تبیان، دستیار زندگی
بهانه بازى در فیلم به آهستگى و باغ هاى كندلوس براى ستاره شدن وارد سینما نشدم براى محمدرضا فروتن نقش «حامد احمدزاده» در قسمت «تماشاخانه» سریال «سرنخ» شروع بسیار مناسبى جهت ورود به سینما بود. این نقش آنقدر تاثیرگذار بود كه چن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بخش اول گفت وگو با محمدرضا فروتن به بهانه بازى در فیلم به آهستگى و باغ هاى كندلوس

براى ستاره شدن وارد سینما نشدم


براى محمدرضا فروتن نقش «حامد احمدزاده» در قسمت «تماشاخانه» سریال «سرنخ» شروع بسیار مناسبى جهت ورود به سینما بود. این نقش آنقدر تاثیرگذار بود كه چند دقیقه بعد از پخش از تلویزیون، پیشنهاد فیلمى از مسعود كیمیایى به او مى شود. امتداد بازیگرى اش باز شاه نقش دیگرى است به نام «حامد احمدزاده» كه اوج بازیگرى فروتن است در اثر دیگرى از كیومرث پوراحمد به نام «شب یلدا». از همین زمان مسیر بازیگرى اش تغییر كرد. مى گوید دوست دارد در فیلم هاى متفاوتى حضور پیدا كند كه احتیاج به حمایت او داشته باشند. حتى اگر موقعیت اش به عنوان یك ستاره در بدنه سینما به مخاطره بیفتد. باید منتظر ماند و نتیجه این تصمیم را شاهد بود كه چقدر این نوع سینما و فروتن مى توانند به هم كمك كنند. در صورت نتیجه مثبت به قول خودش باید به او گفت «براوو».

• یك اتفاقى در روند بازیگرى محمدرضا فروتن به وجود آمد. اینكه تصمیم مى گیرد از جریان اصلى سینماى ایران رو به فیلم هاى خارج از بدنه این جریان آورد. یادم هست در هنگام نمایش فیلم «شب یلدا» اعلام كردید كه دوست دارید جریان متفاوت سینماى ایران مثلاً فیلم هایى از جنس سینماى كیارستمى و جلیلى را تجربه كنید. چه شد كه تصمیم به این تغییر رویه گرفتید؟

بله، آن موقع سینماگرانى كه در فیلم هاى خارج از شاخه اصلى تولید سینماى ایران كار مى كردند كمتر سمت و سوى بازیگرانى مثل من مى رفتند. اینكه احساس كنند بازیگرى مى تواند مثل یك نابازیگر جنس بازى اش بكر و تازه باشد تا در كارشان حضور داشته باشد خوشبختانه این اتفاق براى من افتاد. اینكه مازیار میرى، ایرج كریمى یا رضا سبحانى از بازیگر حرفه اى به این شكل استفاده مى كنند، برمى گردد به خوش شانسى و علاقه اى كه به این نوع سینما داشتم. تصور این است كه آنها این اعتماد را داشتند كه فروتن مى تواند جلوى دوربینشان مثل بعضى از فیلم ها «بازى» نكند و من هم مى توانم آن جنس بازى كه منظور نظر آنها است را ارائه دهم. خوشبختانه من قبلاً تمایلم را براى حضور در این جنس سینما نشان داده بودم.

• این دلیل تمایلتان چه بود؟

ببینید! من با این قصد كارم را شروع كردم كه خودم را در فیلم هاى فرهنگى و تاثیرگذار متفكر جا بیندازم.

فیلم هایى هم كه به من پیشنهاد مى شد انتخاب كردم و هر كدام این مسیر را برایم وسیع تر كرد و توانستم جلو بیایم.

اما بعد از سال ها به جایى رسیدم كه احساس كردم اینكه با فیلمسازان بزرگ و مطرح كار مى كنم كه به نوعى كسب اعتبار هم هست، هیچ اشكالى ندارد به شرطى كه آنها هم احساس كنند بازیگرشان محمدرضا فروتن است.

دوست داشتم شأن من را بدانند. نگویند كه ما مثلاً براى این نقش این مقدار هزینه كردیم و فرقى نمى كند كه تو بازى كنى یا كس دیگر. یا اینكه براى این نقش مى توانیم این مقدار بپردازیم. احساس كردم اینها دوست ندارند اصول حرفه اى را رعایت كنند و به جایى رسیده اند كه فكر كنند بازیگر باید بیاید و سرش را زیر پایش بگذارد و جلوى دوربین آنها قرار بگیرد. حرف پول و قرارداد هم نزند. البته اگر حس كنم این كارها به لحاظ مالى احتیاج به پشتیبانى دارند حتماً خودم را سازگار مى كنم ولى تهیه كننده هاى قوى پشتشان بود كه چیز دیگرى احساس مى كردم.

• این شرایط از ابتدا بود یا در این اواخر به وجود آمده بود؟

همه كارها این طور نبود. تعدادى از آنها این طور بود. انتظار یك همراهى كه دیگر جنبه سازگارى نداشت. یك بخشى از آن این است كه من نباید جواب خودم را بدهم. این باعث شد كه به رغم پیشنهاداتى كه از فیلمسازان مطرح داشتم از حضور در این فیلم ها سرباز بزنم و سمت آن كارها نروم. حتى بعید نیست یك افت خودخواسته اى را تجربه كنم. مثلاً فیلم «بازنده» را كار كردم. با اینكه مى دانستم قصه برایم جذابیتى نداشت و سینمایى هم نبود كه فكر كنم مكمل هم هستیم و مى توان جریان خوبى را به وجود آورد. اما به كشف و شهود و دلم رجوع كردم و با ناخودآگاهم صحبت كردم و قبول كردم. البته بازخورد درست و خوبى داشت. در آن زمان با فیلم هایى كه كار كردم جواب خودم را دادم. الان هم اگر قرار باشد سركارى بروم، باید حس كنم آن كار به نوعى احتیاج به حمایت من دارد. مثلاً اگر ایرج كریمى بخواهد فیلم بعدى اش را بسازد هر كمكى كه از دست من برمى آید دوست دارم انجام دهم. به خاطر اینكه دوست دارم كریمى فیلم بسازد اما همواره معیارهاى خودم را براى كار كردن دارم.

• حضور در فیلم هایى از این جنس شاید موقعیت فروتن را در جذب تماشاگر به مخاطره بیندازد. از این موضوع هراسى ندارید؟

خیلى سئوال خوبى است. فیلم هایى كه اول كار مى كردم تقریباً هر دو وجه را داشت. مثلاً «بانوى اردیبهشت » رخشان بنى اعتماد فروش نكرد. اما «زیر پوست شهر» با اینكه استانداردهاى فروش را نداشت به شدت مورد استقبال قرار گرفت و در آن سال بعد از «شوكران» بدون تبلیغات و تیزرهاى تلویزیونى دومین فیلم پرفروش سال شد. من فیلم هایى داشتم كه هر دو وجه را داشت یعنى هم وجه فرهنگى و اثرگذار را داشت و هم مى توانست خوشبختانه با تماشاگر ارتباط برقرار كند. مثل زیر پوست شهر، دو زن و متولد ماه مهر.

•پیش خودتان چه معیارى را براى گزینش و حضور در این فیلم ها قرار دادید؟

دوست داشتم در سینماى نوگراى اندیشمند حضور داشته باشم. البته نه فیلم هایى كه به تایید فستیوال هاى خارجى ساخته مى شوند و در آنها یك روشن فكر نمایى شدید وجود دارد. اما مثلاً ایرج كریمى واقعاً روشنفكر است. طبعاً فیلمش هم روشنفكرانه است.

جنس خودشان است و ادا درنمى آورد. دوست دارم با این آدم ها كار كنم. دوست دارم در فیلمى باشم كه فیلمنامه و فكرش از جنس باور باشد. اینكه آدمى كه این چیزها را نوشته مال خودش باشد. سفارش و براى تایید جایى نباشد. الان از آن گذشته كه به این فكر باشم فیلمم مى فروشد یا خیر. با تهیه كننده هایى سر و كار دارم كه مى گویند فلان فیلمت این قدر فروخت ها، خب مسلماً من مى دانم چه فیلمى استانداردهاى فروش را دارد و چه فیلمى مى فروشد. مردم مى توانند یك شبه از من متنفر شوند. به هر حال میزان استقبال مردم در پرونده كارى من مشخص است.

• به هر حال نحوه پخش و اكران و میزان استقبال تماشاگر از این جنس سینما مشخص است. مثلاً همین «باغ هاى كندلوس» و «به آهستگى» در یك زمان نامناسب و تنها دو هفته قرار است اكران باشد. بعضى دیگر از فیلم هاى شما هم امكان دارد اصلاً اكران نشود. این یعنى به خطر افتادن جایگاه یك ستاره سینما كه با میزان استقبال تماشاگر ارتباط مستقیم دارد.

من دوست دارم از بانیان این سینما باشم و از آن حمایت كنم. فیلم «شاه خاموش» كه یك فیلم تاریخى است در سه، چهار سینما اكران مى شود و براى خودش فروش خوبى هم مى كند اما جالب است كه تهیه كننده اى من را مى بیند و مى گوید فیلمت 80 میلیون فروخت. اصلاً فكر نمى كند كه من در چه فیلمى حضور داشتم. در مسیرم به نقطه اى رسیدم كه تهیه كننده ها و كارگردان ها صرف نظر از اینكه فیلم من پرفروش است یا كم فروش باید من را انتخاب كنند. اصلاً به خواست ستاره شدن وارد سینما نشدم و نه مى خواهم به عنوان ستاره سینما تلقى شوم، گرچه این اتفاق افتاد.

• دلیل این تغییر رویه شما حضور در سینماى متفاوت بود یا احتمالاً نقش هاى متفاوتى كه با حضور در این نوع سینما به شما پیشنهاد مى شد و در سینماى بدنه امكان بازى در آن را نداشتید؟

من بازیگرى نیستم كه بخواهم كله معلق بزنم و توانایى هایم را به رخ آدم ها بكشم و بخواهم نقشى متفاوت از نقش هاى دیگر بازى كنم. من بازیگرى هستم كه به نقش وفادارم و نقش را آن طور كه هست حس و اجرا مى كنم. اگر تفاوتى در كارهایم وجود دارد اینها خودبه خود به وجود آمده است. اصرارى نداشتم كه كاراكترى را متفاوت اجرا كنم. حتى جزء آن دسته از بازیگران هستم كه گریم هاى خیلى متفاوتى نداشتم. به نظرم در سینماى ایران اشتباهى صورت مى گیرد كه فكر مى كند كسى كه گریم متفاوتى داشته بازى متفاوتى هم انجام داده است. با همین گریم متفاوت مى بینید كه همان حركات را انجام مى دهد و همان آدم را تكرار مى كند و تیپ كار مى كند. مثلاً بازیگر خوبى مثل «ادى مورفى» در یك فیلم 50 تا نقش بازى مى كند و همه را اجرا مى كند ولى دلیلش این نیست كه مثلاً از «همفرى بوگارت» بازیگر بهترى است. من هم مى توانم 50 تا تیپ بگیرم و بعد بگویند فروتن چقدر متفاوت بازى مى كند. اینها یك مقدار قدرت نمایى و برترى طلبى است كه به غلط در بازیگرى مد شده است و فكر مى كنند طرف چقدر متفاوت كار كرده است. متفاوت بازى كردن دلیل بازیگر خوب بودن نیست. اینكه بازیگرى اصرار كند كه متفاوت از كارهاى قبلى باشد آسیبى است براى او. در جایى احساس كردم كه باید از درون تغییركنم نه در ظاهر.

• آیا تجربه هایى كه طى این سال ها كسب كردید شما را به شیوه و تكنیك مشخصى جهت نزدیك شدن به نقش یارى كرده و اینكه تجربه هایتان چه جایگاهى در این زمینه پیدا كرده است؟

سر هر فیلمى كه رفتم واقعاً خالى بودم. یعنى اصلاً سعى نكردم از تجربه هاى قبلى استفاده كنم. فكر كردم یك زندگى و اتفاق دیگر است. باید متن را بخوانم و آن هم به تصویر كشیده شود و من باید جاى خودم را در این كار پیدا كنم و خیلى ساده و غریزى خودم را در اختیار كار قرار دهم. بیشتر سعى كردم نقش با من كلنجار برود تا اینكه من بخواهم با آن كلنجار بروم. وقتى شما خیلى سعى مى كنید یك اثر هنرى خلق كنید خیلى كار هنرمندانه اى انجام نمى دهید. سعى كردم همه آن به صورت ناخودآگاه و با خلاقیت و شور و عشق شكل بگیرد. من آنقدر مى دانم كه سعى و تلاش بیهوده نكردم و در كنار آن یك عشق و علاقه زیاد بوده كه هر چه میزان آن براى كارى بیشتر بوده، احساس مى كنم كه جواب بهترى مى گیرم و موفق تر هستم. هیچ وقت نمى توانم در مورد بازیگرى پیچیده توضیح دهم، همین طور كه الان با شما نشستم و صحبت مى كنم به همین اندازه سر فیلم تمركز مى كنم. اصلاً نمى توانم بگویم كارم سخت است یا آسان. گاهى نقش به نظر آسان است ولى هر چه سعى مى كنم نزدیك نمى شوم. مثل اینكه باید در من جارى شود و بیشتر خودم را رها كنم و به باورهایم تكیه كنم آن لحظه از خالق زیبایى ها مى خواهم كمكم كند تا كارم را درست انجام دهم.

•چقدر كارگردان و نوع فیلمى كه بازى مى كنید تاثیرگذار است؟

كارگردان و جنس فیلم در بازى ها مى تواند متفاوت باشد. قطعاً خواست مازیار میرى در «به آهستگى» و جنس بازى اى كه او مى خواست و در این فیلم به وجود آمد خیلى متفاوت با جنس بازى اى است كه مثلاً «مسعود كیمیایى» از شما مى خواهد. این خیلى متفاوت است. بنابراین من در فیلم كیمیایى یك جور بازى مى كنم و در فیلم «به آهستگى» جور دیگر.

•در مورد نزدیك شدن به نقش گفتید. اینكه مى گذارید نقش به شما نزدیك شود تا شما به نقش. حالا مثلاً اگر حین فیلمبردارى در صحنه اى متوجه شوید كه حسى كه كارگردان در این صحنه مى خواهد مشابه آن را در فیلم هاى قبلى بازى كرده اید چه مى كنید؟

باورتان نمى شود. تا به حال یك بار پیش نیامده كه فكر كنم این صحنه ام مشابه با یك صحنه دیگر است. هیچ وقت نشده. شاید به لحاظ ظاهرى شباهت هایى باشد. اینكه در بعضى فیلم هایم بغض و یا گریه كردم ولى خواهش مى كنم شما به دقت این گریه ها را با هم مقایسه كنید. هر كدام با دیگرى فرق مى كند. جنس و شكل اجرایى هر كدام تفاوت دارد و شما مى بینید كه در قالب آن آدم گریه مى كند.

•به هر حال در مورد شما همواره این مقایسه شده است و شما هم چندین نقش مشابه بازى كرده اید، مثلاً همین گریه یك آدم عاشق پیشه را در چند فیلم تكرار كرده اید.

درست است، من یكسرى نقش هاى عاشق پیشه بازى كردم. اما در فیلم «بر باد رفته» نه گریه كردم، نه عصبى شدم و نه هوار زدم. در «به آهستگى» هم اینچنین است. در «شاه خاموش» هم این طور بود. در خیلى از فیلم هایم این اتفاق نیفتاده است. ولى در چند فیلم اول كه فیلم هاى مطرحى هم بودند و توانستند ارتباط برقرار كنند در روح و ذهن تماشاگر این خصیصه ها حك شد. اگر من 10 فیلم هم بعد از آن بازى مى كنم و در آنها آرام باشم و حتى بخندم مثل «مجردها» و «نوك برج» باز مى گویند فروتن این طور است. این برمى گردد به حافظه تماشاگر و حافظه قبلى درازمدت دیگران كه تداخل مى كند با تصویر جدیدى كه از فروتن مى بیند كه حالا بخواهند آن باورها را تغییر دهند.

•حالا آن مثالى كه زدم اگر پیش بیاید چه مى كنید؟ با نقش مبارزه مى كنید یا همان طور كه گفتید خودتان را به نقش مى سپارید؟

گفتم تا به حال پیش نیامده. فكر مى كنم بازیگر كارش مشخص است؛ بازیگرى. كارگردان هم كارش مشخص است و تا حدودى كارش بازى گرفتن از بازیگر است. همیشه به خودم گفتم باید كارم را انجام دهم و سعى كنم خودم را به طرز تفكر كارگردان نزدیك كنم. اما اگر به دقت این بازى ها را نگاه كنید هر كدام در قالب جداگانه اى اجرا شده اند.

•در همان سالى كه تصمیم گرفتید تجربه هاى جدیدى داشته باشید بازى در تئاتر را پذیرفتید. این تجربه چه جایگاهى در بازیگرى شما داشت؟

همیشه خودم را به عنوان یك دانش آموز شناختم كه مى خواهد تجربه هاى جدیدى پیدا كند. سینماى ما بیشتر پیروى از یكسرى سیاست هایى است براى كسب موفقیت كه شما ارتباط و جایگاهتان را حفظ كنید. ولى راستش را بخواهید، خودم را در معرض این خود قرار دادم كه اگر قرار است بیفتم، بیفتم. چه اشكالى دارد. اصلاً لیاقتش را دارم كه اینجا باشم یا نه؟ این سئوال را بارها از خودم مى كردم. دوست داشتم همیشه لیاقت جایى كه ایستاده ام را داشته باشم، مى دانید! براى همین من خیلى آدم سیاستمدارى نبودم اگر انتخاب هاى خوبى هم در زندگى داشتم، توقع و انتظار من براى پذیرفتن یك كار در آن حد بوده است.

•چطور شد با داودنژاد همكارى كردید و در دو فیلم از ایشان حضور پیدا كردید؟

داودنژاد جزء كاردان هاى حرفه اى و توانمند سینماى ما است كه كارهاى خوبى ساخته است. «مصائب شیرین» را خیلى دوست داشتم و به همین خاطر مى خواستم با داودنژاد كار كنم. «ملاقات با طوطى» و «هشت پا» تنها فیلم هایى بود كه براى بازى فیلمنامه نداشتم و دوست داشتم به داودنژاد اعتماد كنم. نتیجه ملاقات با طوطى هنوز پخش نشده بود و در جشنواره هم نیامد كه سر كار «هشت پا» رفتم. به هر حال كارگردان آن دو فیلم داودنژاد بود حتى اگر این دو فیلم بسیار عالى و خوب باشند و كسانى هم این فیلم ها را دوست داشته باشند اما سینمایى نیست كه من دوستش داشته باشم و بخواهم در آن حضور داشته باشم. ولى این را هم مى دانم كه خوشحالم پشت سر این دو فیلمى كه دوست ندارم اسم داودنژاد است و البته از آشنایى و ارتباط با ایشان بسیار خوشبختم. اینكه رفتار ایشان با بازیگر عالى بود و برایم تجربه خوبى بود كه البته نتیجه را دوست نداشتم.

• چطور شد سراغ سینماى كمدى رفتید؟ قصد ادامه این نوع سینما را نداشتید؟

فیلم هاى «مجردها» و «نوك برج» تكلیفشان مشخص است. در زمینه طنز خواستم تجربه كنم و نمى توانستم منتظر فیلم هایى باشم كه شاید استانداردهاى بالاترى داشته باشند. اتفاقاً فیلم «آتش بس» خانم میلانى به من پیشنهاد شد كه در آن موقع سر كار آقاى حسن پور (وقتى همه خواب بودند) بودم كه متاسفانه نتوانستم بروم. فیلم را دیدم و آن را دوست داشتم كه در نوع خودش فیلم خوبى است.

•در این میان فیلمى بازى كردید به نام «برباد رفته» كه خیلى بى سر و صدا اكران شد و رفت. دلیل انتخاب چنین فیلمى كه به نظر تاثیرى هم در كارنامه شما نداشت، چه بود؟

آقاى عبداللهى كار اولشان بود. یك فیلمى كه نه تجارى است و نه هنرى. یك فیلم شخصى بود. اگر پشت این كار كارگردان مطرح ترى بود طبعاً بهتر مى شد. قرار بود یك برش صادقانه از زندگى شخصى یك آدم باشد. احساس كردم كه آن را دوست دارم و وقتى فیلمنامه را خواندم دیدم دوست دارم این درد را به تصویر بكشم و در به تصویر كشیدنش همكارى كنم. اینكه 11 سال كسى مدیر جایى باشد و آنجا را آباد كرده باشد و بعد از كلى كار بگویند خداحافظ.

•چطور قبول كردید كه در فیلم بازى كنید؟

قبول كنید اگر «بر باد رفته» فیلم هنرمندانه اى نیست فیلم تجارى و بى آبرویى هم نیست. یك فیلم شخصى است. براى من این مهم بود كه فیلم مبتذل نیست و حتى قرار نیست بفروشد و با كشف و شهود و دلم جلو رفتم. گاهى فكر مى كنم این چیزها را كه در نظر نمى گیرم به من لطمه مى زند. ولى وقتى دلم بگوید جلو مى روم. حتى الان هم از فیلم «بر باد رفته» پشیمان نیستم. از «مجردها» هم همین طور. این فیلم ها را دوست داشتم كه قبول كردم. تنها جایى كه فكر مى كنم جایم آنجا نبوده و دیگر دوست ندارم این دسته فیلم ها را كار كنم همان «ملاقات با طوطى» و «هشت پا» است.

•در یك چشم انداز كلى به نظرتان مسیرى كه براى خودتان ترسیم كرده بودید، رسیده اید؟ به آن چیزى كه مى خواستید نزدیك شده اید؟

خدا كند بشود. فقط كارى كه دل، دل كنم را انجام نمى دهم. الان هشت ماه است بیكارم و با تواضع مى گویم 12 فیلمنامه در این مدت خواندم كه هیچ كدام را دوست نداشتم. یك كارى را دوست دارى و مى روى و كار دیگرى را عاشقانه مى روى. امیدوارم بتوانم عاشقانه كار كنم.

•اگر مشكلاتى باعث شود كه این فیلم هاى عاشقانه به ضررتان تمام شود آیا باعث نمى شود دوباره به مسیر قبلى بازگردید؟

این فیلم ها برایم لذت خودش را دارد و هر چقدر كه متضرر شوم گرایشم را عوض نمى كنم. اینكه تهیه كننده ها استنباط این را ندارند كه فروتن در چه فیلم هایى بازى كرده و به این توجه مى كنند كه فیلمش فروخته یا نه. حتى اگر این ضررها را داشته باشد باز هم از این فیلم ها استقبال مى كنم.

ادامه دارد...

لینکها:

نگاهى به فیلم نوك برج ساخته كیومرث پوراحمد

بهترین فیلم های جشنواره ؟

محمدرضا فروتن:هیچ قراردادی امضا نكرده‌ام‌