیوههای گوناگونی در برخورد با نوجوانان وجود دارد که نباید آنها را در دوران انتقالی از یاد برد:
اجتناب از به کار بردن زور و فشار
هر گاه وارد مشاجره و اعمال فشار به نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد. اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف پیدا کردید، بهجای وارد آوردن فشار، بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلافهایتان را برطرف سازید.
برخی والدین با فرزندان خود مشاجره میکنند و انتظار دارند همیشه پیروز شوند و فرزند خود را وادار سازند تا به آن چیزی که آنها صحیح میدانند عمل کند. این والدین همواره در حال نبرد با فرزندانشان هستند ولی هیچگاه پیروز نمیشوند.
شیوههای کنترل را تغییر دهید
گاهی اوقات بهتر است شیوههای کنترل را تغییر دهیم. اگر نوجوانان به نصیحتی گوش فرا نمیدهند به جای مجبور ساختن آنها به اطاعت و تقلید، بهتر است بگذاریم راهی را که ما نادرست میدانیم، بپیمایند و پیامدهای آنرا پذیرا شوند. از این طریق میتوانیم همکاری آنها را جلب کنیم. مثلاً اگر به فرزند خود که در حال صحبت کردن با تلفن است بگوییم «تا ده دقیقه دیگر تلفن را قطع کن والّا فردا اجازه استفاده از تلفن را نداری» خیلی بهتر از این است که بگوییم: «تا ده دقیقه دیگر تلفن را قطع کن و اگر گوش ندهی به زور تلفن را خواهم گرفت و یا خودم آن را قطع خواهم کرد.»
اگر از نوجوان خود انجام کاری مثل چمنزنی را درخواست میکنید بهتر است به او بگویید: چند روز فرصتداری چمنها را کوتاه کنی والّا از پول توجیبی در این هفته خبری نیست. فرزند شما ممکن است ترجیح دهد چمنها را کوتاه نکند و پول توجیبی هم نگیرد. این شیوه برخورد خیلی بهتر از آن است که از او بخواهید در چند روز آینده چمنها را کوتاه کند و پیوسته به او یادآوری کنید و ناگزیرش سازید که این کار را انجام دهد. استفاده از چنین شیوههایی نیاز به کاربرد زور، فشار، عصبانیت و کنترل دائمی نخواهد داشت.
به او قدرت انتخاب دهید
وقتی میخواهید از این پایان غمانگیز بگریزید، فرزندتان را با خود همراه نکنید. با دادن حق انتخاب به نوجوانان، مسئولیتپذیری را به او بیاموزید. بهعنوان مثال:
• این هفته چه روزی قصد داری برای خرید خواربار بروی؟
• من برای خرید پوشاک فصل تو لیست نوشتهام. دوست داری تنهایی به خرید بروی یا دوست داری من همراهت باشم؟
• برای فعالیتهای فوق برنامه این ترم شما هزینهای را در نظر گرفتهام. دوست داری چه فعالیتی انتخاب کنی؟
وقتی به نوجوانان طبق قاعدهای منظم پیشنهادهایی میشود، آنها در روبرو شدن با گزینههای مشکلتری که زندگی به ناچار بر سر راه آنان قرار میدهد، آمادهتر و مجهزتر خواهند شد؛ همانند:
• تصمیمگیری در مورد مصرف موادمخدر
• حمایت از خود
• دوری از خشونت
• انتخاب دوستانی که آنها را پشتیبانی میکنند
• پایان دادن به دوستیهای ناسالم
• انتخاب رشته تحصیلی مورد علاقه خود
به فرزند خود بدون در نظر گرفتن سن او حق انتخاب بدهید. کودکان نوپا میتوانند رنگ شلواری که دوست دارند بپوشند را انتخاب کنند و کودکان در سن مدرسه قادر به تشخیص این هستند که بهتر است تکالیف درسی خود را بعد از زنگ تفریح انجام دهند یا قبل از آن.
هیچ وقت برای دادن حق انتخاب به کودکان زود نیست. چنین انتخابهایی به آنها مسئولیتپذیری را آموخته و آنها را برای اتخاذ تصمیمات بزرگتری که با آن روبرو میشوند، آماده میکند.
حد و مرز مشخص کنید
یک جنبه مشکل، محدودیت رفتوآمد است. این محدودیت یک محرک بزرگ است بهخصوص بهدلیل اینکه مادران میخواهند فرزندانشان در امنیت کامل باشند. لازم است خطوط مرزیتان روشن و آشکار باشد.
** تعیین زمان کنید. از واضح بودن آن اطمینان حاصل کنید.
** درصورت تاخیر، درباره زمان انجام کاری که باید انجام میشد گفتوگو کنید. هنگامی که آنها از خانه خارج میشوند، با تلفن با آنها در ارتباط باشید و نگرانی بهخود راه ندهید. از آنها بخواهید که درصورت نیاز به ماشین یا قرار گرفتن در موقعیتهای خطرناک حتما با شما تماس بگیرند. اگر چنین شرایطی رخ داد به آنها اطمینان دهید که زمانی که به خانه رسید او را تنبیه نخواهید کرد.
** در مورد پیامدهای وقوع تاخیر به گفتوگو بپردازید. مثلا بگوییدیکی از پیامدهای آن این است که محدودیت رفتوآمدهای آنها از هفته آینده تا زمانی که ثابت کنند در مورد زمان مسئول هستند، یک ساعت زودتر آغاز خواهد شد. وقتی این کار را انجام دادند دوباره میتوانید به محدودیتهای رفتوآمدی گذشته بازگردید.
مسئله مهم این است که از این روش بهعنوان یک تنبیه استفاده نشود. شاید تصمیم بگیرید تا زمان وجود محدودیتهای منظم، به آنها اجازه داده شود که با دوستان بیشتری ارتباط برقرار کنند.این مراحل برای مدیریت محدودیت رفتوآمد، نوجوان را متقاعد میکند که برای تصمیمگیری درباره رفتار او، امری تعیینکننده است.
مهم نیست مسئله چیست، چه درباره محدودیتها باشد یا چیز دیگری، سعی کنید زمینه ایجاد قواعد کلی یکسانی را فراهم کنید. در حد امکان، شرایطی ایجاد کنید که نوجوانان بتوانند خودشان در مورد رفتارشان تصمیم بگیرند.
خلاصه، مشکلات رفتاری نوجوانان را باور داشته باشید. واکنشهای خوب از طرف شما ایجاد واکنشهای خوب را در نوجوانتان تضمین میکند. به جای دلسرد شدن، نوجوانان را به اتخاذ تصمیمگیریهای بهتر تشویق کرده و آنها را در برابر انتخابهای ضعیف به فعالیت وادارید.
فرآوری: نسرین صفری
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: کتاب کلیدهای رفتار با نوجوانان/ سایت سیمرغ
مطالب مرتبط: